جدید ترین عناوین خبری امروز
جالب فا

توجه: رمز عبور شما به صورت اتوماتیک به ایمیل شما ارسال خواهد شد.

  • admin
  • آذر 19, 1400
  • 9:08 ق.ظ

مقاله با موضوع شهرسازی

توضیحات

سياست هاي مرتبط با وضع موجود

ايجاد رابطه مناسب با شرايط وضع موجود چگونه است؟ اين سوال را از ساختمان هاي جديد، معابر، جنگل ها پارك ها معادن و هر نوع نماد عمران و آبادي ديگر كه تاثير قابل ملاحظه بر كيفيت محيط مي گذارد بايد كرد.

چندين حالت قابل توجه است:

1 – شرايط موجود بي اهيمت است: اين روش فردي است كه خانه اش را بر روي ماسه ساخت و بعدها دريافت كه اين روش، روشي به دور از عقل است.

شكل 2 – جاده ها مانند ساير انواع نمادهاي عمران و آبادي بايد به وضع موجود و شرايط محيط احترام بگذارند.

2 – شرايط موجود از نظر كاركردي حائز اهميت است. در اين حالت اثرات «دروني» شرايط وضع موجود بر ساخت و ساز، مورد توجه است. موضوعات شامل ثبات خاك، رطوبت، بارش، دما، امنيت و … مي شود.

3 – شرايط موجود از نظر محيط زيستي حائز اهيمت است. در اين حالت، بر اثرات «بيروني» ساخت و ساز بر وضع موجود توجه مي شود. در اين حالت، موضوعات مربوط، مصالح، رنگ حجم، خط نقش، شكل و منظر را شامل مي شود. گاهي اوقات موضوعات مذكور به عنوان مسائل خصوصي مطرح مي شوند نه سياست عمومي، زيرا «زيبايي با سليقه هايي شخصي مرتبط است» و هر فردي در قلمرو ملك خودش سلطان خود و خانواده اش است. اما اگر كسي بخواهد محيطي داشته باشد كه از نظر بصري هماهنگ بشاد بايد اصولي را قبول كند كه بر اساس آن بتوان عمل كرد.

مقاله با موضوع شهرسازی

به طور سنتي، معماران با سبك زمان خود پيش مي رفته اند. امروزه، طرفداران محيط زيست، شهرسازان و طراحان را تشويق مي كند تا شرايط وضع موجود را محترم بشمارند و اثرات پروژه هاي ساخت و ساز را به حداقل برسانند. اگر چه اين درخواست معقفولانه است اما مسئله لوث شده است هنگامي كه زمين هاي كشاورزي شهري مي شوند و دشت ها از بين مي روند يا بيابان ها تحت تملك قرار مي گيرند، هدف اصلي همان تاثير گذاردن بر محيط است. به حداقل رساندن آن تاثيرات، بر خلاف اهداف و مخرب است. شايد اينطور استدلال شود كه جهان، بيش از اندازه توسعه يافته است و تغييرات بيشتر نبايد صورت گيرد، اما تا زماني كه مردم فقيري وجود دارند كه به غذا و فضاي زندگي نيازمندند، استدلال بالا حمايت چنداني نخواهد يافت. آيا تقاضاهاي آنان غارت مستمر محيط زيست را حتمي خواهد ساخت؟

از نكات مهمي كه بايد به حافظه سپرده شود آن است كه محيط زيست يك پديده نيست، صرفه جويي در منابع نيز تنها يك پديده نيست و نوع انسان نبايد بين محيط زيست و عمران و ساخت و ساز، فقط يكي را انتخاب كند. با مهارت و قضاوت درست، جنبه هاي غير متجانس محيط را مي توان حفظ كرد و بهبود بخشيد چهار گزينه منطقي براي روابط بين دو مطلب مطروحه وجود دارند:

عينيت

شباهت

تفاوت ائتلاف

اينها تنها گزينه هاي ممكن هستند و واژه «ائتلاف» به معناي تركيبي از سه گزينه بالا، بكار رفته است اين چهار نوع ارتباط با شرايط موجود، بر بسياري از جنبه هاي محيطي شامل موارد كاركردي و زيبايي شناسي، تطابق دارند. هنگامي كه «ارزيابي تاثيرات زيست محيطي» (EIA) صورت مي گيرد، نبايد تصور شود كه «شباهت» جزيي از اهداف است. لازم است «طراحي تاثيرات زيست محيطي (EID) كه مستدل و محكم باشد به عنوان هدفي براي ارتباط بين ساخت و ساز و شرايط وضع موجود وجود داشته باشد. توجه شود كه (EID) بايد بتواند وسعت كار (EAI) را هدايت كند. در زير مثالهايي از چهارگزينه ارائه ميشود.

عينيت

اگر خانه اي جديد در روستايي ساخته شود نبايد از مكعب پلاستيكي باشد. به همين ترتيب، اگر فاصله اي بين نماهاي قديمي پر ارزش ايجاد شود، اغلب مردم اعتراض خواهند كرد زيرا مردم طالب رابطه هوتي با همسايگان هستند. لازمه آن، مطالعه دقيق بر نوع آجر ساروج، سقف و جزييات پنجره هاست. اين سياستي مناسب براي بازسازي شهر است.

شباهت

اگر سدي جديد در منطقه اي كه داراي چشم انداز بي نظير است ساخته مي شود، بايد تا حد امكان به يك درياچه طبيعي شبيه باشد. اين ديدگاه امروزي و سياستي قابل توجيه است. در قرن نوزدهم سياست فعلي تنها گزينه نبود. در آن زمان سعي بر اين بود كه سدهاي آب تا حد امكان از اطرافشان قابل تمايز باشد. اين ديدگاهي امروزي و سياستي قابل توجيه است. در قرن نوزدهم، سياست فعلي تنها گزينه نبود. در آن زمان،سعي بر اين بود كه سدهاي آب تا حد امكان از اطرافشان قابل تمايز باشندو البته دليل خوبي نيز داشتند. در آن دوران تصفيه آب هنوز وجود نداشت و علم پزشكي نيز هنوز ثابت نكرده بود كه برخي باكتري هاي درون آب، امراض كشنده اي را باعث مي شوند. هنگامي كه سدها ساخته شدند، هدف اصلي اين بود كه آنها را از نظر كاركردي و بصري نسبت به محيط اطراف كاملا قابل تمايز كنند.

سدها اغلب دژ مانند بودند تا به نظر مهيت و دافع درباره فضاي تجريدي (بجاي فضاي واقعي) منجر مي شود به ايجاد محيطي بي نام و نشان چند كيلومتري كه با فولكس واگن مورد هجوم واقع شده باشد». به نظر مي رسد كه هيوز «شباهت» بيشتر با شرايط زمينه محلي را مي پسندد.

ائتلاف

طرح سر جفري جليكو براي كارخانه سيمان سازي هپ متال تعيي كننده اي براي پروژه ائتلافي است. در آن طرح سياست «تفاوت» براي بخش اصلي سيمان كاري ها به كار گرفته شده و با آن به صورت تركيبي بسيار آشكار از شكل هاي تجريدي برخورد شده است. از طرفي، سياست «شباهت» نيز براي برآمدگي مارپيچ مانندي كه كارخانه تار احاطه كرده به كار رفته است. سياست «عينيت» براي گياهان روي برآمدگي مورد توجه واقع شده است. براي معدن سنگ آهن واقع در بالاي تپه و براي درهم ريختگي اجتناب ناپذيري كه در اطراف يك كارخانه توليدي صورت مي گيرد، سياست هاي پنهان سازي نيز به كار گرفته شد. (شكل 6).

مثال هاي در مورد «عينيت»، «شباهت»، «تفاوت» و «ائتلاف» بيشتر با ويژگي هاي بصري سروكار دارند. «محيط زيست» كه به معناي «اطراف» است، مفهومي وسيع تر را در بر مي گيرد. يك سياست محكم درباره زمينه طراحي مي تواند منجر شود به سازگاري با 20 جنبه محيط از نظر ارتباط هويتي و تفاوت با 20 جنبه يدگر همان محيط. طراحان بايد بتوانند تصميمات خود را توجيه كنند و دليل بياورند. در زير به دسته هايي از ويژگيهاي زيست محيطي پرداخته مي شود.

اقليم

يك جهانگرد در قرن نوزدهم با سفر خود به ايسلند (شكل 7) و عربستان (شكل 8)، با الگوهاي زيستي متفاوتي كه با اقليم محلي هر كدام مرتبط باشند، مواجه مي شد. در ايسلند، او ساختمان هاي مجزار از هم و كوتاه را همراه با ديوارهاي ضخيم و سقف شيب دار مي ديد. هيچ دليلي وجود نداشت كه ساختمان ها در كنار هم قرار گيرند ولي دلايل زيادي بود مبني بر اينكه هر ساختمان در وسط مزرعه مستقر شود. اما در عربستان، او ساختمان هاي بلند با بام هاي مسطح مي ديد كه در كنار هم جمع شده اند تا دفاعي باشد عليه چپاولگران و تابش شديد آفتاب يك جهانگرد در اواخر قرن بيستم كه به همان مناطق سفر كند، تفاوت بسيار كمي بين مورفولوژي شهري ايسلند و عربستان خواهد ديد. فقط جاي بسي تاسف است كه معماران و برنامه ريزان تا اين حد به توصيه ويتريويوس بي اعتنا بوده اند. او در روم باستان در قرن اول ميلادي چنين مي گويد:

اگر بخواهيم طرح صحيحي براي خانه هايمان داشته باشيم،بايد در ابتداي كار، به كشورها و اقليم هر يك از آنها خانه را در آغوش مي گيرند، توجه داشته باشيم. يك سبك خانه براي مصر 2 مناسب است و سبكي ديگر براي اسپانيا. نوعي ديگر خانه براي نپتوس و نوعي براي روم و … علت آن است كه بخشي از زمين بطور مستقيم در زير تابش خورشيد قرار گرفته و بخشي ديگر با فاصله اي بسيار از آن و قسمت هايي نيز بين اين دو.

درون كشورها نيز، لازم است به زمينه اقليمي متنوع آنها توجه شود. هر ساختمان بايد به گونه اي بر روي سايت استقرار يابد كه شرايط اقليمي مناسب در فضاي آزاد را ايجاد كند. توجه به ميازن متنوع سايه، آفتاب و پناه الزاميست. كه برج «بندر قناري» براي ساخت پيشنهاد شد.

اقليم و جهت استقرار ساختمان از جلمه موارد توجهات خاص هامفري رپتن (نظريه پرداز بزرگ چشم انداز) بوده است. او به دشت هاي همواره توجه داشت اما با دقت مشكل را دنبال مي كرد و اعلام داشت كه «نما» از نظر رفاه و راحتي ساكنين منطقه بي نهايت مهمتر از «دورنما» است. منظور وي از «نما» همان جهت استقرار ساختمان بر روي زمين بود و دور نما اشاره به منظره مي كرد. رپتن بر اين اصل پافشاري مي كرد كه بهترين اتاق ها بايد به طرف بهترين نما و بهترين «دورنما» هر دو جهت گيري شوند. اين به نظر بديهي مي آيد، اما رپتن استدلال كرد كه در تجربيات طولاني اش دريافته كه پيروي از آن اصل، از تمام قوانيني كه در كتب معماري ارائه شده يا از همه اشاراتي كه طرفداران مناظر غير شهري داشته اند، مشكل تر است. توصيه رپتن درباره «نما» بدين صورت است:

به طرف شمال احتمالا «ملال آورتر است، زيرا پرتو آفتاب، اتاق شمالي را مسرور نمي كند».

به طرف شرق «چندان بهتر از به طرف شمال نيست، زيرا فقط هنگامي كه در رختخواب هستيم، خود را نشان مي دهد.».

به طرف غرب «غير قابل تحمل است، زيرا نورآفتات بصورتي چشم آزار، وارد اتاق مي شود».

به طرف جنوب، «بسيار محبوب است».

جنوب شرقي، «بهتر است».

جنوب غربي، «از همه نماهاي ممكن بدتر است زيرا بادهاي سهمگين و باران هاي شديد از جنوب غربي مي آيند».

شمال شرقي «در هنگام بادهاي سرد بهاري، جاي بحث دارد».

در تشريح اين اصول، رپتن اشاره مي كند كه آنها را بايد بر اساس شرايط، توپوگرافي، طرح درختكاري و آداب و عادات ساكنين تنظيم كرد. عالي مي شد اگر ساختمان سازي هاي امروزي توجهي به بحث «نما» و «دورنما» مي داشتند و طرح هايشان را با شرايط اقليم محلي سازگار مي كردند. در غالب طرح هاي خانه هاي امروزي، جهت اتاق ها مطابق با جهت خيابان ها يا طرح استاندارد موجود يا هر دو است. اين نوع طراحي، لذت زندگي را كاهش و هزينه گرمايش و سرمايش را افزايش مي دهد. همانگونه كه ساعت آفتابي مي گويد: «شكوه و عظمت دنيا نيز رو به فناست».

رنگ

رنگ ويژگي بنيادي محيط است هر سايتي داراي ويژگي منحصر به فرد است و هر تصميمي درباره ساخت و ساز تاثير بر رنگ محيط دارد. اگر طراحي ها بدون توجه به هماهنگي رنگ ها صورت گيرد، ويژگي منطقه اي از دست مي رود و فقط رقابت بي هدف بازاري بين رنگ ها ايجاد مي شود. مصالح پيش ساخته ساختماني مربوط به شرايط وضع موجود، اهداف مي توانند شامل «عينيت»، «شباهت» يا «تفاوت» باشند. مايكل لنكسر درباره اين گزينه هاي با توجه به رنگ ساختمان هاي مطالبي را طرح كرده است. او اينطور شرح مي دهد:

هماهنگي: كل يك مجتمع ساختماني را مي توان از طريق استفاده از رنگ ها و مصالحي كه پيوستگي با محيط اطراف دارند، هماهنگ با محيط كرد.

چرخاندن حواس- رنگ را مي توان براي منحرف كردن توجه از بخشي از مجمتع ساختماني استفاده كرد.

بيان خلاقانه – از رنگ به عنوان عنصر اصلي طراحي براي جلب توجه مي توان بهره گرفت.

از آنجا كه طراحان براي مشهور شدن تلاش مي كنند، تمايلي در آنها وجود دارد كه سياست بيان خلاقانه را برتر بدانند. اما از ديدگاه تاثيرات زيست محيطي، اين سياست بايد مستثني باشد. در جايي كه ساختمان ها براي جلب توجه با هم رقابت مي كنند، نه هماهنگي وجود خواهد داشت و نه نظم.

ويژگي تاريخي

«نوگراها» در اوايل قرن بيستم، اعلام داشتند كه سبك هاي سنتي ساختمان سازي مانند ارابه هايي كه با چهارپايان كشيده مي شدند، منسوخ شده اند. بنابراين، آنها ساختمان هاي «نو» را طوري طراحي كردند كه با گذشتگان «تفاوت» داشته باشند، اما به يكديگر «شباهت» داشته باشند، يعني از مصالح مشابه و اصول ساخت مشابه برخوردار باشند. خودروهاي «نو» نيز با يكديگر «شباهت» داشته اند. از ديدگاه معماري، سياست «تفاوت» روش مستبدانه اي بوده است كه با جوامع استبدادگرايانه سازگاري خاصي دارد. كه هنوز براي اين سبك در روسيه پس از فروپاشي شوروي بكار مي رود.

طرفداران حفاظت از منابع طبيعي معمولا با جناح نوگرا اختلاف دارند. آنها بازسازي ساختمان هاي قديمي را مي طلبند و معتقدند كه ساختمان هاي جديد بايد ارتباط «عينيتي» يا «شباهت زياد» با همسايگانشان داشته باشند. در مناطق تاريخي، استدلال آنها از دهه 1960 ميلادي، حمايتي روبه رشد به خود جلب كرده است. اما منطقه تاريخي چيست؟ هر بخشي از سطح زمين، قدمتي به اندازه ساير بخش ها دارد. اگر به يك شهر كوچك كه محاط در زمين هاي زراعي است توجه شود، اينطور مي توان ساختمان هاي جديد در حاشيه شهر، بايد با ويژگي هاي روستايي سازگار باشند. اين باعث مي شود كه سبك هاي جديد ساختماني هيچگاه پذيرفته نشود و اين سياسيت غير قابل قبول است.

مناطق هماهنگ با محيط

جامع ترين تئوري درباره وضع موجود در فرهنگ غربي بر اساس سياست منطقه بندي در 1794 شكل گرفت و به نام «بديع» شناخته شد. اين تئوري توسط نيكلاس پونز يكي از تاثيرگذاران بر فرهنگ انگليسي، تشريح شد و نتيجه يك قرن مناظره فلسفي و ابداعات هنري بود. سه نفري كه اين تئوري را شكل دادند اهل جدل بودند و نتوانستند شرحي جمعي ارائه كنند. اما در يك جمع بندي، پس از ايجاد انتقالي تصوري از پس زمينه به پيش زمينه، آن سه نفر به موضوعات معماري رو آورند.

اصل هماهنگي كه به برنامه ريزي سايت كمك كرده است، بايد براي هدايت طراحي خانه نيزبه كار گرفته شود و به ساختماني متعلق به دوران، كشور و مكاني كه در آن ساخته خواهد شد، شباهت داشته باشد. مصالح بايد از جنس خوب و رنگي باشد كه سبك و سايت را برازنده باشد (ترجيحا از مصالح بومي). از آنجا كه تمام اتاق ها و فضاهاي بيروني ساختمان بايد براي رفع نيازهاي خانواده و مستخدمين برنامه ريزي شوند، پلان نامنظم از پلان كاملا قرينه بهتر خواهد بود.

اقدام بعدي انتخاب يك سبك معماري است. اغلب تصور مي شود كه سبك ايتاليايي براي سايت، سبك يوناني براي سايت يوناني و سبك انگليسي براي سايت انگليسي بهتر است اما اهميت نيز دارد كه خانه به شكل خانه باشد و نه مشابه كليسا، يا معبد.

مصالح

در امپراتوري روم، سنگ آذرين از مصر انتقال داده مي شد تا در مكان هايي كليدي، در ساختمانهاي مهم به كار رود. بسياري ديگر از مصالح ساختماني بومي بودند و علت آن نيز اقتصادي بود. نتايج به كارگيري مصالح محلي اكنون زيبا، مليح و تاريخي.

انتخاب نوعي مصالح ساختماني ميتواند تماماً در اختيار نيروهاي بازار باشد يا بر اساس قوانين منطقه بندي صورت گيرد. در يك منطقه مشخص ممكن است مقرراتي براي استفاده از مصالح در بام، ديوارها، كف حياط و … وجود داشته باشد. اگر اين مقررات قابل قبول نباشد، طراحان مي توانند مصالح ديگر را پيشنهاد دهند، اما بايد گزارشي ارائه دهند، درباره اينكه مصالح پيشنهادي چگونه بايد با محيط اطراف ارتباط برقرار مي كنند.

اكولوژي

تا اوايل دوران جديد، «شرايط طبيعي» به عنوان «وضعيتي كه هر كس ديگر در جنگ بود» مطرح مي شد. هر فردي براي غذا،زمين و همسر با ديگران مي جنگيد با پيشرفت جوامع، روابط اجتماعي تحت اصول اخلاقي درآمد كه نمونه ان اشاره به «قانون طلايي» است: «رفتارت با ديگران همانگونه باشد كه دوست داري با تو رفتار شود» در جوامع امروزي، بشر به طور مستمر» ديد اخلاقي را گسترش داده است يونان باستان، بردگان همچون حيوانات باركش تلقي مي شدند.

تا اواسط قرن بيستم، پيشرفت تمدن همراه با رام كردن طبيعت بود. به تدريج اصول اخلاقيع زنان و بردگان را نيز در برگرفت و پس از آن زماني فرا خواهد رسيد كه گياهان و حيوانات نيز از اين اصول بهره مند شوند. امروزه اصولي به نام «اخلاقيات زمين» مطرح است، به اين ترتيب كه زمين ديگر نوعي ملك نيست كه هر رفتاري با آن مجاز باشد. طرفداران اين نوع اخلاقيات معتقدند كه كسي حق تخريب محيط زندگي حيات وحش را ندارد، همانطور كه كسي حق انهدام يك ملت را ندارد. اين مطلب در نقطة افراطيش از هر گونه كشاورزي باغداري و زندگي بشر جلوگيري مي كند.

اما در حالت تعادل اعتقاديست كه بايد حمايتي فراگيرتر از آنچه هست داشته ابشد.

در مناطق طبيعي يا نيمه طبيعي كاربرد «اخلاقيات زمين» ساده است: جوامع گياهي جديد بايد با محيط پيش از تحول شباهت داشته يا همانند باشند. براي مثال، هنگامي كه جاده اي جديد در ميان كوه هاي ساخته مي شود، تحت اين اصل قرار مي گيرد. كناره هاي جاده بايد شبيه شيب هاي موجود باشند، حاشيه جاده كه قبلا مانند باغ هاي شخصي نگهداري مي شدند، اكنون بايد به محيط حيات وحش شباهت داشته باشند.

در مناطق كشاورزي، سياست يا عينيت كمتر كاربرد دارد. اگر قرار است جاده اي در جايي كه قبلا مزرعه سيب زميني بوده، ساخته شود، دوراه بيشتر وجود ندارد كناره هاي جديد جاده همچنان به صورت مزارع سيب زميني تلقي شوند، يا به شرايط قبل از كشاورزي در آيند. سياست آخري به اين ترتيب قابل اجراست كه زمين به حال قبل از كشاورزي درآيند. سياست آخري به اين ترتيب قابل اجراست كه زمين به حال خود رها شود تا خاك زيرين تحرك پيدا كند و بدون دخالت بشر، محيط زيست جديدي شكل گيرد. در نتيجه كناره جاده به شكلي كاملاً متفاوت از وضع موجود (مزرعه) درخواهد آمد. اگر چه با شرايط «غير متمدن و وحشي» هماهنگي خواهد داشت.

در مناطق شهري، مشكل محيط شكل ديگري به خود مي گيرد. مطابق همان مثال جاده كه در بالا ذكر شد كناره هاي جاده هايي كه از درون شهر مي گذرند نيز بر اساس سياست «شباهت» و «عينيت» بايد شباهت به فضاي باغ داشته باشند. اين كار اغلب صورت مي گيرد، اما بطور فزاينده اي از محبوبيت كمتري برخوردار مي شود. شهروندان احساس مي كنند از طبيعت دور افتاده اند و خواهان تماس با گل هاي وحشي و حيواناتي كه در تلويزيون مي بينند يا در كتاب هاي درباره طبيعت مي خوانند، هستند. براي ارضاي اين ميل، و براي اطاعت از «اخلاقيات زمين» مي توان سياسيتي را مبني بر ايجاد فضاي طبيعي وسيع در دل شهرها دنبال كرد. اطلاعات راجع به محيط طبيعي پيش از شهرنشيني را مي توان از چندين منبع كسب كرد: تحليل پرچم گل ها، مطالعه محيط هاي زيستي بقايا، اسناد تاريخي، تحليل وضعيت خاك و آب و مقايسه با محيط هاي مشابه خارج از شهر. اين نوع اطلاعات امكان توليد نقشه هاي محيط زيست بالقوه را فراهم مي كند كه در آنها عرض طبيعي (مانند نيزار، درخت زار، بلوط زار، يا توس چمن، تالاب و …) نشان دادهع مي شوند. هنگامي كه خياباني جديد از ميان شهر كشيده مي شود يا فضاي باز عمومي جديدي ايجاد مي شود، معماران چشم انداز از اين نقشه ها بهره مند خواهند برد و خلق مجدد محيط پيش از شهري را آغاز مي كنند.

در مناطق شهري موجود، تصميماتي بايد براي كاهش تخليه آب سطحي گرفته شود (جدول 3) سياست منطقه بندي براي اين كار مطلوب است. (شكل 9) و بايد بر اساس مطالعات بر روي انواع ساختمان هاي كاربري هاي زمين و شرايط محيطي تهيه شود.

روش پيشنهاد شده، از مهندسين زيستي به علاوه مهندسين زمين، جاده سازي، و طراحي بام استفاده مي كند. اين سياست ها به صرفه جويي و حفظ منابع طبيعي كمك خواهند كرد اما در ارتباط با بخش هاي سنتي مناطق شهري ممكن است سياست هاي ضد حفاظت از وضع موجود تلقي شوند.

جدول 3

زمين پارك حجم افزايش يافته آب را مي توان نگهداري كرد و بتدريج به زمين نفوذ داد.
مناطق تاريخي شهر مشكل بتوان نفوذ پذيري را افزايش داد.
سطوح زيرين خاك رسي و غير قابل نفوذ جريان بر سطح زمين (توسط نفوذ كردن سطوح غير جاده اي) كاهش مي يابد.
سطوح زيرين خاك رسي و غير قابل نفوذ تبخير، تعريق و نگهداري آب مي تواند بهبود يابد.
جاده ها و پاركينگ ها آب را مي توان حفظ كرد و امكان تبخير به آن داد اما نبايد به زمين نفوذ كند.
سطح آسفالتي نفوذپذير مسيرهاي پياده بايد قابل نفوذ باشد.
بام چمن شده

(150 ميليمتر خاك)

در شرايط مرطوب براي نگهداري آب مي تواند گلي شوند.
بام باغ ها

(400 ميليمتر خاك)

تخليه آب لازم است اما خاك مقدار قابل توجهي آب را حفظ، تبخير و تعريق مي كند.
استخر آب بر روي لجن با كناره نفوذپذير آب را حفظ و به تدريح نفوذ مي دهد.
استخر خشك بر روي شن و ماسه با تجهيزات جذب آب آب سطحي را حفظ خواهد كرد.

 

فرهنگ و قوم گرايي

انقلابي عظيم در ارتباطات صورت گرفته و روابط درون و بين كشورها را تحت تاثير قرار داده است. كشتي ها قطارها خودروها، هواپيماها، كابل ها و امواج هوايي با مردم كالاها انرژي و اطلاعات هياهويي به راه انداخته اند. تغييرات عظيمي در شكل شهر به وقوع پيوسته به شهرها را در سراسر جهان شبيه يكديگر كرده است. فرودگاه ها و جاده هاي پر خطر در همه كشورها يك شكل هستند. ساختمان ها نيز مشابه يكديگر شده اند زيرا معماران از سبك هاي بين المللي و تنظيم مصنوعي هواي داخل ساختمان ها استفاده كرده اند.

انقلاب ارتباطات به مردم نيز امكان جابجايي در سراسر جهان را عطا كرده است. اول جمعي از اروپائيان كشورهايي را كه به نظر ابتدايي مي آمدند تحت استعمار خود در آورند. دوم يك روند معكوس آغاز شد.

اگر يك شهر قديمي نروژي مملو از جمعيت آسيايي شود، آيا ويژگيهاي تغيير خواهند كرد؟ منطق جنبش حفاظت از محيط مي گويد كه ويژگي بايد حفظ شود. مصالح ساختماني الگوهاي خيابان، سبك هاي معماري و گياهكاري سنتي بايد دنبال شود. اما گروه هاي قومي و نژادي حق دارند كه به اين قضيه مشكوك باشند زيرا «حفاظت از وضع سنتي» مي تواند نقابي باشد براي سركوب و سلطه جويي فرهنگي.

نتيجه گيري: جوامع بشري مي توانند همانند گونه هاي مختلف در يك جامعه طبيعي با هم مخلوط شوند. در يك ساحل سنگي، دسته هايي از صدف عادي، صدف باريك، و صدف حلزوني مشاهده مي شوند. گاهي يك گونه بر ديگران غلبه مي كند(مانند صدفهاي عادي در مناطقي كه هنگام پايين رفتن آب دريا، بيرون مي آيند.).اما در طبيعت به سختي منجر به حذف ساير گونه ها مي شود. هميشه مناطق انتقالي وجود دارند و سياست منطقه بندي يكسان ناشدني است.

در اكولوژي چشم انداز، عادي ترين نقش «لكه» و «دالان» است. لكه شامل مخلوطي از گياهان و جانوران مي شود كه فهميده اند چگونه در كنار هم زندگي كنند. يعني انواع روابط «همزيگري» شكل مي گيرد. دالان ها بيشتر مناطق انتقالي هستند. اين بحث لكه و دالان مدل خوبي براي برنامه ريزي بر اساس شرايط محيط است. اگر همه اين مناطق بر روي هم نشان داده شوند، شكل نامفهوم و گيج كننده مي شود. اما هر تيم پروژه فقط بايد بر آن منطقه اي كه پروژه قرار مي گيرد، تمركز داشته باشد.

دیدگاه ها 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *