شعر در مورد نگاه ، متن زیبا و کوتاه در مورد چشمان سیاه من و نگاه به دوردست همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
آرامم !
هم جنس نگاهت ٬
هم رنگ دستهایت !
گاه سرخ و گاهی سبز
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
چشمم چو به چشم خویش چشم تو بدید
بی چشم تو خواب چشم از چشم رمید
ای چشم همه چشم به چشمت روشن
چون چشم تو چشم من دگر چشم ندید
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد بجنورد ، شعر جدید و زیبا و کوتاه در وصف شهر بجنورد
کدامین دست
مرا
به پهنای نگاهت
محکوم کرده است
که تمام نمی شوی..؟
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
باید به چشم هایم نگاه کنی
این شعرها
هرچقدر هم خوب باشند
نمی توانند دلتنگی ام را
بیان کنند..
چترهای کاغذی
زیر باران
دوام نمی آورند…!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ای قامتت بلندتر از قامت بادبان ها
و فضای چشمانت
گسترده تر از فضای آزادی…
تو زیباتری از همه ی کتاب ها که نوشته ام
از همه ی کتاب ها که به نوشتن شان می اندیشم…
و از اشعاری که آمده اند…
و اشعاری که خواهند آمد…
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد بندرعباس ، شعر کوتاه و محلی و قدیمی بندرعباس و بندری
نگاهت!
نگاهت چه رنج عظیمی است،
وقتی به یادم میآورد
که چه چیزهای فراوانی را
هنوز به تو نگفتهام
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
سر بگذار بر درد بازوان من،
دست نگاهم را بگیر،
مرا دچار حادثهای کن که با عشق نسبت دارد،
من عجیب از روزگار رنجیده ام
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دستم را
به زیبایی تو نزدیک می کنم
و خواب از سرم می پرد
حتما که نباید
فنجان را سر کشید
گاهی قهوه از چشم ها
در جان می چکد.
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد سیستان و بلوچستان ، شعر کوتاه و زابلی فردوسی در مورد سیستان
روی در روی و
نگه بر نگه و
چشم به چشم!
حرف ما و تو
چه محتاج زبانست امروز؟
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
میراثدار نگاه تو
دل من است
و این دل
دوستت دارم را
روزی از لبان تو خواهد چید
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
هر گوشــه یِ شهر را
که نگاه میکنی
دِلــی اُفتـاده
انگار ،
بازیِ مرگ آورِ باد
با موهایِ بـازِ تو
نمی خواهد
تمامی داشته باشد
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد زابل ، شعر فردوسی در مورد زابل و شعر کوتاه زابلی سیستانی
بیا
ولی بی صدا، آرام
بنشین و نگاهم کن
که چطور با تو قدم می زنم!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ای چشم تو دلفریب و جادو
در چشم تو خیره چشم آهو
در چشم منی و غایب از چشم
زآن چشم همیکنم به هر سو
صد چشمه ز چشم من گشاید
چون چشم برافکنم بر آن رو
چشمم بستی به زلف دلبند
هوشم بردی به چشم جادو
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
صبح
برکت چشمان توست
آنگاه که
انتظار حضورت
واژه واژه
درمن شعر می شود.
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد بوشهر ، شعر کوتاه محلی بوشهری در مورد دریا و بارون از منوچهر آتشی
من ندانم به نگاه تو چه رازی است نهان
که من آن راز توان دیدن و گفتن نتوان
که شنیده است نهانی که در آید در چشم
یا که دیده است پدیدی که نیاید به زبان؟
یک جهان راز درآمیخته داری به نگاه
در دو چشم تو فرو خفته مگر راز جهان؟
چو به سویم نگری لرزم و با خود گویم
که جهانی است پر از راز به سویم نگران..
” alt=”شعر در مورد نگاه ، متن زیبا و کوتاه در مورد چشمان سیاه من و نگاه به دوردست” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/2-2.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/2-2.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/2-2-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/2-2-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />
زیبا
چشم تو شعر
چشم تو شاعر است
من دزد شعرهای چشم تو هستم…
چشمهایت دو گوی جادو
دست بر آنها بگذار
بردار
تا آینده را ببینم:
در عمیقترین قهوهای چشمانت
مردی به من لبخند میزند
که از من جوانتر است
حتی با موهای سپیدش
همیشه با منی…
و من
درختی
که با معجزه نگاه تو
چشم به راه بهار است
مردمکهای تو
همیشه مسیر شب را نشان میدهند
حتی اگر سحرخیزترین چشم جهان باشی
حتی اگر قبل از خورشید بیدار شوی
ما
روزها را به زندگی کردن دیگران مشغولیم
و فقط
شبها را در خود زندگی میکنیم…
چشمهای تو
وقت زیادی از خدا گرفت
اگر آفریده نمیشد
زیبایی بیشتری
به کوه
به دریا
به جنگل
میرسید