شعر در مورد شخصیت پدر ، شعر در وصف پدر از فریدون مشیری همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
تو ای مولای خانه
یک عشق جاودانه
از آن نام تو پیداست
پدر نام تو زیباست
تو ای سرور و عشقم
تو ای نور بهشتم
برای روز نامت
تو را از دل نوشتم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
مظهرِ بر صبر و وفا ای پدرم، ای پدرم
فخر منی من به فدایت، گهرم ای پدرم
پیرشدی باز که شیری تو پناهم شدهای
گر تو نباشی به خدا در خطرم ای پدرم
ای پدر ای با دل من همنشین
ای صمیمی ای بر انگشتر نگین
ای پدر ای همدم تنهاییم
آشنایی با غم تنهاییم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
گفتهام بارها و میگویم
بیوجودش حیات مکروه است
همه عمر تکیهگاهم بود
پدرم نام کوچکش کوه است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ای پدر بوی شقایق می دهی
عاشقی را یاد عاشق می دهی
با تو سبزم،گل بهارم،ای پدر
هر چه دارم از تو دارم ای پدر
دلتنگ تر از هر شب و هر روز شدم من
بی مهر پدر، شمع پر از سوز شدم من
تقدیر مرا بی سر و سامان و سپر کرد
محروم ز دیدار گل روی پدر کرد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شاد شوی شاد شوم، خنده کنی خنده کنم
باغم واندوهِ تو من خون جگرم ای پدرم
دست نوازش به سرم چون بکشی، غصّه رود
کاش تو باشی همه عمرم به برم ای پدرم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
پای توبوسم که ببخشی تو خطایم ز کرم
نیک بدانم که ترا، بد پسرم، ای پدرم
گرچه خودم یک پدرم، صاحبِ بر یک پسرم
باز تویی قوّت دل، تاج سرم، ای پدرم
تو ای تمام هستی
در هشیاری و مستی
تو را میخوانم از دل
به آن که میپرستی
پدرم نمیشه که
تو را تو شعرا نوشت
شعر من تقدیم تو
ای تو پرچمدار عشق
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
مهرِ تو باجان بخرم بی تو فقیرم به جهان
با تو ولی صاحبِ هر سیم و زرم ای پدرم
خسته زِ هر سو که بیایم بنشینم به برت
راحت و آسوده، زِ هر دردِ سرم ای پدرم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
پدر ای که از تو جاری
خون زندگی تو رگ هام
ای که از نور دو چشمت
نور زندگی به چشمام
گرچه نگفتی که چرا خون جگری خسته دلی
من پدرم، راز تو را، باخبرم ای پدرم
پیرِ فداکارِ جفا دیده چو بینم، به خدا
چهره زیبای تو آید نظرم، ای پدرم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
پدر امروز به پاهام
دیگه نای رفتنی نیست
جز دریغی رو لب هام
دیگه حرف گفتنی نیست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
پدر، پیچ و خم راهم
نمیخوام بی راهه باشه
گل سرخ آرزوهام
توی فکر غنچه باشه
پدرم بوی خاک و گندم داشت
دست در دستهای مردم داشت
روی لبهای خستهاش یک عمر
تاول زندگی تبسم داشت