آتش مهر تو در سینه ما چون دریاست

مهر تاریخ تو در سینه دریا پیداست

نام تو حک ششده بر صخره و سنگ

آذرخی که به شب پرتو نورش زیباست

مثل باران تو ب آیینها می بارزی

همچو خورید که از بام ثریا برپاست

کوه الماس جنوبی که به شب تکیه زدی

نام زیبای تو بر پرچم عالم برپاست

تو نظر کرده شرجی و گل و دریایی

خاک دلخیز تو در سایه غم بی معناست

هر که زد نقش تو بر پرده دل

تا قیامت نظرش حالت شوریده ماست

جام خورسید به کف داری و مهتاب به لب

عکس خورشید به هنگام غروب زیباست

سنج و دمام تو فریاد دل هر موج است

خاک تو شاه نشین غزل هر رویاست

محسن دلواری زاده/شاعر هم استانی.