شعر در مورد رنگ زرد ، شعر شال و لباس و گل زرد + جملات زیبا درباره رنگ ها همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
کاش چون پاییز بودم، کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ های آرزوهایم یکایک زرد می شد
آفتاب دیدگانم سرد می شد
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد
وه، چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
اگــــــر دنـــبـــال زردی
کــوچـولــو بــایـد بــگردی!
از ایـــــــن ور و از اون ور
از خـــورشـیـــد پـشـت ابـر
جستحو کنید در سایت : اشعار رهی معیری ، شعر های کوتاه و عاشقانه زیبا رهی معیری
ریشه ام در بهار است و
برگ هایم در پاییز
نه سبز می شوم نه زرد
این روزها
حال درختی را دارم
که فصل ها را نفهمیده…!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
از چشم هایت افتاده ام
از دهانت افتاده ام
یادت بماند
آن دلبستگی غمگین گیاه و درخت را
حالا که برگ زردی شده ام
و بر پاهایت افتاده ام.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
پاییز رنگ هایش را به تو داد
دلتنگی هایش قلب مرا بوسید.
هزار رنگ با شکوه!
پلک بزن
بگذار وقتی درناهای جان مرا
به کوچ صلا می دهی
زرد و نارنجی های دلفریب نگاهت
بر خاکستری های سوخته ی قلب من بنشینند
بگذار برگ هایم را بادهای تو ببرد
جستحو کنید در سایت : اشعار رحیم معینی کرمانشاهی ، دیوان اشعار عاشقانه و ناب و کردی
ای همدم روزگار، چونی بی من
ای مونس غمگسار، چونی بی من
من با رخ چون خزان، زردم بیتو
تو با رخ چون بهار، چونی بی من
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ای نور دل و دیده و جانم چونی
وی آرزوی هر دو جهانم چونی
من بی لب لعل تو چنانم که مپرس
تو بی رخ زرد من ندانم چونی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
زمستان که می آید …
می شود دهان جاده ها را بست با زنجیر!
با زنجیر بست تا نگوید به کسی
تقویم چشم های تو، بهار ندارد!
اما…
فصل های زرد عمر من
بی تو، باران دارد
بی امان… تا دلت بخواهد!
تا دلت بخواهد سرمای تنم
آغوش بی کسی هایم را
خاطره می سازد!
جستحو کنید در سایت : اشعار منوچهر آتشی ، آواز خاک ، در مورد بوشهر و شعر گندم و گیلاس
یادم نیست
طلوع اوّلین گل سرخ بود
یا غروب آخرین نرگس زرد ؟!
که پروانه ها
تو را در من سرودند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
به تو فکر می کنم
و برگ های زرد
یکی یکی
شکوفه می شوند
راستی
آنجا هم
پاییز
این همه زیباست؟
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
این برگهای زرد
به خاطر پاییز نیست که از شاخه میافتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
و آنها پیشی میگیرند از یکدیگر
برای فرش کردنِ مسیرت…
گنجشکها از روی عادت نمیخوانند،
سرودی دستهجمعی را تمرین میکنند
برای خوشآمد گفتن به تو
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد تعصب ، بیجا و کورکورانه و غیرت و غرور از حافظ و سعدی و مولانا
زرد است که لبریز حقایق شده است
تلخ است که با درد موافق شده است
شاعر نشدی وگرنه می فهمیدی
پائیز بهاری است که عاشق شده است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
مرگ در برگ ها
زرد می شود
در آدم ها سفید
و در من، درست رنگ تو را گرفته
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
گریه نکن
مرد،
درد،
رنگ زرد؛
هم قافیه اند!
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد یکشنبه ، اشعار زیبا و عاشقانه در مورد یکشنبه های غمگین
من حس و حال فصل پاییزم،
رویم به رنگ زرد و دستم سرد
زیباترین مفهوم دلدادن،
معنای بی مفهوم واژه،مرد
” alt=”شعر در مورد رنگ زرد ، شعر شال و لباس و گل زرد + جملات زیبا درباره رنگ ها” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/10-5.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/10-5.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/10-5-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/10-5-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />
تلخ است که لبریز حقایق شده است
زرد است که با درد موافق شده است
عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی
پاییز بهاری است که عاشق شده است
گویند روی سرخ
تو سعدی چه زرد کرد
اکسیر عشق بر مسم افتاد
و زر شدم
به تو فکر می کنم و برگهای زرد
یکی یکی شکوفه میشوند
راستی آن جا هم
پاییز این همه زیباست؟
شادی به رنگ زرد است
زردی به گونههاست
زردآب غم
به دل بینوای ماست
گریه نکن
مرد،
درد،
رنگ زرد؛
هم قافیهاند!