شعر در مورد الفبا ، شعر الفبای فارسی + شعر جشن الفبا معلم خوب ما با آهنگ همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
اسمت چیه؟(آ) هستی نه نه نه (ب) هستم
من (ب) آخر هستم شبیه قایق هستم
نقطه ای خیلی کوچک زیر پایم گذاشتم
در کلمات بسیار آخرین حرف من هستم
مثل آب مثل تاب آخرین حرف آداب
حالا بگو چه هستم ؟ ب ب
بدون هیچ صدا بگو که هستم؟ ب ب
با حرکت لب ها بگو چه هستم؟ ب ب
آفرین و مرحبا به کودکان دانا
هزار هزار آفرین به بچٌه های بینا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
رفتم به باغ الفبا
از بهرِ چیدن گلها
آمد الف به تماشا
بَه بَه به ب که چه زیبا
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد کشتی ، یونانی و دریا و کشتی نوح و غرق شده و به گل نشسته
معلّم خوب ما
یادم دادی الفبا
گفتی که باش دانا
دانا و هم توانا
امروز شاد شادم
زیرا که باسوادم
آموخته ام الفبا
سی و دو حرف زیبا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
یه روز تو اول مهر اومدیم به دبستان
جشن شکوفه بودیم خوشحال و شاد و خندان
اسم کتابامون رو حتی نمی دونستیم
تو دستمون مداد بود اما نمی نوشتیم
دفترامون سفید بود کتابامون بی صدا
تا اینکه از راه رسید خانم معلم ما
با صدا ها دوست شدیم با کتابا حرف زدیم
تو دفتر مشقمون شکل شونو کشیدیم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ما دو نفر برادر غیر آخر و آخر
باهـ ـهـ ـه ه همصدا هستیم از آن ها جدا هستیم
هیچ نقطه ای نیست با ما نه در پایین ،نه در بالا
می گوییم ای بچّه ها کشیده است این صدا
اوّل حوله هستیم تویِ صبحانه هستیم
در آخر صبح هستیم در آخر صلح هستیم
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد وفاداری ، در عشق و وفاداری دوست و یار و سگ و حیوانات
(آ)هستم (آ)هستم من ( آ )اوٌل هستم
قد بلندی دارم شکل قشنگی دارم
کلاهی خیلی زیبا بالای سر می ذارم
مثل آب مثل آرد مثل اوٌل آداب
یک (آ) دیگر هم هست
هست (ا) غیر اوٌل
با همدیگه بچٌه ها دو شکل دارند در جدول
قد بلندی دارد شکل قشنگی دارد
یادت باشد عزیزم امٌا کلاه ندارد
صدای دوم میاد گاهی وسط گاهی در آخر میاد
کشیده گو (آا) زیاد تا نره از فکر و یاد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
امروز چه روزیست جشن الفباست
کلاس اول پرشوروغوغاست
می خوایم بگیم ما که باسوادیم
خدا می دونه که خیلی شادیم
ممنون بابا هم مامانیم ما
خانم معلم شمع راه ما
خانم معلم چه مهربونه
سوادماها به لطف اونه
خالق دانا لطفی بفرما
نور های دانش بتابد بر ما
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ما دونفر برادر غیر آخر و آخر
شکلی داریم خمیده صدا داریم کشیده
آمده ایم در هر جا یک نقطه داریم در بالا
اول خانه هستیم وسط شاخه هستیم
آمدیم آخر نخ نشستیم آخر یخ
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد کوچه ،های قدیمی باغ و تنهایی و بن بست عشق از سهراب سپهری
(پ) که می گن من هستم درست شکل (ب) هستم
سه نقطه گرد و کوچک پایین پام گذاشتم
با حرکت دو لب میام با صدای نفس میام
با (پ ) غیر آخرم اوٌل و وسط هم میام
پرستو پا و پر داره پرواز و خیلی دوست داره
پدر بزرگ سوپ می پزه پروانه ها رو دوست داره
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
حالا که دفتر ما شده شهر الفبا
کتابمون ساکت نیست شده پر از سر صدا
برای ما میگه از گذشته ها و امروز
تاریکی ذهن ما روشن شده مثل روز
حالا کتاب می خونیم همه چیزو می دونیم
می نویسیم بابا آب قدر اونو می دونیم
مادر در باران آمد خسته نباشی مادر
ممنون کنارم بودی ای خواهر و برادر
بارون دونه دونه رو ابر تو آسمونه
دنیا پر از نعمته خدا چه مهربونه
معلم مدرسه با ناظم مهربان
مدیر ما چه خوبه خدا نگهدارشان
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
اسمت چیه ؟ ب هستی نه نه نه ( ت ) هستم
من ( ت ) آخر هستم بر روی خط نشستم
با دو تا شکل زیبا شبیه قایق هستم
نمی بینی دو نقطه بالای سر گذاشتم
با تـ غیر آخر اوّل و وسط هستم
مثل تبر مثل توت مثل تاب مثل سوت
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد بغض ، گلو و گریه و شعر کوتاه و زیبا و نو در مورد بغض کردن
سلام سلام بچه ها
خوش آمدید به اینجا
داریم جشن الفبا
تو این مکان زیبا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
اسمت چیه ؟( خ ) هستی نه نه نه ( ج ) هستم
نمی بینی نقطه ای پایین پام گذاشتم
من ( ج ) آخر هستم آخر گنج نشستم
در درس نارنج و برنج آخر پنج هم هستم
با ( جـ ) غیر آخر دو شکل زیبا هستم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
چ اول چراغه
دستش نزن که داغه
چراغ سقف خونه
با سیمش آویزونه
رو دیوار کلیدش
با اون رنگ سفیدش
به من میگه :« تیک و تیک !
روشن می خوای یا تاریک ؟»
چراغ که روشن میشه
ماه شب من میشه
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد محرم ، امام حسین کودکانه و صفر و عاشورا برای بچه و شعر ماه محرم
د کمرشکسته تنها رو خط نشسته
کمری دو لا داره اخلاقی زیبا داره
آمده در همه جا کشیده نیست این صدا
” alt=”شعر در مورد الفبا ، شعر الفبای فارسی + شعر جشن الفبا معلم خوب ما با آهنگ” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/3-8.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/3-8.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/3-8-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/3-8-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />
یه روز تو اول مهر اومدیم به دبستان
جشن شکوفه بودیم خوشحال و شاد و خندان
اسم کتابامون رو حتی نمی دونستیم
تو دستمون مداد بود اما نمی نوشتیم
.
دفترامون سفید بود کتابامون بی صدا
تا اینکه از راه رسید خانم معلم ما
با صدا ها دوست شدیم با کتابا حرف زدیم
تو دفتر مشقمون شکل شونو کشیدیم
.
حالا که دفتر ما شده شهر الفبا
کتابمون ساکت نیست شده پر از سر صدا
برای ما میگه از گذشته ها و امروز
تاریکی ذهن ما روشن شده مثل روز
.
حالا کتاب می خونیم همه چیزو می دونیم
می نویسیم بابا آب قدر اونو می دونیم
مادر در باران آمد خسته نباشی مادر
ممنون کنارم بودی ای خواهر و برادر
.
بارون دونه دونه رو ابر تو آسمونه
دنیا پر از نعمته خدا چه مهربونه
معلم مدرسه با ناظم مهربان
مدیر ما چه خوبه خدا نگهدارشان