- admin
- آذر 19, 1400
- 9:10 ق.ظ
مقاله سه معماری پست مدرنیسم
توضیحات
پس از آرام شدن شرايط كشور بعد از جنگ و آغاز دهه هفتاد شهرهاي كشور پر شدند از بناهاي ريز ودرشتي كه نيازهاي ساختماني جديد را برطرف سازند. شهرهاي گسترش يابنده و بافتهاي موجود شهري مملو از پروژههاي ساختماني جديد شدند. ساختمانهاي جديد با ريخت و قيافه اي جديد ، تغلق خود به دوران جديد ي از ساخت و ساز را به نمايش گذاشتند . دوراني كه ارزشهايي كاملا متفاوت با گذشته را داشت . دوراني كه درآن حكومت اسلامي با تلاش مردم و انقلاب آنها روي كار آمده بود ،جهان چند قطبي شده و روبه سوي سرمايه داري جهاني داشت ، ارتباطات گسترش يافته و پديده دهكده جهاني شكل گرفته بود.
تكنولوژي ، مواد و مصالح ساختماني و حتا مباني و ايدئولوژيهاي توليد معماري تحولات اساسي يافته بودند.
در معماري جهان شاخه هايي ايجادشده بود كه طيف وسيعي از پست مدرنيسم و ديكانستراكشن و هاي – تك و … را شامل مي شد . معماري امروز ايران در فضاي چند بعدي حاصل از تقابل تمام نيروهاي فوق شكل مي گيرد
مقاله سه معماری پست مدرنیسم
معماري مشهد در دهه هفتاد
ساختمان سازي يك از بارزترين پديد ه هاي فيزيكي سطح مشهد در دهه هفتاد بوده است . در طول اين دهه ، محله و كوچه اي را به ياد نمي آوريم كه درآن يك كارگاه ساختماني برپا نبوده باشد و حجم انبوهي از مصالح و وسايل و ضايعات به چشم نخورد .
يكي از بارزترين ويژگيهاي معماري اين دوران درتمايز با گذشته ، معماري و ساختمانسازي در تمام بافتهاي شهريست . اگر معماري پهلوي اول در يك توسعه محدود و پهلوي دوم و دوران جنگ در توسعه بلافصل اتفاق افتاد ، فعاليت ساختماني در اين دهه درتمام قسمتهاي شهر مشاهده مي شود . بافتهاي قديمي ، بافتهاي مياني و بافتهاي جديد .
بسياري از بناهايي كه بعضا عمر زير 15 سال داشتند تخريب و دوباره سازي شدند . ارزش زمين آنقدر افزايش يافته بود كه استقرار يك واحد ساختماني در يك قطعه زمين به هيچ وجه به صرفه نبود حتي اگر عمر كوتاهي داشت . الگوي آپارتماني وجه غالب اين ساخت و ساز است . آپارتمانهايي رنگارنگ با طرحها و نما هاي عجيب و غريب كه بعضا معلوم نيست از كجا سر بر آورده اند.
يكي از جريانهاي عمده توليد كننده اين معماري ، بساز و بفروشي است . جامعه شناسي بساز و بفروشي حاكي از وجود سرمايه هايي سرگردان است كه براي توليد و سودآوري وارد چرخه ساختمان سازي شده اند . لذا توليد مسكن توسط اين جريان صرف رفع نياز سكونتي نبوده و فعاليتي درآمدزاست . لذا معماري در يك چرخه توليد به مصرف درحال تكرار است و ادبيات آن بسيار كمي و عددي و مبتني بر پول ميباشد.
لذا مي توان جريانهاي اصلي تاثير گذار بر معماري اين دوران را محدوديت عرضه زمين و افزايش ارزش ريالي آن ودر نتيجه تمايل به ساختمانهاي با تركم بالا ، نقش بساز و بفروشي براي كسب سود ، رقابت براي توليد ساختمانهاي عامه پسندتر جهت سود بالاتر ، ساختمانسازي در تمام بافتهاي شهر ، دانست .
معماري حاصل از ويژگيهاي فوق ، معماريي است چند رنگ ، پررنگ و لعاب متظاهر و فاقد بسياري از ارزشهاي كيفي درتوليد ، معماري كه قطعا به لحاظ زيباشناختي با آثار گذشته تفاوتهاي فاحشي داشته است و تاريخ گرايي ، برتري طلبي ، مصرفي بودن از صفات آن است . معماري كه آن را پست مدرنيست خطاب كرده ايم .
در اتلاق عنوان پست مدرن به اين معماري توجه به چند نكته ضروريست :
اول اين كه در صحبت از پست مدرنيسم ، همچون مدرنيسم بر اين آگاه هستيم كه باز هم نمود غربي آن را ملاك كامل و سنجه تحليل ندانيم . چرا كه ما پست مدرنيسم را به شيوه ايراني خود معمنا كرده وفقط درهيات كلي آن را مد نظر قرار داده ايم و مي دانيم كه از مجموع انديشه هاي دنياي پست مدرنيسم فقط به برخي از آنها اشراف داريم . بهتر اينست كه بگوييم اين معماري ديگر معماري يك يا دودهه قبل نيست. حالا اگر براي نياز (( ناميدن )) از مدرنيسم در گذشته استفاده كرديم ، اين دوران رانيز به پيروي از جريانات جهاني (( پست مدرن )) مي ناميم .
دوم اين كه باز هم تاكيد مي كنيم كه نوشتن بر تاريخ معماري امروز امري بسيار پر خطر و پرمسئوليت است . لذا اينجا سعي مي شود تا تصويري كلي از آنچه هست ارئه گردد. براي ناميدن اين (( آنچه هست ! )) از اين عنوان بهره مي بريم .
سوم اين كه واژه پست مدرن را در اينجا از فرهنگ جهان معاصر وام مي گيريم و نه از سبك معماري پست مدرن . چرا كه اين سبك داراي ويژگيهاي مخصوص به خود است . لذا اينجا منظور معماري پس از دوران مدرن را كه تعلق به اين حوزه زماني دارد ، مد نظر قرار مي دهيم. پس با آگاهي از موارد فوق ، سئوالاتي از اين قبيل كه اصولا آيا مدرنيسم را تجربه كرديم ؟ وآيا به بن بست رسيديم كه به سراغ پست مدرنيسم برويم ؟ آيا ما امروز فرهنگ پست مدرن داريم كه از معماري آن سخن بگوييم ؟ و ديگر موارد مشابه را با قبول موضوعيت داشتنشان به كناري مي گذاريم . شكي نيست كه اين سئوالات مي بايست درتحقيقاتي كه موضوعاتشان مسائل نظري فوق باشد ، جواب يابند .
پست مدرنيسم در معماري معاصر مشهد
با گذر از دوران جنگ ، تميلات بازار و توان تشكيلاتي جامعه فني و مهندسي به ارزيابي شرايط موجود پرداخت و بلافاصله شروع به توليد كرد. طبقات حامي اين معماري جديد عموما طبقات صاحب سرمايه هستند . طبقات سنتي بازاري و مدرن تر صنعتي . كالا شدن معماري و ارزش روز افزون زمين و تبديل آن به يك سرمايه پشتيبان نقش طبقه سرمايه دار در ساز و كار توليد معماري در اين را به شدت افزايش مي دهد . طبقه سرمايه دار در ساز و كار توليد معماريث در اين دوران ر ابه شدت افزايش مي دهد. طبقه متوسط جديد كه در دوران گذشته به علت نياز خود ، اصلي ترين طبقه توليد كننده معماري بود دراين دوران عموما اجاره نشين است . اين طبقه كه بيشتر شامل كارمندان مي باشد ، در اين دوره فاقد قدرت مالي براي ورود به عرصه ساخت و ساز است. از اين دوران طبقه سرمايه دار در جريانات پيشرو اجتماعي جايگزين طبقه متوسط مي شود . اين جابه جايي طبقاتي منجر به تمايل عموم مردم به حركت و تلاش اقتصادي باري نزديكي به طبقه صاحب سرمايه است و در كمترين حالت تقليد رفتاري آن . پس ارزشهاي جامعه تا حدي دگرگون مي شود . ارزشهايي كه زماني مبتني بر تحصيلات آكادميك و مشاغل مختلف دولتي بود بلافاصله با سرمايه داري شخصي و مشاغل آزاد درآمدزا جايگزين مي گردد. اين تغييرات ارزشي به سطوح مختلف و از جمله معماري رسوخ مي كند و همانند تمام دوره هاي پيش گفته ، در سيماي معماري نيز ظاهر مي شود.
پس در واقع تغيير ساختارهاي زيبايي شناسي معماري اين دوران نيز ناشي از تغييرات دروني طبقات اصلي سازنده معماري است . آرمانها و سليقه ها و باورهاي طبقه سرمايه دار ، درمعماري او نيز بروز مي كند . معماري كه ديگر متمايل به الگوهاي مدرنيستي حداقل گرا ، در ظاهر خود نيست .
ويژگيهاي معماري امروز كدامند ؟
- اقتصاد اولين نكته بارز اين معماريست . از روابط كارفرمايي تا انتخاب مصالح و تكنولوژي همه در زير چتر اقتصاد تعريف مي شوند. تمايلات بازار در هر لحظه و هر ساعت ، با تغيير خود سياستهاي ساخت و ساز را متحول ميكند . قيمت زمين و مسكن ، ساعت مي زند ! رشد و پيشرفت با نياز روز افزون به فضاي توليد شده ، نقش بازار را دو چندان مي كند . اگر امروز برهر يك از ويژگيهاي معماري اشاره كنيم يكي از پايه هاي اصلي آن را دراقتصاد مي توانيم جستجو كنيم. با رشد سرمايه داري و افزايش نقش پول اين نقش روز به روز بيشتر هم مي شود . سرمايه و پول به يكي ازمهمترين بنيانهاي ارزشي زندگي امروز بدل گرديده و خود را درمعماري به رخ مي كشند. نيروهاي اجتماعي توليد كننده معماري نيز از همين روابط شكل مي گيرند . بساز بفروشي حاصل آن است .
- پايمال شدن ارزشهاي معماري در مقابل پول ، بنا تا آخرين سانتي متر زمين ساخته مي شود ، جنگ با قانون تا حد پرداخت جريمه هاي سنگين ادامه دارد، كيفيت ساخت و ساز براي كسب بيشترين سود پايين مي آيد ، زير ساختهاي معماري بسيار بد و پوششها و تزئينات براي پوشاندن آنها مناسبند ، نقشه هاي تكراري ، فاقد خلاقيت و تفكر لازم همه جا يافت مي شود . بازار ساخت وساز در دست غير حرفه اي هاست . معماري تبديل به كالا مي شود . درنتيجه كيفيت معماري ديگر مطرح نيست ، نقش كالايي و ريالي آن است كه حائز اهميت است . معماري نه براي معماري و كيفيت زندگي كه براي معامله توليد مي شود . تمايلات بازار حرف اول است .
- پيروزي شكل نگاري و تنوع بر تركيب بندي و سادگي . بروز تمايلات شكلي در سيماي ظاهري معماري و تمايل به ايجاد تنوع ، چند رنگي و جديد بودن براي ترغيب تمايلات بازار صورت مي گيرد. نوآوري تا حد مضحك سازي و تزئين تا حد جنايت بر سيماي معماري ظاهر مي شود.