جدید ترین عناوین خبری امروز
جالب فا

توجه: رمز عبور شما به صورت اتوماتیک به ایمیل شما ارسال خواهد شد.

  • admin
  • آذر 16, 1400
  • 8:42 ق.ظ

مقاله با موضوع فضائل اخلاقی مدیران

توضیحات

فضائل اخلاقي و مديران

مديران دولتي قرن بيست و يکم با يک شبکه جهــــــاني و جديد مواجه هستند. در جستار زير سعي شده است تا با مروري بر فضايل اخلاق جهاني و نيز بيان مشکلات اخلاقي دنياي مدرن، فرصت ها و راه حل هاي مناسبي فراروي مديران بخش دولتي در بدو ورود با اين حوزه جديد و بديع قرار گيرد.

به عقيده مارک تواين خوب بودن و پرهيزگار بودن امري است بسيار شريف و بزرگ ولي آموختن آن به ديگران بسي شريف تر و بزرگتر است.  شايد در دهه 1990 کلمات «تواين» درخصوص فضايل اخلاقي و نيز آموزش اين فضايل اخلاقي در بخش دولتي را براي مديراني که آموزش مي ديدند کمتر به واقعيت نزديک مي دانستند، حتي عده اي نيز معتقد بودند که دانشجويان در اين رشته (بخش دولتي) با يک نوع خاص از گفتمان فلسفي درگيرند که به آنها اجازه مي دهد که براي رفتارشان سفسطه کنند و احساس مسئوليتي در اين ميان نداشته باشند. اگرچه اين بي ميلي بر روي مشارکت در بحث اخلاقي به نظر مي رسد به خاطر تاکيد بيش از حد بر روي مفهوم مدرنيسم از استدلال و عقل (اعتقاد به جدايي عقل از ارزش) باشد ولي دردهه 1990 چنين مفاهيمي حتي با پيدايش روشهاي پست مدرن از «دليل گرايي اخلاقي» پيچيده تر شده اند (عقل اخلاقي مطرح مي شد يعني عدم جدايي عقل از ارزش). و اين درحالي است که نتايج روشهاي مدرنيسم و پست مدرنيسم در استدلالهاي اخلاقي باعث شد تا مديران بخش دولتي از هدايتهاي سنتي که مي توانست اعمال آنها را حتي در شرايط بسيار پيچيده تر هدايت کند، محروم شوند.

مقاله با موضوع فضائل اخلاقی مدیران

خوب بودن و پرهيزگار بودن امري است بسيار شريف و بزرگ ولي آموختن آن به ديگران بسي شريف تر و بزرگتر است

امروزه افزايش و رشد اطلاعات، اينترنت، سازمانهاي مجازي و نيز افزايش پذيرش تکنيک هاي مديريت دولتي نوين، همه و همه درضرورت شکل گيري و تاسيس دوباره هدايتها و دستورات اخلاقي دخيل شده اند. بنابراين، سازمانهاي دولتي نوين که بعضي از آنها داراي ساختارهاي جهاني هستند جانشين سازمانهاي دستوري با ساختار سلسله مراتبي شده اند. يک روابط شبکه اي در داخل و خارج سازمان وجود دارد&، همچنين مسائل بالقوه اخلاقي و عملي براي مديران بخش عمومي از قبيل پاسخگويي به رهبران و نيز اقدامات مسئولانه بيشتر شده است.

جهاني شدن اصول اخلاقي

جورج فردريکسون (GEORGE FREDERICKSON) در کتاب خود به نام « روح مديريت دولتي» که در سال 1997 به چاپ رسيد به اين موضوع مي پردازد که ناتواني ما در اين که بتوانيم به طور دولتي فکر کنيم و دولتي باشيم به افزايش مشکلات و مسائل فساد برانگيز و لغزشهاي اخلاقي براي مديران بخش دولتي منجر شده است. او حرکت سازمانهاي مبتني بر يک سلسلـــه مراتب سنتي به يک سازمان شبکه اي متهور و جسور را دليلي براي اين وضعيت مي داند. ازسوي ديگر، در اين زمينه توماس دي لينچ (THOMAS D.LYNCH) و ويلا بروس (WILLA BRUCE) معتقدند که به يک اجماع همگاني نياز است که در آنجا راجع به اخلاقيات و استدلال اخلاقي در بخش دولتي به بحث پرداخته شود.

«لينچ» معتقد است ما بر اين باوريم که در حرفه خود نياز به ادبياتي داريم که ما را در فهم مسائل اخلاقي و بخصوص فضايل اخلاقي در زمينه جامعه جهاني کمک کند. همان طور که قرن بيستم را پشت سر گذاشتيم، سراسر دنيا نيز بيشتر و بيشتر درحال يکپارچگي و متحد شدن است و ما بايد به فکر اصول اخلاقي در زمينه جهاني باشيم. همان طور که اصول اخلاقي به طور فردي ما را به سوي خير هدايت مي کند، براي سازمانها و خط مشي هاي دولتها نيز نيازمند اصولي هستيم که بتوانيم بر آن اساس قوانين و سياستهاي مشترک را با توجه به اخلاقيات وضع کنيم.

امروزه افزايش و رشد اطلاعات، اينترنت، سازمانهاي مجازي و نيز افزايش پذيرش تکنيک هاي مديريت دولتي نوين، همه و همه درضرورت شکل گيري و تاسيس دوباره هدايتها و دستورات اخلاقي دخيل شده اند

با نگــــاهي به مذاهب و ادبيات فلسفي مي توان هر يک از آنها را پايه و اساسي براي روشي مشترک جهت رسيدن به اصول اخلاقي که تقريباً براي همه اديان اين دنيا قابل قبول است پيدا کنيم. ولي به هرحال اين راه تنها زماني امکان پذير است که ما در جست وجوي آن باشيم و فعالانه در بين خودمان به بحث و گفت وگو بپردازيم، تا ببينيم که آن راه مشترک کدام است.  با استخراج  مفاهيم مشترک  اديان  مي توان به يک اصول اخلاقي جهانشمول رسيد که مورد اعتقاد همه اديان و مذاهب باشد .

با استخراج  مفاهيم مشترک  اديان مي توان به يک اصول اخلاقي جهانشمول رسيد که مورداعتقاد همه اديان و مذاهب باشد

جنبه هاي اصول اخلاقي

درخصـــوص اصول اخلاقي قابل قبول مي توان به سه ديدگاه از لحاظ حرفه اي اشاره کرد، که شامل ديدگاههاي ابزاري (DEONTOLOGICAL) ، عدالت (ارزشي) (TELEOLOGICAL) و تقوي يا اخلاق ناب (VIRTUE) است. مسلم است که بحث اخلاق و فضايل اخلاقي بسيار قديمي و به زمان ارسطو برمي گردد هرچند که تا پايان قرن بيستم درخصوص آن مباحث زيادي مطرح شده بود ولي اين امر هيچ گاه به صورت يک سري اصول حرفه اي مطرح نشده بود و تاثير ادبيات روي فضايل اخلاقي هنوز توسعه نيافته بود.

اخلاق در بخش دولتي

در ادامــه اين مقاله، به تعبير و تفسير خلاصه اي از چهار مقاله که هرکدام به طور ويژه اي به موضوع و مسئله اخلاق در مديريت بخش دولتي اشاره کرده اند، مي پردازيم. هريک از اين مقاله ها به ترتيب به دنبال يافتن پاسخي براي اين سوالات هستند که چگونه به جامعه جهاني برسيم، چگونه مردم و جامعه را حمايت کنيم، چگونه اين جوامع را اداره کنيم و چگونه به خواسته هاي خود براي دنياي استوار، پايدار و ايمن برسيم.

اولين انتخاب مــا به کارگيري عقل روحاني و خرد معنوي (APPLYING SPIRITUAL WISDOM) است که توسط «توماس» و « لينچ» گردآوري شده است. آنها اعتقاد دارند، تفکر سکولار براي پيروزي وفائق آمدن بر چالش هاي مستمر بخش دولتي ناتوان و ناکافي بوده و براي اداره جوامع جهـاني نيز ناکافي خواهد بود. بنابراين، ما مي بايست درجايي ديگر به دنبال يک اصول هدايت کننده و راهنما بگرديم. اين دو نفر ما را دعوت مي کنند که جست وجو بايد ازطريق مباني مذهبي و فلسفي در تمامي جهان باشد، اين موضوع ما را به سمت خرد معنوي که در ميان فرهنگ ها وجود دارد، هدايت مي کند و ما را با يک منبع جهاني از دانش آموزان آشنا مي سازد و ما را آموزش مي دهد که چگونه رفتار و نگرش درست داشته باشيم، اگرچه آنها از يک مذهب و دين خاصي حمايت نکرده اند اما بررسي هاي آنها به يک قانون طلايي (GOLDEN RULE) منجر شد که همان ماهيت اخلاق جهاني است که در بسياري از مذاهب جهان وجود دارد. اين قانون طلايي در انجيل بدين شکل آمده « آنچه مي خواهي ديگران بر تو کنند، تو نيز به ايشان آنچنان کن». اين دو دانشمند براي اثبات ادعاي خود از مفاهيم گسترده اي مانند جنبش اصلاح طلب، عصر اطلاعات ، تغيير در پارادايم بعد از تنوير افکــار و نيز کتابها و ضرب المثل ها استفاده کرده اند. آنها در خاتمه پيشنهاد مي کنند که همچنان که ما بـــــه سمت قرن 21 به پيش مي رويم بايد از قانون طلايي براي اداره زندگي فردي و اجتماعي خود بهره بگيريم.

مقاله دوم از جيمز گازل (JAMES GAZELL) است. او يک اصول اخلاقي جهاني را که مبتني بر قانون طلايي است مورد بحث قرار مي دهد که همان منشا، و مبدا توسعه اصول اخلاقي جهاني است. او در اين مقاله يک تاريخ تفضيلي از حرکتهايي را که در بين گروههاي مختلف مذهبي، تجاري و بين المللي درجهت به رسميت شناختن نياز به اخلاق جهاني در يک جــامعه جهاني است را مطرح مي کند. جامعه اي که در آن ارتباطات همگاني روز به روز بيشتر مي شود. او همچنين به بررسي نيروهاي مذهبي، اقتصادي و سياسي که بر روي اين حرکت ها و جنبش ها تاثير مي گذارند مي پردازد و بيانيه ها و برنامه هاي آنها را که توسط گروههاي مختلف کاري به سمت ايجاد و توسعه يک اخلاق جهاني ترويج شده است مطرح مي کند.

تفکر سکولار براي پيروزي وفائق آمدن بر چالش هاي مستمر بخش دولتي ناتوان و ناکافي بوده و براي اداره جوامع جهـاني نيز ناکافي خواهد بود

مقاله سومي که انتخاب شده است نيز موضوع اخلاق جهاني را دربرمي گيرد. عنوان اين مقاله جهاني شدن، توجيهات اخلاقي و خدمات عمومي است که توسط چارلزگاروفالو (CHARLES GAROFALO) تهيه شده است. در اين مقاله به مرور و بررسي توجيهات اخلاقي پرداخته شده که بر روي معيارهاي ارزشي بوروکرات ها استوار باشند. در اين مقاله چند سوال مطرح مي شود و سپس به پاسخ دادن به هريک از آنها مي پردازد. سوالاتي همچون: اين ارزش ها کدامند؟ چگونه اين توجيهات و ارزش هاي اخلاقي انتخاب مي شوند؟ و اين که اين ارزش ها چگونه بايد باشند؟  اين مقاله يک اصول اخلاقي جهاني را ارائه مي کند که به شکل زير تعريف شده است : ” مجموعه اي از يک سري اصول و رشته هاي اخلاقي که در فلسفه ابزاري عدالت (ارزشي) و تقوي (اخلاق ناب) مطرح و پيشنهاد شده اند ” که از اين اخلاق واحد بايد به عنوان چارچوبي براي هدايت تصميمات مديران، درجهت پاسخ به پرسشهاي مربوط به ارزش هاي بوروکراتيک و نيز براي ايجاد يک پايگاه اخلاقي و مشروعيت اخلاقي جهت گفت وگوي جهاني و تصميمات جهاني استفاده شود.

اصول اخلاقي جهاني مجموعه اي از اصول و رشته هاي اخلاقي است  بايد به عنوان چارچوبي براي هدايت تصميمات مديران، درجهت پاسخ به پرسشهاي مربوط به ارزش هاي بوروکراتيک و نيز براي ايجاد يک پايگاه اخلاقي و مشروعيت اخلاقي جهت گفت وگوها و تصميمات جهاني استفاده شود

مقاله چهارمي که خلاصه آن مطرح خواهد شد با عنوان گفتمان اخلاقي مديريت دولتي (P.A-ETH-TALK) از ديويد فارمرز (DAVID FARMER’S) است. او مدلش را تحت عنوان مطالعه و بحث اخلاقيات مديريت دولتي تعريف مي کند. او ممکن است که نسبت به آنچه که در آمريکا تحت عنوان احياي اخلاقيات مطرح شده خوش بين و خوشنود باشد، اما او هشدار مي دهد که نبايد موضوع اخلاقيات و آموزش اخلاقيات به عنوان ابزار و تاکتيکي از سوي مديران دولتي استفاده شود. او خاطرنشان مي کند که بحث اخلاقي مي تواند براي مديريت دولتي مضر باشد مگراين که ما بين مطالعه و بحث اخلاقي «سالم و ناسالم (ناکارآمد)» تمايز قايل شويم. او براساس يک سري از آثار فلسفي متعلق به «سنت آگوستين» و «جان رالز» سه معيار براي بحث اخلاقي سالم را ارائه مي کند: 1 – تشخيص اين که اصول اخلاقي نه قطعي هستند و نه معين و ممکن است شامـــل تناقض گويي درعمل و تصميم گيري باشند؛ 2 – درک اين مطلب که مديريت دولتي، به منظور گنجاندن يک حوزه عملي گسترده تر بايد بيشتر توجه اش را بر روي مسائل اصلي و نيروهاي بزرگ اجتماعي معطوف کند؛ و 3 – تأمل و تفکر مجدد به اين موضوع که فرد چگونه ديدگاه هاي اخلاقي خود را با ديگران سهيم مـــي سازد و يک نوع سازگاري ايجاد مي کند.

موضوع اخلاقيات و آموزش اخلاقيات نبايد به عنوان ابزار و تاکتيک از سوي مديران دولتي استفاده شود

نتيجه گيري

اگر بخواهيم گفته مارک تواين را که در ابتداي مقاله ذکر شده است تفسير کنيم، خواهيم ديد که تقوي و پرهيزگاري در زندگي انسان به سختي به دست مي آيد ولي آموزش تقوي و توصيه به پرهيزگاري براي ديگران امري بسيار آسانتر است.

اين چهار مقاله حول موضوع اصلي « مرور اخلاقيات جهاني» به ما يک ديدگاه خوبي را ارائه مي کنند که چگونه مشکلات اخلاقي را در تمامي حوزه هاي اين جهان شبکه اي شده در قرن بيست و يکم شناسايي کنيم. همچنين مؤلفان به محدوديتهاي موجود در ديدگاههاي مدرنيستي و پست مدرنيستي که به استدلال و روشهاي مديريت دولتي قرن بيستم سايه افکنده بود، پرداختند. همچنين اين مقالات روشهاي اخلاقي و ترجيهات اخلاقي را به عنوان عوامل بالقوه اي براي رويارويي با محدوديت هاي موجود در پارادايم قرن بيستم پيشنهاد مي کنند و نيز اين روش ها را به عنوان احياء کنندگان مـــــديريت دولتي در قرن بيست و يکم به عنوان هنجارهايي لازم جهت اقــدام در يک محيط شبکه اي جهاني معرفي مي کنند.

تقوي و پرهيزگاري در زندگي انسان به سختي به دست مي آيد ولي آموزش تقوي و توصيه به پرهيزگاري براي ديگران امري بسيار آسانتر است

منابع :

فضائل اخلاقي و مدير قرن بيست و يکم / ترجمه و اقتباس : تورج مجيبي و محسن محمديان ساروي ،

ماهنامه تدبير ، شماره144 ( با کمي تلخيص و ويرايش مجدد) .

http://www.mehrnews.ir/fa/NewsPrint.aspx?NewsID=173609

 

دیدگاه ها 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *