جدید ترین عناوین خبری امروز
جالب فا

توجه: رمز عبور شما به صورت اتوماتیک به ایمیل شما ارسال خواهد شد.

  • admin
  • 30 آذر 1400
  • 9:13 ق.ظ

شعر در مورد عقده

شعر در مورد عقده

شعر در مورد عقده ، متن درباره عقده گشایی و عقده ای ها و عقده ای بودن همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

چقدر فلسفه می چینی!!!

ببین،

همین که هستی

خودش چقدر شاعرانه است!

یک میز خالی و دو فنجان چای

و یک لبخند جانانه کافی‌ست

تا عقده های دلتنگی ام باز شود!

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد عقده

چون عقده ای

به بغض فرو بود حرف عشق

این عقده تا همیشه

سر واشدن نداشت

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد بخشش ، و گذشت خدا و دیگران و دوست

شعر درباره عقده

تا چند توان لاف زد از عقده گشایی

هان عقده دل حاضر اگر عقده گشایید

تا نقد روان در قدم خصم نریزید

حیف است که خود را به سخاوت بستایید

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد ادم عقده ای

گفتم از بند جدایی وارهم، غافل که چرخ

عقده دیگر فزاید عقده نگشوده را

آسمان هر روز خون در ساغرم افزون کند

ایزد از من وا نگیرد روزی افزوده را

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره عقده ای

خال لب تو راهنمایی است بوسه را

این عقده، طرفه عقده گشایی است بوسه را

در جلوه گاه سرو قیامت خرام تو

هر نقش پا، بهشت جدایی است بوسه را

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد بیشعوری ، و نداشتن شعور و شخصیت

شعر درباره عقد

اگر چه بر دل دریاست بار، عقده من

خوشم که عقده ام آسان گشاست همچو حباب

خراب کوی مغانم که آب تلخش را

هزار عاشق سر در هواست همچو حباب

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر عقده ای

عقده چون وقت رسد عقده گشا می گردد

غنچه ممنون عبث از باد صبا می گردد

زنگ روشنگر آیینه ما می گردد

در پریخانه ما جغد هما می گردد

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر عقده ای ها

گریه بر عقده ما عقده دیگر افزود

گره خاطر عاشق گره تاک بود

حاصل از داغ جنون سینه چاکی داریم

قسمت صبح ز خورشید دل چاک بود

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد باد ، باد صبا و باد پاییزی و باد خزان و باد بهاری و مو

شعر درباره عقده ای

تا التجا به ناخن تدبیر می برند

این عقده ها به عقده گشایی نمی رسند

این کاهها چنین که مقید به دانه اند

هرگز به وصل کاهربایی نمی رسند

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد ادم عقده ای

زردرویی می کشم چون نی ز همراهان خویش

من که از ذوق سفر هرگز کمر نگشاده ام

عاجزم در عقده دل گرچه صائب بارها

عقده سردر گم افلاک را بگشاده ام

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر نو عقده

پرده دیده من کاغذ سوزن زده شد

تا سر رشته مقصود به دستم دادند

نیست در طالع من عقده گشایی، ورنه

عقده چون تاک به اندازه دستم دادند

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد پرواز ، روح و هواپیما و عقاب بدون بال

شعر نو عقد

فکر جمعیت دل چند کنید

رشته حسرت این عقده رساست

آن قیامت که اجل می گویند

اگر امروز نباشد فرداست

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره عقده

دل تنگ آخراز جهان بردیم

عقده ئی داشتیم کس نگشاد

بیستون در غبار سرمه گم است

ناله هم رفت در پی فرهاد

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره عقد

بیاکه عقده زکارجهان گشاد بهار

بهشت سربه گریبان غنچه دادبهار

نهشت یک دل افسرده درقلمروخاک

برات عیش به خلق از شکوفه دادبهار

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد پرنده ، شاهین و مهاجر و قفس برای کودکان

شعر در مورد عقده

کمترین عقده سر در گم او آبله است

در ره عشق که یک عقده گشا خار بود

لذت عشق فراموش نگردد صائب

این نه درسی است که محتاج به تکرار بود

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

آرزو دارم که بازیگر شوم

ناگهان یک آدم دیگر شوم!

اندکی تغییر در نامم دهم

حالتی زیبا به اندامم دهم!

بهر کسب نقش های سرسری

می روم هی دوره ی بازیگری

از خودم بیننده را راضی کنم

نقش های آبکی بازی کنم!

می روم هر هفته جشنی مختلط

می کنم تفریح های مرتبط!

عینکِ دودی گذارم روی سر

باشد از من هر کجا عکس و خبر

می دهم سکه به یک تحریریه

تا که عکسم را زند در نشریه

روز و شب درباره ی هر خیر و شر

می کنم پیوسته اظهار نظر!

تا که باشم پیش مردم با کلاس

می روم دنبال طراح لباس

همزمان شش نقش بازی می کنم

در کنارش خانه سازی می کنم

هرکجا با ژستِ فردی با سواد

می کنم از منتقدها انتقاد

از همه جا می پذیرم کار، هی

نقش خود را می کنم تکرار، هی!

می روم با پوشش و تیپّ خفن

جشن اسکار و مراسم های کَن!

پوششم را شکلِ مخصوصی کنم

با همه یکبار روبوسی کنم!

یا از ایران می روم آنسوی آب

می پذیرم نقش های بی حجاب!

عشق و حالِ خوب و کافی می کنم!

عقده هایم را تلافی می کنم!

معترض را من بگویم: « کاسه لیس!

از تحجر دور باش و هیس هیس

حرف های سنتی را ترک کن

ژست روشن فکری ام را درک کن!»

عقده های دیگری دارم هنوز

من ستاره هستم اما توی روز!

امیرحسین خوش حال « کولی »

دیدگاه ها 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *