- admin
- 24 مهر 1400
- 4:33 ب.ظ
راهنمای درس شانزدهم فارسی هفتم
راهنمای درس شانزدهم فارسی هفتم / گام به گام درس 16 فارسی پایه 7
جواب خودارزیابی درس 16 فارسی هفتم
جواب خودارزیابی های فارسی هفتم
گام به گام فارسی هفتم شامل جواب خودارزیابی های
پاسخ درک و دریافت درس16 فارسی هفتم
گام به گام درس 16 فارسی هفتم
پاسخ نوشتن درس 16 فارسی عفتم
گام به گام درس 16 فارسی هفتم
دیدگاه ها
1
دید گاه ها 1
تاریخ ادبیات درس شانزدهم
ژیلینسکای ویتاتو: صفحه 178 کتاب درسی
معنی کلمات آدم آهنی و شاپرک
ملت: مردم
/ سروری: سربلندی، عزت
/ تقدیر: سرنوشت
/ جذّابترین: زیباترین، دوستداشتنیترین
/ مرتبه: دفعه، بار
/ جالب: در خور توجّه، زیبا
/ آهنین: از جنس آهن
/ خشن (صدای خشن): ناخوشایند
/ خُرخُر: صدای ناصاف و آزاردهنده )نام آوا، صوت(
/ اصالً: به هیچ وجه، هرگز
/ فهرست: لیست
/ خیره میشدند: با دقّت نگاه میکردند
/ به موقع: در زمان مناسب، سرِ وقت
/ موذیانه: باشیطنت
/ جلب: جذب
/نچشیدهام: مزه نکردهام
/ متأسفانه: بدبختانه، با ناراحتی و افسوس
/ فرق داشت: تفاوت داشت
/ غلط: نادرست، ناصحیح
/ تحسین = تشویق: آفرین گفتن
/ خوشایند: دلنشین، دوست داشتنی
/ افکار: جمع فکر
/ ملاقات: دیدار با کسی
/ انبوه: تعداد فراوان
/ به سُراغ او آمد: به دنبال او آمد.
/ سرشناس: مشهور، معروف
/ عصبانیت: خشم و ناراحتی
/ مطمئنم: اطمینان دارم، یقین دارم
/ نگران: مضطرب
/ نجوا: صحبت آرام
/غرّش: صدای بلند و ترسناک
/ مودّبانه: همراه با ادب
/ مرتّباً: دائم، همیشه
/ بدجنس: بدذات، بدسرشت
/ گونه: چهره، صورت
/ زمزمه: کلام زیرلب
/ شتاب: سرعت بالا
/ التماس: درخواست عاجزانه، خواهش و اصرار
/ نمیگذارم: اجازه نمیدهم
/ ببلعد: یکجا بخورد
/ بلافاصله: بدون اتلاف وقت، سریع، فوراً
/ غژغژ: نام آوا، صوت
/ سکوت حاکم شد: همه جا را سکوت گرفت
/ کنجکاو: جست و جوگر
/ فشرده شد: درد گرفت
/مَلافه: پارچهی روانداز
/ رایحه: بوی خوش
/ خش خش: صوت، نام آوا
معنی شعر آدم آهنی و شاپرک
معنی بیت اول فصل: خداوند، ملّتی را بزرگ و ارجمند میگرداند که سرنوشت سرزمینشان را خودشان در دست بگیرند و مستقل باشند.
آرایه ها آدم آهنی و شاپرک
/ نورِ سرد ⇐ کنایه از غیرطبیعی
/ خوب از آب درنیاید ⇐ کنایه از اینکه نتیجهی خوبی نداشته باشد
/ صدایش بسیار شیرین بود ⇐ حس آمیزی
/ ساده دلی ⇐ کنایه از پاک و بیآلایش بودن
/ صدای غرّش مانند ⇐ تشبیه
/ چشمش به پنجره خیره میماند ⇐ کنایه از انتظار
/ بادی در گلو انداخت ⇐ کنایه از غرور و تکبّر
/ مثل فرفره ⇐ تشبیه
/ صدای غژغژ مانند ⇐ تشبیه
/ نفس آخر را کشید ⇐ کنایه از اینکه مُرد
/ صدای غرّش مانند ⇐ تشبیه
/ سکوت مرگبار حاکم شد ⇐ تشخیص
/ بدون حرکت دراز کشید ⇐ کنایه از مرگ
/ هوا روشن میشد ⇐ کنایه از آغاز روز جدید، صبح شد
/ دور او حلقه زدند ⇐ تشبیه و کنایه از توجه و تمرکز
/ ملافه مثل کفن ⇐ تشبیه