متن در مورد بوییدن گل ، متن فلسفی و دوبیتی درباره گل و گیاه و گلدون و هدیه گل همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

متن در مورد بوییدن گل

من از تمام گلها بوییده ام تو را

با تیشه خیال تراشیده ام تو را

در هر بتی که ساخته ام

دیده ام تو را

از آسمان به دامنم افتاده آفتاب

یا چون گل از بهشت خدا چیده ام تو را

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن در مورد بوییدن گل رز

جای مهتاب

به تاریکی شب ها

تو بتاب

من فدای تو

به جای همه گل ها

تو بخند

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد قوچان ، شعر زیبا و کوتاه در مورد شهر قوچان استان خراسان رضوی

متن زیبا در مورد بوییدن گل

چه دنیای بدی

حتی شاخه های گل

هم خار دارند!

چه دنیای خوبی

حتی شاخه های پر خار

هم گل دارند!

دیدتون رو عوض کنید …

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن عاشقانه در مورد بوییدن گل

کسی می آید …

کسی از باران،

از صدای شُرشُر باران،

از میان

پِچ و پِچ گل های اطلسی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن درباره بوییدن گل

بلبلان از بوی گل مستند و

ما از روی دوست

دیگران از ساغر و

ساقی و ما از یاد دوست.

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد گلپایگان ، شعر زیبا و کوتاه در وصف شهر گلپایگان استان اصفهان

متن کوتاه درباره بوییدن گل

گل رز گل عشق است،

جهان قرن هاست که آن را تحسین کرده است

رز صورتی

نشان دهنده امید و انتظار عشق است

رز سفید

نشانه مرگ عشق یا از دست دادن آن است

اما رز قرمز، آه …

رزهای قرمز نشانه کامیابی عشق هستند.

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن کوتاه در مورد بوییدن گل

گل قشنگم !

اگر کنارت نباشم

بوی گل و طعم بوسه هات

یادم می رود

بودن یا نبودن

پلک زندگی ماست

در یکی تاب می خوریم

در یکی بی تاب می شویم

و من

در هر پلکی

یکبار دیدنت را می بازم

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن زیبا درباره بوییدن گل

یاد از آن روزی بود که سحر دل می برد

بوییدن هرگل در سحر از دل و جان، جان می برد

یاد از آن روز ها که همچو برگه ها سیاه شدند

برگه ها از قلم و نور سحر غبارش را ز افکارمی برد

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد شهر انار ، شعر انار و پاییز و عشق از شاملو و فروغ و شهریار و مولانا

شعر درباره بوییدن گل

نمی دانم

تاثیر خنده های توست

یا ور رفتن با گل های باغچه

که آینه مدتی است

جوان تر از

پارسال نشانم می دهد

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن درباره ی بوییدن گل

گل رز

هرگز رایحه خود را

تبلیغ نمی کند

بلکه رایحه آن

در فضای اطراف

پخش می شود

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن در مورد بوییدن گل

تشنه ام .. تشنه بوییدن تو

دل من بازم شده حیرون تو

اون گلی که دست من بود

رنگ بارون و ندید

دشت بی حاصل من

چشمه آب و ندید

من تمام زندگیم و

دیدم توچشمای تو

ستاره های آسمون

انگاری پرشدن تو چشمای تو

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد هند ، شعر کوتاه و زیبا در مورد هند و تاج محل و کشور هندوستان

متن در مورد بوییدن گل رز

از تو می گفتم

عطر گل، دنیا را می گرفت

پروانه ها دورم می گشتند!

خدا می خندید!

از تو می گفتم

عطر خاک باران خورده

زمین را مسخ می کرد

چتر ها دست آسمان را می بوسیدند

خدا می خندید!

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن زیبا در مورد بوییدن گل

همیشه چشمانت

دو چشمه ‌اند در خواب‌ هایم

و همین است که

صبح که شعرم بیدار می‌ شود

می ‌بینم بسترم

سرشار از گل عشق توست

و نم ‌نم گیاه و سبزینه …

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن عاشقانه در مورد بوییدن گل

برای بوییدن گل یه نفس تازه می خواد

یه تولد دوباره یه نسیم تازه میخواد

ای امید آرزوها برکن این غبارو از ما

قصه ی بوییدن گل یه نشست تازه میخواد

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد سیگار ، شعر کوتاه سیگار و تنهایی و مضرات سیگار شاملو

متن درباره بوییدن گل

زندگی

یافتن رابطه هاست

و رسیدن به شعوری یکدست

تا نیاز نارنج

سرخی سیب

تا بوییدن گل

خراش خار

تا که دستچین نشود

فهمیدن

تا که زندان نشود باورها

” alt=”متن در مورد بوییدن گل ، متن فلسفی و دوبیتی درباره گل و گیاه و گلدون و هدیه گل” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/02/متن-در-مورد-بوییدن-گل.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/02/متن-در-مورد-بوییدن-گل.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/02/متن-در-مورد-بوییدن-گل-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/02/متن-در-مورد-بوییدن-گل-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />

جایی که گل ها شکوفا می شوند

امیدواری هست.

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

نیینى باغبان چون گل بکارد

چه مایه غم خورد تا گل بر آرد

به روز و شب بود بى صبر و بى خواب

گهى پیراید او را گه دهد آب

گهى از بهر او خوابش رمیده

گهى خارش به دست اندر خلیده

به امید آن همه تیمار بیند

که تا روزى برو گل بار بیند

فخرالدین اسعد گرگانی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

کوچک ترین گل ها می توانند

سخت ترین ریشه ها را داشته باشند.

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

خوش آنکه نشینیم میان گل و لاله

ماه و تو به کف شیشه و در دست پیاله

در طرف چمن ساقی دوران می عشرت

در ساغر گل کرده و پیمانه لاله

بر سرو و سمن لؤلؤ تر ریخته باران

بر لاله و گل در و گهر بیخته ژاله

وز شوق رخ و قامت تو پیش گل و سرو

بلبل کند افغان به چمن فاخته ناله

ای دلبر گلچهره که مشاطه صنعت

بالای گل از سنبل تر بسته کلاله

آهنگ چمن کن که به کف بهر تو دارد

گل ساغر و نرگس قدح و لاله پیاله

عید است و به عیدی چه شود گر به من زار

یک بوسه کنی زان لب جان بخش حواله

گفتی چه بود کار تو ‌هاتف همه عمر

هر روز دعاگوی توام من همه ساله

هاتف اصفهانی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

ذهن شما یک باغ است

افکار شما دانه هستند

شما می توانید گل رشد دهید

یا علف های هرز!

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

گل نگاه تو در کار دلربایی بود

فضای خانه پر از عطر آشنایی بود

به رقص آمده بودم چو ذره‌ای در نور

ز شوق و شور که پرواز در رهایی بود

چه جای گل که تو لبخند می‌زدی با مهر

چه جای عمر که خواب خوش طلایی بود

هزار بوسه به سوی خدا فرستادم

از آنکه دیدن تو قسمت خدایی بود

شب از کرانه دنیای من جدا شده بود

که هر چه بود تو بودی و روشنایی بود

فریدون مشیری

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

یک گل بدون آفتاب نمی تواند شکوفا شود

و انسان نمی تواند بدون عشق زندگی کند.

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

نرگس آتش پرستی داشت شبنم می‌فروخت

با همان چشمی که می‌زد زخم مرهم می‌فروخت

زندگی چون برده داری پیر در بازار عمر

داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می‌فروخت

زندگی این تاجر طماع ناخن خشک پیر

مرگ را همچون شراب کهنه کم کم می‌فروخت

در تمام سال‌های رفته بر ما روزگار

شادمانی می‌خرید از ما و ماتم می‌فروخت

من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه‌ها

گلفروش ای کاش با آنها مرا هم می‌فروخت

فاضل نظری

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

تو چراغ آفتابی، گل آفتابگردان

نکند به ما نتابی، گل آفتابگردان

گل آفتاب ما را، لب کوه سر بریدند

نکند هنوز خوابی، گل آفتابگردان؟

نه گلی فقط که نوری، نه که نور بوی باران

تو صدای پای آبی، گل آفتابگردان

نفس بهار دستت، من و روزگار مستت

قدح پر از شرابی، گل آفتابگردان

نه گلی نه آفتابی، من و این هوای ابری

نکند به ما نتابی، گل آفتابگردان؟

تو بتاب و گل بیفشان، سر آن ندارد امشب

که بر آید آفتابی، گل آفتابگردان

سعید بیابانکی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

گل رز هرگز نمی تواند یک گل آفتابگردان باشد

و یک گل آفتابگردان هرگز نمی تواند گل رز باشد

همه گل ها به روش خاص خود زیبا هستند

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

اگر گل را خبر بودی همیشه سرخ و تر بودی

ازیرا آفتی ناید حیات هوشیاری را

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

این گل رز در باغ من است که زندگی من را بسیار خاص می کند

و شما گل رز من هستید.

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

هست تهی خارها نیست در او بوی گل

کور بجوید ز خار لطف گل و بوی‌ها

مولوی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

چنین پروراند همی روزگار

فزون آمد از رنگ گل رنج خار

فردوسی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

میان باغ گل سرخ‌های و هو دارد

که بو کنید دهان مرا چه بو دارد

به باغ خود همه مستند لیک نی چون گل

که هر یکی به قدح خورد و او سبو دارد

چو سال سال نشاطست و روز روز طرب

خنک مرا و کسی را که عیش خو دارد

چرا مقیم نباشد چو ما به مجلس گل

کسی که ساقی باقی ماه رو دارد

هزار جان مقدس فدای آن جانی

که او به مجلس ما امر اشربوا دارد

سؤال کردم گل را که بر کی می‌خندی

جواب داد بر آن زشت کو دو شو دارد

هزار بار خزان کرد نوبهار تو را

چه عشق دارد با ما چه جست و جو دارد

پیاله‌ای به من آورد گل که باده خوری

خورم چرا نخورم بنده هم گلو دارد

چه حاجتیست گلو باده خدایی را

که ذره ذره همه نقل و می از او دارد

عجب که خار چه بدمست و تیز و روترشست

ز رشک آنک گل و لاله صد عدو دارد

به طور موسی بنگر که از شراب گزاف

دهان ندارد و اشکم چهارسو دارد

به مستیان درختان نگر به فصل بهار

شکوفه کرده که در شرب می غلو دارد

مولوی