متن کوتاه درباره رهایی ، متن رهایی از قفس و دنیا و پرواز + متن در مورد قوی بودن همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
آه از این زندان
که رهایی را به رویا پیوند می زند.
آه از این زندان بان که مجالی نمی دهد.
آه از این حجره درد
که در آن می سوزم،
آه ای آزادی …
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بهترین راه
رهایی از استرس :
سرت به کار
خودت باشه
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد صدف ، متن ادبی و شعر کودکانه درباره دریا و مروارید و ساحل از سعدی
بزن مطرب به آهنگ دل ما
بده ما را نشان آشنایی
بزن مطرب گذر ده زین بیابان
دگر راهی نمانده بر رهایی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
کاش دستان سردم
در میان دست های تو آرام گیرد
تا روح سرکشم را
به بند گیری
و از “رهایی”
معنای تازه ای بیافرینی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
آن کس
که مالک نفس خویش نیست
از زندان
آزاد نخواهد بود
جستحو کنید در سایت :شعر در مورد آمدن یار ، شعر عاشقانه در وصف بی خبری از یار و دیدار یار و انتظار
چه مانده ای به تماشای تیرگی و غبار
همیشه هست غبار و سوار می گذرد
تمام چشمه دلان از کنار ما رفتند
اگر نه سنگدلی جویبار می گذرد
دلی که شوق رهایی در اوست ای دل من
بدون واهمه از صد حصار می گذرد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
وقت است که بنشینی
و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شبهای جدایی
بزم تو مرا میطلبد،
آمدم ای جان
من عودم و از سوختنم
نیست رهایی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
اگر خود را
از قله جهان
پرت کنم
تا از افیون عشق تو
رهایی یابم
باز هم مردم مرا
افتاده بر دست های تو
خواهند دید!
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد زمستان ، تک بیتی و شعر زمستان و برف فریدون مشیری و سهراب
رهایی از زندان
تنها ورود به جهانی
به دور از میله ها نیست،
آزادی از زندان
یافتن زندگی از دست رفته
در پشته میله هایی است
که سال ها با آن زیسته ای
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ما را هیچ کس نخواهد پایید،
و هیچ کس مدد نخواهد کرد.
میتوان به سوی رهایی گریخت؛
اما بازگشت به اسارت
نابخشودنی ست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
اگر راست باشد
که تن زندان روح است
چشم ها باید پنجره های کوچک
این زندان باشند
تا با آن ها آزادی را به تماشا بنشینیم!
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد رویا ، رویای شیرین و اسم رویا و خانه رویایی و خیال پردازی از شاملو
ایران …
فدای اشک و خنده تو
دل پر و تپنده تو
فدای حسرت و امیدت
رهایی رمنده تو
رهایی رمنده تو
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
همه مرغان
خلاص از بند خواهند…
من از قیدت نمیخواهم
رهایی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
چون صید به دام تو به هرلحظه شکارم
ای طرفه نگارم از دوری صیاد دگر تاب نیارم
رفته ست قرارم چون آهوی گم گشته به هر سوی دوانم
رهایی نتوانم تا دام در آغوش نگیرم نگرانم
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد آمدن مسافر ، شعر درباره مسافرت و بازگشت به خانه و سفر رفتن
جاده های بی پایان را دوست دارم
دوست دارم باغ های بزرگ را
رودخانه های خروشان را
من تمام فیلم هایی که در آنها زندانیان موفق به فرار می شوند
دوست دارم
دلتنگ رهایی ام دلتنگ نوشیدن خورشید
بوسیدن خاک لمس آب
در من یک محکوم به حبس ابد
پیر و خمیده با ذره بینی در دست
نقشه های فرار را مرور می کند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
آزادی اندیشه و قلم و زبان و مجامع و شغل و منزل و غیره موجب آبادی و عمران ممالک است
(علیاکبر دهخدا)