جدید ترین عناوین خبری امروز
جالب فا

توجه: رمز عبور شما به صورت اتوماتیک به ایمیل شما ارسال خواهد شد.

  • admin
  • دی 10, 1400
  • 7:01 ق.ظ

متن در مورد بانو

متن در مورد بانو

متن در مورد بانو ، متن زیبا درباره ارزش زن و بانو جان و زنان شاغل و زن قوی همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

متن در مورد بانو

این دل پریشان است ؛ بانو مرا دریاب

سر در گریبان است ؛ بانو مرا دریاب

صبرم شده بی تاب ؛ مستی شده افزون

عشقم نمایان است ؛ بانو مرا دریاب

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن در مورد بانو جان

بیا بانو برایت امشب از پاییز می خوانم

ز درد عشق کز چشمی شده سر ریز می خوانم

برایت از کلون خانه امید می گویم

دلت را از غم تاریدن خورشیدمی شویم

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد بندر امام ، و شعر محلی ماهشهری و بندری زیبا و طنز

متن در مورد بانوی زیبا

امنیت یعنی بانویت

که دستت را می گیرد

صورتت را که میبوسد

بداند ناب تر

از دستهای تو

دستی نیست……

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن در مورد بانوان

بانو بیا تا من برایت قصّه گویم

ازدردها از رنجها ،از غصّه گویم

بانو بیا یک باردیگر یاری ام ده

رنجیده ام بنشین کم دلداری ام ده

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن در مورد بانوی ایرانی

بانو بهار برای قامت تو سبز می شود

پاییز از شرم نگاهت میریزد

️تابستان تب چادرت را دارد

و زمستان از نبودنت یخ میزند…

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد بندر کنگ ، شعر در مورد بستک و شعر های کوتاه بندری

متن در مورد بانوی من

بانوی من شعری بخوان آرام گیرم

باردگراز جام عشقت کام گیرم

بانو بیا تاسربه زانویت گذارم

یاس سفیدی گوشۀ مویت گذارم

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن در مورد بانوی اردیبهشت

گلدان به گلدان

تو را بوئیده ام

اما هیچ گلی

عطر تو را لو نداد

خیابان به خیابان

آواره تو شدم

اما هیچ خیابانی

نشانی از تو

مسیر قدم هایم نکرد

آرزو به آرزو

تو را دعا کردم

اما خدا به آرزویم پا نداد

بانو!

در خواستن تو

من خسته نمی شوم اما

بسیاری گل را رنجانده ام

خیابان ها را اسیر کرده ام

خدا را اسیرتر

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن در مورد با تو بودن

جمعه بانوی سپید پوشی است

که دلش بی نصیب از پناه چترها

خیس خیس می‌ رقصد

در انتظار آمدنت گمان کنم

بازار بیقراری‌ هایش گرم گرم است…

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد استانبول ، شعر شاعران ترکیه با ترجمه و اشعار ترکی

متن در مورد ورزش بانوان

بانو!

محض خاطر گل ها و خدا هم شده

دلت را راضی کن

با دل من راه بیاید

باور کن!

عاشقی را خوب بلدم

اگر دلت اجازه بدهد…

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن زیبا در مورد بانو

بانوی آب چون هاله ای ز عاطفه ماه

با جامه ای ز نور در قصر آفرینش کامل

خورشید وار ایستاده

به درگاه نامش ظهور زهره در آفاق عشق مهرش،

فروغ سرمدی دل هاست

با ابر مهربانی دستانش

بانوی آب در لحظه های آبی رویاست

آیینه کرامت دریاست…

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن درباره بانو جان

من

زیر سایه ی مردانگیت

خوشبخت ترین

بانوی جهانم…

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد یاسوج ، شعر زیبا و کوتاه و غمگین در مورد سقوط هواپیمای یاسوج

متن زیبا در مورد بانوی ایرانی

خسته ام بانو!

خوابم می آید

مثل ماهی گلی

که از تنگ بیرون پریده

و پلک هایش

سنگین شده است!…

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن های زیبا در مورد بانوان

از کُلِ دنیا

تو را داشته باشم،

همین مرا کافیست

تو حتى میتوانى

کدبانوى چهارخانه ى پیراهنم شوى…

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن زیبا در مورد بانوان

کوری یعقوب

یا رسوایی بانوی مصر ؟

اولی عشق است

اما دومی تاوان عشق …

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد شهرهای ایران ، شعر در مورد شهر من از سعدی و حافظ

متن درباره بانوان

بانو کجای غصه را گریه سبب شدی؟

کاین محفل سرد مرا امشب تو تب شدی

بانو من از زخم دلت مثقال میدانم

تنها همین میدانمت از غم به لب شدی

” alt=”متن در مورد بانو ، متن زیبا درباره ارزش زن و بانو جان و زنان شاغل و زن قوی” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/02/متن-در-مورد-بانو.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/02/متن-در-مورد-بانو.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/02/متن-در-مورد-بانو-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/02/متن-در-مورد-بانو-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />

مغرور باش بانو

چرا باید اشک هایت را هر روز پاک کنی

کسی که باعث گریه ات می شود را پاک کن

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

بیا اینبار بانو جان کمی با من مدارا کن

از آن آغوش راز آلود کمی هم قسمت ما کن

بیا اینبار بانو جان ولی آرام و آهسته

دلم زخمیست زخمش را بدست خود مداوا کن

بیا اینبار بانو جان ، ببین دنیا چه تاریکه

کمی از برق چشمانت برای من محیا کن

بیا اینبار بانو جان دگر تاخیر جایز نیست

بیا با بوسه ای از نو جهانم را تو زیبا کن

بیا اینبار بانو جان “شکیبا” باش و تمکین کن

بدون ذره ای تردید مهرت را هویدا کن

آیدین شیخ (شکیبا)

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

پدرم گفت :

پسر جان به کسی دل ندهی !

دل که نه …

حضرت بانو سر و جان را برده است …

علی جعفرزاده

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

این طور قبول نیست بانو

یا غلاف کن

یا چشمانت را زمین بگذار

دست خالی بجنگیم

آمده بودم بگویم :

” دوستت دارم “

همین.

شهریار شفیعی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

من به یک رابطه ی مُرده دچارم بانو

من به یک عشقِ قسم خورده دچارم بانو
.
تو به آن آدمِ مشغول به لبخند و شراب

من به این آدمِ افسُرده دچارم بانو
.
عشق یک باغِ گلِ تازه و سرخ ست ولی

من به دشتی گلِ پژمرده دچارم بانو
.
به اتاقی که هوایِ غزلش را هرشب

عطرِ پیراهنِ تو بُرده دچارم بانو
.
دیگر انگار خبر از منِ مغرور که نیست

زخمی و خسته و آزُرده، دچارم، بانو
.
سهمم از عشق فقط اشک، نمیفهمی تو

به غمی که به تو نسپرده دچارم بانو
.
بعد عمری به همین خُرده محبت های

ساده و کوچک و نشمُرده دچارم بانو

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

تو هستی و ضد نیست باید باشی

من صفر ولی تو بیست باید باشی

از دست به خون من خضابت پیداست

بانو تو دبیر زیست باید باشی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

پریشان می‌کنی،

آهسته‌تر بانو

دلم با موی «تــو»

سِـرِ دگـر دارد.!

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

یا عاشق روزهای ماضی هستی

یا یکطرفه رفته به قاضی هستی

از بس که نکته سنجی بانو

انگار معلم ریاضی هستی…

***
تو و چشمهایت

من و دل.

با مست نگاهت،

خلع سلاحم بانو….

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

بباف بانو

بباف

دلشوره ی حصیر دلت را

بباف بی قوارگی حوصله را

وقتی روبروی صبح می نشینی تمام آینه نفس می کشد

زمین میرقصد

ماه چشمانم کامل میشود

بهار به نیایش تو می آید

ای نسل سبز گیل

ای از تبار آفتاب

میخواهم به تماشایت بنشینم

شعری بباف

تا در میان ما

ترانه ای لب باز کند

تو بخند

و من اشک شوق ببافم.

فریده صفرنژادگیل بانو

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

تمام زن ها شاعر می شدند

اگر مردها گریستن بلد بودند

. . . و

می‌توانستند

با رقص ِ چشم هایشان

طوفان به راه بیاندازند

هیچ مردی شاعر نمی شد

اگر زنی …

هیچ مردی شاعر نمی شد

اگر زنی در کار نبود …

می ستایمت بانوجانم

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شبم را تازه کن با یک نگاهت

که دنیای دلم برخیزد از خواب

دوباره از مسیر عشق و احساس

سراغ من بیا بانوی مهتاب !

مجید احمدی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

از کُلِ دنیا “تو” را داشته باشم،

همین،مرا کافیست…

“تو”

حتی میتوانی کدبانوی چهارخانه ی پیراهنم شوی…

علی قاضی نظام

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

من دوست دارم

هر صبح

قله ای تازه از چشم هایت را

فتح کنم

و هر غروب

جرعه ای از آنها بنوشم

بانوی چشم قهوه ای من..!

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

روسری را پیش من وا کن ببین بانوی من

رقص موهای تو در دستم چه آسان میشود

وحید افسری

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

بانو ! ملکه سرزمین خودت باش !

به دور از تمام باید ها و نباید ها و قانونهایی که تو را در یک چهارچوب مضحک اسیر می کند ,

خودت را باور کن و باور داشته باش تو ….. آری تو با همین دستهای ظریف و لاک زده ات , و با همین موهای پریشانت می توانی لذت موفقیت را بچشی !

خود را با تمام داشته هایت بپذیر , با همین ظرافت تن , لطافت پوست , اشک ها و عشوه هایت

اجازه نده دست هیچ مردی , یا دست هیچ قانونی سد راهت بشود

قوی و پر قدرت ادامه بده و خود را چون ملکه ای در کاخ سرزمین درونت بدان .

یک گل بخر ! و گاهی عصرها مقابلش بنشین و یک لیوان چای سبز بخور ! ببین چه قدر شباهت است بین تو و آن گل زیبا !

بانو ای بانوی مهربان

ملکه سرزمین خودت باش , برای خودت ارزش بگذار و ببین چگونه ارزشمند خواهی شد …. پس پرده های غم را کنار بزن , لبخند بزن

چه عیبی دارد گاهی اشک بریزی و سبک شوی

خودت اشک هایت را پاک کن

باران که زد , چتر به دست نگیر ! اجازه بده باران صورت تو را ببوسد !

گاهی برای خودت باش بانو !

گاهی برای خودت میوه پوست بگیر و بدون آن که به کسی تعارف کنی , تکه هایش را در دهان بگذاری و خالی از دلواپسی از خوردنش لذت ببری

بانو , خودت به فکر خودت باش !

مهم نیست پادشاه نداری , در سرزمین درونت پادشاه خود را بساز و برایش بهترین ملکه باش ! درونت را که بزرگ کنی , قوی خواهی شد و سختی ها بر تو آسان خواهد

شد اما هیچ گاه خودت را گم نکن

خودت را بین مشغله ها فراموش نکن !

بانو خودت را باور کن !

موهایت را در باد , رها کن … بخند با صدای بلند بخند , آن زمان که می خندی هیچ چیز نمی تواند غم به دلت راه دهد

بانو , دختر درونت را فراموش نکن , بگذار گاهی مثل دوران کودکی ات باشی , بگذار گاهی دختر باشی , لاک بزن , لاک صورتی … گاهی به سراغ عروسک هایت برو و با

آنها حرف بزن

خودت را فراموش نکن

از خویش ساده نگذر

تو هم حق داری لذت ببری , سبک بال باشی و آرامش داشته باشی

یک حریم خصوصی برای خودت بساز و گاهی به آنجا پناه ببر , زمانی را برای خود بگذار و اینقدر خودت را برای دیگران مشغول نکن , دلت برای دختر درونت بسوزد که مدام گوشه ای کز کرده و اشک می ریزد

از خودت مثل یک دختر محافظت کن و چشم به دست یاری هیچ مرد و نامردی نداشته باش !

بانو , ابتدا ملکه سرزمین درونت باش , جدی باش و پیش برووووو !

از هیچ چیز نترس , ذات خود را زن بودن خود را بشناس , و از خودت محافظت کن

آنگاه خواهی دید که سبد سبد گلهای آرامش به کاخ درونت وارد می شود , و خوشبخت می شوی

آرامش را با لذت برای خودت بساز

خود را در آغوش بگیر

راستی , تا بحال در آینه به خود نگریسته ای ؟ دقیقا به چشمانت ؟ به چشمانت نگاه کن و در آینه با چشمانت حرف بزن , آنگاه که صدای روح خود را می شنوی , لازم است دلت برای خودت بسوزد و دور از قضاوت های دیگران از روح و جسم خود محافظت کنی

ملکه , مراقب خودت باش .

خدا دوستت دارد

یا حق

الهه فاخته

دیدگاه ها 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *