متن در مورد آزادی زندانی ، متن ادبی و کوتاه تبریک آزادی از زندان و رهایی همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
غبار صد قفس
افتاده است بر بال پروازم،
نمانده جز صدای ناله ای
از بانگ آوازم،
بیا صیاد جان و دل
که طاقت نیست در جانم
در این زندان خاموشی
به جز غم نیست دمسازم…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
پس ِ پشت ِمردمکان ات
فریاد کدام زندانی ست
که آزادی را
به لبان برآماسیده گل سرخی
پرتاب می کند؟
ورنه این ستاره بازی
حاشا چیزی بدهکار
آفتاب نیست
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد آمدن روزهای خوب ، شعر من و روزهای خوب زندگیم و خوب بودن
دلم از دست آزادی گرفته
برایم یک بغل زندان بیاور،
مرا از این هیاهو ها بگیر
و برایم جرعه ای ایمان بیاور
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
چید بالم را
و درهای قفس را باز کرد،
روز آزادیست
از شبهای زندان سختتر
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
خواستن درِ آزادی زندان
نگشایید به رویم ،
که هنوز…
من که برگشته از آیین شمایم ،
پشیمان نیستم
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد آمدن فصل بهار ، شعرهای دوبیتی درباره زیبایی بهار از سعدی و شاملو
دمی با دوست در خلوت
به از صد سال در عشرت
من آزادی نمیخواهم
که با یوسف به زندانم.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست
آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
انتظار یعنی
نگاه زندانی به دستگیره در
شاید که بچرخد
و در باز شود
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد آمدن ماه محرم ، زیباترین اشعار درباره امام حسین و کربلا و عاشورا
عالم همه هرچند
که زندان من و توست،
از این همه آزادم
و زندانی خویشم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
من هیچ کس را آن سوی دیوارها نداشته باشم
شاید اما در این غروب کسالت بار
هیچ چیز به اندازه ی تلفنی از زندان خوشحالم نمی کند
و مردی که اعتراف کند
گاهی به جای آزادی به من می اندیشد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
هیچ چیزی شما را زندانی نمی کند،
مگر افکارتان؛
هیچ چیزی شما را محدود نمی کند،
مگر ترستان؛
و هیچ چیزی شما را کنترل نمی کند،
مگر عقایدتان!
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد آمدن پاییز ، دوبیتی و شعر درباره پاییز و دختر پاییزی از نیما و مولانا
باید که بر دیوار زندان
سر بکوبم،
آه مرا گر بشنوَد
در می گشاید
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
نمی دانی
چه رنجی می کشم
در کنج تنهایی،
مگر روزی بخوانی
خط به خط دیوار زندان را
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
در کدامین بند و زندانی،
تو میدانی اسیر؟
با رهایی می توان از دام و بند خود گسست.
همچو لاله دم به دم اسرار هستی را گشود،
زینهمه اندوه و بیم و رنج و غم آزاد بود…
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد بلبل ، شعر و دوبیتی بلبل و گل سرخ و مرغ از حافظ و پروین اعتصامی
برای آزادی
لازم نیست
زمین و آسمان را بخرید،
تنها خودتان را نفروشید.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
عالم همه هرچند که زندان من و توست، از این همه آزادم و زندانی خویشم