شعر فروغ در مورد سیگار ، متن شعر شهریار در مورد سیگار همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
زندگی شاید افروختن
سیگاری باشد در فاصله رخوتناک دو همآغوشی
یا عبور گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر میدارد
و به یک رهگذر دیگر
با لبخندی بی معنی می گوید صبح بخیر
فروغ فرخزاد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بیش از اینها آه آری
بیش از اینها می توان خاموش ماند
می توان ساعات طولانی
با نگاهی چون نگاه مردگان ثابت
خیره شد در دود یک سیگار
خیره شد در شکل
یک فنجان
در گلی بیرنگ بر قالی
در خطی موهوم بر دیوار
می توان با پنجه های خشک
پرده را یکسو کشید و دید
در میان کوچه باران تند می بارد
کودکی با بادبادکهای رنگینش
ایستاده زیر یک طاقی
گاری فرسوده ای میدان خالی را
با شتابی پر هیاهو ترک میگوید
فروغ فرخزاد
جستحو کنید در سایت : متن تسلیت برای دوست ، صمیمی و عزیزم + پیام تسلیت رسمی به همکار
شب می آید
و پس از شب ‚ تاریکی
پس از تاریکی
چشمها
دستها
و نفس ها و نفس ها و نفس ها …
و صدای آب
که فرو می ریزد قطره قطره قطره از شیر
بعد دو
نقطه سرخ
از دو سیگار روشن
تیک تاک ساعت
و دو قلب
و دو تنهایی
فروغ فرخزاد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دستهی کاغذ
بر میز
در نخستین نگاه ِ آفتاب.
کتابی مبهم و
سیگاری خاکسترشده کنار ِ فنجان ِ چای از یادرفته.
بحثی ممنوع
در ذهن.
شاملو
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بر فراز کاهگل اندوده بام پهن
در کنار آغل خالی
تکیه داده مرد بر دیوار
ناشتا افروخته سیگار
غرفه در شیرین ترین لذات ، از دیدار این پرواز
ای خوش آن پرواز و این دیدار
گرد بام دوست می گردند
مهدی اخوان ثالث
جستحو کنید در سایت : عرض تسلیت به دوستان ، پیام تسلیت به دوست صمیمی برای فوت مادر
می بینم
گلدانهای پر گل
گلهای نارنجی
در سایه خواب می بینند
پشت حصیر پنجره
من خاموشم
خاموش
مادرم نمازش را خوانده ست
دیورا روشنست
این حصار حصیری
طومار شعر طولانی را بر می چیند
من سیگاری
بر لب
مادرم را می بینم که بر می گردد
می خندد
چادرش رابر کمر می بندد
ماهی ها در حوض
نزدیک فواره
نان ریزه ی ستاره هایش را می بینند
و دعایش می کنند
محمود مشرف آزاد تهرانی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
می خواهم از همچنان ابر بالای سفر بگذرم
می خواهم به چترهای خسته دست بکشم
تا خاموش ترین کلمات پنهان بیایند
به تمام وقت هایی که نداری
می خواهم برای تمام نشستن ها
انگشت ها و سیگارها
جای دور برای خیره شدن بیاورم
می خواهم به چشم هایت نگاه کنم
تا کودکی هایت رابه دنیا بیاوری
هیوا مسیح
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
می شود چشمش پر از اشک و به خویش
می دهد امید دیدار مرا
من به اشکش خیره از این سوی و باز
دزد مسکین برده
سیگار مرا
آبها از آسیا افتاده ، لیک
باز ما ماندیم و خوان این و آن
میهمان باده و افیون و بنگ
از عطای دشمنان و دوستان
آبها از آسیا افتاده ، لیک
باز ما ماندیم و عدل ایزدی
و آنچه گویی گویدم هر شب زنم
باز هم مست و تهی دست آمدی ؟
مهدی اخوان ثالث
جستحو کنید در سایت : عرض تسلیت به دوست برای فوت پدر ، پیام تسلیت فوت پدر دوستانه
چه روانشناس
خوبی است ؛ سیگار
از تو که عصبانی ام
آرام ، آرام ، آرامم می کند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
مثل سیگار نصفه
افتادم در جهانی
که پمپِ بنزین بود…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دود سیگار با یه روح بیمار
عکس دونفره ی ما روی دیوار
دو سه روزه بیکار
توی خونه بیدار
اشکایی که میچکه روی گیتار
جستحو کنید در سایت : عرض تسلیت به دوست صمیمی ، برای فوت پدر و مادر و برادر
دوست دارم ساده ترین نیازهات رو برطرف کنم
برات لقمه درست کنم.
موهات رو شونه کنم. بند کفشات رو ببندم.
روی زخمت چسب بزنم. پتو رو بکشم روت.
سیگارت رو روشن کنم و وقتی خوابیدی
بذارمت توی جیبم و ازت مراقبت کنم.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
یه سری هم
سیگاری شدن،
به خاطر کسی که
سیگارو دوست نداشت.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
از تاریکی می ترسم
مثل چشمهایت
لطفاً کمی بیشتر پلک بزن
از تاریکی می ترسم
از پیراهنش
وقتی سیگارها پدرم را ترک کردند
ما بر دوشش گرفتیم و خاک در آغوشش
جستحو کنید در سایت : عرض تسلیت به دوست عزیزم ، یک پیام کوتاه برای تسلیت برای فوت مادر
به جز سیگارم ،
که به پایم میسوزد
هیچ چیز این جهان بی کرانه را جدی نگرفتم ،
حتی عشق را