شعر در مورد یار بی وفا ، بی اعتمادی و بی توجهی یار + گلایه از یار بی وفا از حافظ همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
دوباره شب دوباره من دوباره گریه های من
شبی چنین نشسته دل دوباره بر عزای من
برای یار بی وفا سروده ام غز ل غز ل
غزل فدای نام او چرا شود فدای من؟
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
اندر دل بی وفا غــم و ماتم باد
آن را که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مـرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غـم که هزار آفرین بر غم باد
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد لاهیجان ، شعر زیبا و کوتاه و گیلکی در مورد لاهیجان استان گیلان
با یار بیوفا نتوان گفت حال خویش
آن به که دم فرو کشم از قیل و قال خویش
من شرح حال خویش ندانم که چیست خود؟
زیرا که یک دمم نگذارد به حال خویش
آنرا که هست طالع ازین کار، گو: بکوش
ما را نبود بخت و گرفتیم فال خویش
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
من صبورم اما
به خدا دست خودم نیست
اگرمی رنجم
یا اگر شادی زیبای تو را
به غم غربت چشمان خودم
می بندم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
چه خوش بود آن جفای دوست چندان
فرو بردن به لب از خشم دندان
چه خوش بود آن به وصلاندر عتابش
چه خوش بود آن به ناز اندر حجابش
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد شهرکرد ، شعر کوتاه و زیبا در مورد شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری
هرچند بی معشوقه شدم
بی یاروهمدم شدم
گسستم از قید بندگی
از یار بی وفا رها شدم!!! …
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
تو کجا نالی از این خار که در پای منست
یا چه غم داری از این درد که بر جان تو نیست
دردی از حسرت دیدار تو دارم که طبیب
عاجز آمد که مرا چاره درمان تو نیست.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ای بی وفا که زخم به هر جا تو می زنی
زخمی که بر دلم زده ای چاره می کنی؟
دارو اگر که نیست تو یک آن دل بکش
تا مرهمی نهی و تو آن را دوا کنی
عاشق کشی و ستم کردن کار تست
این کار چیست که تو بر زیر دست کنی
ای بی مروت که مرامت ستمگری است
وقتش شده که تو این کار ترک کنی
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد قوچان ، شعر زیبا و کوتاه در مورد شهر قوچان استان خراسان رضوی
غمگینم
خودم را بغل گرفته ام
و شانه هایم
چون گهواره ی کودکی گریان
تکان تکان می خورد!
غمگینم
و می دانم هیچ پرنده ای
روی شاخه های لرزان یک درخت
لانه نخواهد ساخت!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
در این عمر سبکبارم
که سالش میشود بیست
بفهمیدم که یاری با وفا تر
از غمم نیست
به هر یاری نظر کردم
بدیدم بی وفایی
به جز غم که دمادم
با من و حالم صمیمیست …
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
از جور تو هم در تو گیرم
وز دست تو هم بر تو نالم
چون دوست موافقست سعدی
سهلست جفای خلق عالم
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد گلپایگان ، شعر زیبا و کوتاه در وصف شهر گلپایگان استان اصفهان
این رنگ نشسته بر دلم چیست؟
این داغ نهاده از سر کیست؟
کم این زندگی از مرگ ندارد
ایا به دلت محبتی نیست؟
من هم بروم سوی دگر یار؟
معنی وفا و عاشقی چیست؟
گر عشق نبوده در دل من
پس این دلکم چگونه می زیست؟
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
جفای دوست به مقدار دوستیست عزیز
عزیز عشق شناسد حلاوت المش
چه جای بانگ مؤذن بدین دل بد روز؟
که روزگار بسر شد به طاعت صنمش
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
زان دم که شدیم آشنای غم تو
بیگانه زخویشم از جفای غم تو
با عشق تو عهد ما چو محکم بودست
کردیم جهان و جان فدای غم تو
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد شهر انار ، شعر انار و پاییز و عشق از شاملو و فروغ و شهریار و مولانا
من حاصل عمر خود ندارم جز غم
در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم
یک همدم باوفا ندیدم جز درد
یک مونس نامزد ندارم جز غم
” alt=”شعر در مورد یار بی وفا ، بی اعتمادی و بی توجهی یار + گلایه از یار بی وفا از حافظ” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/6-1.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/6-1.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/6-1-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/6-1-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />
یار با ما بی وفایی می کند
بی گناه از من جدایی می کند
شمع جانم را بکشت آن بی وفا
جای دیگر روشنایی می کند
می کند با خویش خود بیگانگی
با غریبان آشنایی می کند
جوفروشست آن نگار سنگ دل
با من او گندم نمایی می کند
یار من اوباش و قلاشست و رند
بر من او خود پارسایی می کند
ای مسلمانان به فریادم رسید
کان فلانی بی وفایی می کند
کشتی عمرم شکستست از غمش
از من مسکین جدایی می کند
آن چه با من می کند اندر زمان
آفت دور سمایی می کند
سعدی شیرین سخن
در راه عشق
از لبش
بوسی گدایی می کند