شعر در مورد قوم لر ، متن و شعر راجب لرها و در وصف بزرگان لر + من لر هستم همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
بنام خالق ایل و تبار
که با نامش سرآغاز بهارم
همان ایلی که مردانش چو شیرند
دلی دارند جوان هرچند پیرند
همان ایلی که یک زن پنج مرد است
به باطن شوق و ظاهر رنج و درد است
همان ایلی که نامش ریشه دارد
هزاران شیر نردر بیشه دارد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
قسم
بر قدمت تاریخ ایران
قسم بر قوم لر
بر قوم شیران
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد بعد از مرگ ، مرگ در شعر سعدی و مولانا + شعر نو درباره مرگ
من لرم ﺍﺯ ﺗﺒﺎﺭ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ،
ﺍﺯ ﻧﮋﺍﺩ عیلام و کاسیت و بازمانده الیمائیس و الیمایی های سرافراز،
ﺍﺯ ﺗﺒﺎﺭ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﺎﻡ ﻭ ﺭﺳم ﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﻠﻨﺪﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺑﻠﻨﺪﺍﯼ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻫﺴﺖ.
ﻧﻪ ﻣﻬﺎﺟﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺭﺍﻧﺪﻩ شده،
ﺍﺻﺎﻟﺘﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ عیلام و کاسیت ﺑﺎﯾﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪ،
ﻓﺮﻫﻨﮕﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ نگاره های ﭼﻐﺎﺯﻧﺒﯿﻞ
ﺑﺮ رخت ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﻗﻮﻣﻢ ﺑﯿﺎﺑﯿﺪ
ﮐﻪ “شرم، فروتنی ﻭ سنگینی”
ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺍﻫﻮﺭﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﻟﺒﺎﺳ ﻤﺎﻥ…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
درخلوت ودر جلوتش او اهل حلال است
بر قامت لُر رخت تظاهر شدنی نیست
با خون دل آورد سر سفره ی خود نان
این نان به خون خفته که آجر شدنی نیست!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
کنم آغاز شعری از درونم
که حکاکی شود با رنگ خونم
بنازم لهجه شیرینمان را
حکایات خوش دیرینمان را
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد مرگ مادر ، عکس در مورد فوت مادر + شعر چهلم در سوگ مادر
من ز نژاد کورشم ، آزاده ای پر شورشم
پیکان تیر آرشم ، خون رگ سیاوشم
من کاوه ی آهنگرم ، تا به ستم نیاورم
از چرم پرچم ساختم ، تا بر ستمگر تاختم
از غرب و از ماد آمدیم ، ارژنگی و پاک آمدیم
من پارت اشکانیم ، من شیر مرد پارسی ام
موج خلیج فارسم ، من شاه تنها خاورم
زیرا که ایرانیم ، از قوم بختیاریم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دشمن ظلم است با خوبان ندیم
قصه ی عشق است از نسل قدیم
شاهد است تاریخ از پیشینیان
جنگ لُر با دولت عثمانیان
ما زنسل لاله های پرپریم
ما مرام عشق با عشق می خریم
نا خدا مردان طوفان دیده ایم
ما بلا را با بلا سنجیده ایم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ﺍﯾﻞ ﻣﻦ !
ﺑﺎﻣﻦ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﭼﺎﻣﻪ ﺭﺍ
ﺩﺭﮎ ﮐﻦ ﺑﺎﻭﺭﮐﻦ
ﺍﯾﻦ ﻏﻤﻨﺎﻣﻪ ﺭﺍ
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد مرگ عزیز ، شعر و متن غمگین در سوگ مرگ عزیزان و دوست
بستر راحت برای مرد نیست
مرگ در بستر سزای مرد نیست
مکتب ما درس سر برنیزه هاست
انتخاب بهترین انگیزه هاست
” دایه ” با فرزند هنگام وداع
صحبت از عشق است و ایثار و دفاع
آن زنان ” سرونه بند دلیر
آن نکو رویان به صولت ماده شیر “
مکتب لر مکتب آزادگیست
منطق عرفان او افتادگیست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شاید لُرم …لکم ….به خدا بختیاری ام
من اهل سرزمین … لُر ….بی قراری ام
شاید کبیر کوه گواهی دهد که من
کاسیت زاده ی … همیشه بُرد باری ام
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
به لر بودنم افتخار می کنم
به سرزمینم افتخار میکنم
به مردمانم افتخار میکنم
به تاریخ و فرهنگ رسوم و آیین دیرینه ام،
به طبیعت بکرش به قله های سر به فلک کشیده زرده، تاراز، منار…
به رودهای خروشان کارون، زرینه رود…
به کوگ خوش خرامان تاراز،
به بلوط های زیبایش،
به چشمه سارانش،
به مال کنون عشایرش به اسطوره ها
و حماسه سرایانش، به آن تاریخی
که درازایش به درازای تاریخ بشر است،
به آثار به جای مانده از گذشتگان،
به استواری کول فره، اشکفت سلمان، بردنشانده،
بردگوری ها، بردشیرها،
به آیین های بازمانده از آناهیتا و میترا و زرتشت،
به چوقا؛ دبیت؛ کلاه خسروی؛
مینای هفت رنگ و گلونی، به ترنه زنان نجیبش؛
به صداقت و سادگی مردانش،
به شجاعت و شرافت و پاکدامنی شیر زنانش،
به لالایی مادرانش، به رقص دستمال بازی و رزم چوب بازیش،
به گذشته و حال و آینده اش…
من بختیاری هستم
افتخارم می کنم
شاخه ای از قوم با افتخار لر هستم.
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد مرگ خواهر ، متن و عکس پروفایل و دلنوشته برای خواهر از دست رفته
لُر وطنخواه است و ایرانی نژاد
چون زلال چشمه ساران پاکزاد
در وجود لُر سر تسلیم نیست
در دل او جای ترس و بیم نیست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
اگر روزی رسد
بر لٌر گزندی
برای قوم لٌر
من می دهم جان
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
قسم بر شیر سنگیه مزارم
قسم بر پاکی خاک دیارم
قسم بر نی قسم بربند بندش
قسم برآن نوای درد مندش
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد مرگ انسانیت ، شعر درباره بزرگی انسان و انسانیت شاملو و انسان خوب
شهر او میراث درد است و جنون
شاخسارش خم شد و سوخت از درون
شهر ویرانی از او جا مانده بود
تکسوارش بر زمین افتاده بود
درد بود و قفل برلب می زدیم
صاعقه بودیم و برشب می زدیم
خاک ایران را صیانت کرده ایم
با نثار جان ضمانت کرده ایم
” alt=”شعر در مورد قوم لر ، متن و شعر راجب لرها و در وصف بزرگان لر + من لر هستم” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/30-5.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/30-5.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/30-5-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/30-5-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />
مو ام آن آذرین
مرغی که فی الحال
بسوجم عالم
ار برهم زنم بال
.
ز عشقت
آتشی در بوته دیرم
در آن آتش دل و
جان سوته دیرم
.
بدریای غمت
دل غوطه ور بی
مرا داغ فراقت
بر جگر بی
.
دو چشمانت
پیاله پر ز می بی
خراج ابروانت
ملک ری بی
.
صدای چاوشان
مردن آیو
بگوش آوازه جان
کندن آیو
.
هر آنکس
مال و جاهش بیشتر بی
دلش از درد دنیا
ریشتر بی