شعر در مورد قنوت ، نماز و متن و شعر کودکانه در مورد قنوت همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
در قنوتم ز خدا «عقل» طلب می کردم
«عشق» اما خبر از گوشه ی محراب گرفت
نتوانست فراموش کند مستی را
هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
پناه بر عشق !
دو رکعت گریستن در آستین آسمان
برای دوری از یادهای تو واجب است
واجب است تا از قنوت جهان
راهی به آتنا فی مشعر الجنون بیابم
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد بیشعوری ، و نداشتن شعور و شخصیت
تو آرزوی قنوت نماز من شده ای ببین!
برای تو روزی سه بار می گریم
ببخش! عاشق تو رازدار خوبی نیست
میان کوچه اگر بی گدار می گریم!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
چقدر دست من از پا درازتر باشد؟
برای آمدنت هی قنوت بنویسم؟
چه میشود که بیایی و شعرهایم را
به خط بوسه به زیر گلوت بنویسم؟
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
پدر قنوت گرفته ترا برای خدا
ولی هنوز تو مشغول ربنای خودت
که شاید آخر سیر تکامل حلقت
سه جرعه تیر بریزی درون نای خودت
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
قنوت وتر … سحر … در جوار «شش گوشه»
طبیب حاذق درد غریب بعضی ها!
نصیب همچو منی؛ مهر تربت و حسرت!
برات کرب و بلا، هی نصیب بعضی ها …
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد باد ، باد صبا و باد پاییزی و باد خزان و باد بهاری و مو
فریاد و های و هوت تحمل نمی شود
باشد…چرا سکوت تحمل نمی شود؟!
حتی نگاه و زمزمه در خلوت خودت
حتی همین قنوت تحمل نمی شود
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
¤چــ انتظــار غریبیــ ستــ..¡¡
اینکــ کســی قنوتــ بگیــرد برای ظهــورخودشــ…
~اللهــم عجل الولیکــ الفرج~
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
در وقت قنوتم به کف آیینه گرفتم
جز رنگ ریا هیچ نمانده است
به رخسار تنهایی خود را به چهار آینه
دیدم بیزارم و بیزارم و بیزارم و بیزار
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
نام کسى را
در قنوتت گریه کردى !؟
از ” آتنا ” گفتن
” عذاب النار ” دیدى !؟
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد پرواز ، روح و هواپیما و عقاب بدون بال
از قنوتم ساختم قایق به آب انداختم
هر طرف فانوس عشقت بود، چرخیدم
تورا بین مردم راه میرفتی کسی نشناختت
در خیابان، کوچه، دریا، دشت ها… دیدم تورا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
کسی نیامده جز او سر قرار خودش
نشسته غرق تماشای شیعیان خودش
چه انتظار عجیبیست اینکه شب تا صبح
کسی قنوت بگیرد به انتظار خودش . . . !!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
به قنوت که رسیدی
” دستانت را” بالا ببر
چشمان منتظر
به دعای تو کم نیست…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
قنوت ِ دست هایم …
کتابی ست که ، تابی که دیگر نیست را …
در آن گریسته ام . . .
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد پرنده ، شاهین و مهاجر و قفس برای کودکان
باید قنوت حاجت بیانتهای ما
زیر رواقهای کرامت بایستد
شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید
طاقت نداشت تا به قیامت بایستد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
در رکوع و سجودِ خامنهای
من هم از دور سرنگون دلم
خاصه وقتِ قنوت او کز غیب
دستها میشود ستون دلم
او به یک دست و من هزاران دست
با وی افشانم از بطون دلم
عرشیان میکشند صف به نماز
از درون دل و برون دلم
من برونی نیم، خدا داند
کاین صلا خیزد از درون دلم
شعر شهریار در مورد قنوت رهبری