شعر در مورد صدای باران ، شعر و دوبیتی درباره باران از شاعران معروف و شاملو همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شدم مانند رود از بارشی جریان که میگیرد
که من بدجور دلتنگ توأم، باران که میگیرد
دلم تنگ است میدانی؟ پناهم شانههای توست
کمی اشک است درمانش دل انسان که میگیرد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
باران زبان گویای
شعر است
زبان گویای احساس ما
و دل ما
و هر آنچه که از عشق
انتظارش را داریم
تنها در تجلی باران
تحقق می یابد …
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد شهر شهریار ، شعر زیبا و کوتاه در مورد شهرستان شهریار استان تهران
بزن باران که امشب مست مستم
حکایت نامه عشقم رو بستم
بزن سازی بر آن چشمان مستش
بزن تا قیامت با تو هستم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
غصه میسوزد مرا، باران ببار
کوچه میخواند تو را، باران ببار
ابرها را دانه دانه جمع کن
بر زمین دامن گشا، باران ببار
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
مرا باران صدا بزن
دل تنگ که شدی
به شیشه می زنم
پشت پنجره بیا
تماشایم کن!
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد درچه ، شعر در مورد شهر درچه و اصفهان از حافظ و هاتف اصفهانی
دیشب باران قرار با پنجره داشت
دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت
یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
چک چک، چک چک…
چکار با پنجره داشت؟
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
آسان است برای من
که خیابان ها را تا کنم
و در چمدانی بگذارم
که صدای باران را به جز تو کسی نشنود
آسان است به درخت انار بگویم
انارش را خود به خانه ی من آورد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد
با همه مردم شهر، زیر باران باید رفت
دوست را، زیر باران باید دید
عشق را، زیر باران باید جست
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد خوانسار ، شعر زیبا و کوتاه در مورد خوانسار و قلیان خوانسار اصفهان
می دانم
با باران
دست به یکی کرده اید
تا جان مرا بگیرید
تو با رفتنت
او با آمدنش
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
صدای باران
از گوشه آوازم می آید
نه نغمه سازی
نه دلگشایی
نه دلربایی
تنها
آه غمگساری می ماند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
کاش بارانی ببارد قلبها را تر کند
بگذرد از هفت بند ما، صدا را تر کند
قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظهها
رشته رشته مویرگهای هوا را تر کند
بشکند در هم طلسم کهنه این باغ را
شاخههای خشک و بی بار دعا را تر کند
مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت
سرزمین سینهها تا ناکجا را تر کند
چترهاتان را ببندید ای به ساحل ماندهها
شاید این باران -که میبارد- شما را تر کند
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد جونقان ، شعر زیبا و کوتاه در مورد شهر جونقان استان چهارمحال و بختیاری
روز های بارانی
کنار پنجره می ایستم
گویا در انتظار کسی
که خود نمی دانم کیست …
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بی تو باران
هر قطره اش
چون ترکش هایی
در جانم رخنه می کند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ناودانها شرشر باران بی صبری ست
آسمان بی حوصله، حجمِ هوا ابری ست
کفشهایی منتظر در چارچوب در
کوله باری مختصر لبریز بی صبری ست
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد فرزند پسر ، از سعدی و مولانا و شعر در وصف پدر و پسر و نصیحت پدر
عاشقان این ترنم به گوش رسید
نوشدارو به نزد یاران است
دوستان به گوش دل نیوش کنید
گوییا این صدای باران است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
باید زمان می گذشت
زیبایی ات
آرام… آرام
روی گونه هایم می نشست…
گاهی باید در خانه می ماندم و
به رویای رنگین کمان فکر می کردم
گاهی هم
به خیابان می زدم
چترم را باز می کردم
و به صدای باران
قبل از زمین خوردنش گوش می دادم