شعر در مورد شفاعت ، شعر و متن درباره مراسم ختم + شعر تشییع شهدا همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد شفاعت امام حسین

در کویر فردوس دلها

دعاکنید منجی بیاید

درختی بنشاند

تا در سایه سارش زهراس بنشیند

شفاعت محبانش نماید

که سخت محتاج شفاعتیم.

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعری در مورد شفاعت امام حسین(ع) در شب اول قبر

سارق رندی که غارت می کند

چاره اخگر. . .، اجابت می کند

با صدای بم…، ندا سر می دهد

بر در دوزخ…، شفاعت می کند

لکه ننگی…، به جان روشنی

با خم ابرو…، اشارت می کند

بختک زیبا. . . . ، رفیق اشقیا

سان زالویی…، حجامت می کند

چو کنه، جانی، ولی در محشری

یاور او را…، شماتت می کند

ناوک مژگان او…، بر چشم من

در نشانه ها…، اصابت می کند

خنجر نفرت…، به جایی میرسد

عابد و زاهد…، جهالت می کند

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد فومن ، شعر زیبا و کوتاه در مورد گیلان و ماسوله و رشت و دختر گیلانی

شعر در مورد شفاعت حضرت زهرا

من که گریه بهر او شام و پگاه

پس به نامحرم چرا کردم نگاه ؟

من که گوشم روضه ی او را شنید

پس چرا شد طالب ساز پلید؟

چشم و گوش و دست و پا وقلب و دل

جملگی از روی مولایم حسین گشتند خجل

شیعه بودن کی شود با ادعا؟

ادعا بس کن اگر مردی بیا

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شفاعت

ای که در پیش خدا جای و مقامت افضل است

آبرو داری و روحت پاک و قلبت صیغل است

چون دعا کردی جمیع مومنین و مومنات

از نکویی هم شفاعت کن که او هم سائل است

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شفاعت امام رضا

ای شفیع جملـه ی درماندگان این جهان

کن شفاعت هر فقیـر درگهت دراین زمان

مفلس و درمانده ایم و رو سیــاه درگهت

با توسل الامــان خواهیــم ای بحر امان

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد طبس ، شعر کوتاه و زیبا در مورد شهر طبس

شعر درباره شفاعت

ز عطر خوب گل های معطر

ز سر بند یا زهرا(س) و حیدر(ع)!

شهید ای زنده در عرش خداوند

شفاعت کن مرا در روز محشر!

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره شفاعت امام رضا

شعر درباره شفاعت امام حسین

شعر درباره شفاعت حضرت زهرا

اندر آن صحرای محشر که همه

مینماییم یک یک از هم واهمه

مینماید او شفاعت از همه

چون که او باشد عزیز فاطمه …

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شفاعت امام حسین

مومن به لقای آفریدگارم مولا

دل بسته به یاری شمایم مولا

گرهست مراروزقیامت دردی

محتاج شفاعت شمایم مولا …

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعری در مورد شفاعت امام حسین(ع) در شب اول قبر

که می‌رود به شفاعت که دوست بازآرد

که عیش خلوت بی او کدورتی دارد

که را مجال سخن گفتنست به حضرت او

مگر نسیم صبا کاین پیام بگذارد

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد ضامن آهو ، شعر کودکانه و زیبا در مورد ضامن آهو امام رضا

شعر در مورد شفاعت حضرت زهرا

شفاعت آمدم ای دوست دیده‌ی خود را

کزو مپوش گل نو دمیده‌ی خود را

رسید خیل غمت ورنه ایستد جانم

کجا برم بدن غم رسیده‌ی خود را

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد شفاعت

شعر درباره شفاعت

یارم!

کنم از جان صدایت

دلم تنگ جمالت

هوس کردم هوایت

کنم هر شب دعایت

یا رب بکن اجابت

یارم!

بشکن تو این فراقت

ثابت بکن وفایت

یک دم کنی شفاعت

همین ما را کفایت

کاین جان کنم فدایت …

” alt=”شعر در مورد شفاعت ، شعر و متن درباره مراسم ختم + شعر تشییع شهدا” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/4-6.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/4-6.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/4-6-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/4-6-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />

ای ابر نوبهار! ببار ببار ببار

شب‌ها با حال زار، ببار ببار ببار

ببار با اشک چشم حیدر

ببار روی زخمای مادر

ببار روی زخمای مادر

ببار که خونه تو آتیشه

ببار که زینب تنها میشه

ببار! به در شعله‌ورشده

ببار! که علی بی سپر شده

ببار! فاطمه بین کوچه بی پسر شده، ببار!

.

ای ابر نوبهار! ببار ببار ببار

شب‌ها با حال زار، ببار ببار ببار

ای ماه نیمه‌جون! بمون بمون بمون

زهرا هستی جوون، بمون بمون بمون

برای رفتن خیلی زوده

برای رفتن خیلی زوده

منُ با غم تنها میذاری

چهار تا طفل کوچیک داری

.

بمون! به پای عشق همسرت

بمون! دلشوره داره دخترت

بمون! تو رُ قسم به چادر مطهرت، بمون!

ای ابر نوبهار! ببار ببار ببار

شب‌ها با حال زار، ببار ببار ببار

ای دلخوشی من! مرو مرو مرو

حرف سفر نزن! مرو مرو مرو

نرو نریزم اشک حسرت

بلای جونم میشه غربت

بلای جونم میشه غربت

دلم می‌گیره بی تو زهرا

بدون تو می‌افتم از پا

نرو! همه لشکر علی

نرو! امید آخر علی

نرو! تویی قرار قلب مضطر علی، نرو!

ای ابر نوبهار! ببار ببار ببار

شب‌ها با حال زار، ببار ببار ببار

.

هر که با زهراست احساس سخاوت می‌کند

مور این وادی سلیمان را ضیافت می‌کند

دستپخت فاطمه نان است و نانش گشته است

هر که شد یک بار سائل کم‌کم عادت می‌کند

فرشیان نه، عرشیان هم رو به او می‌ایستند

در میان خانه‌اش وقتی عبادت می‌کند

.

هر چه مولا مدح خود را کرد، مدح فاطمه‌ست

آینه از شأن همتایش روایت می‌کند

روز محشر که بیاید کار دست فاطمه‌ست

مرتضی می‌ایستد زهرا قیامت می‌کند

رشته‌ای از چادرش هم دست ما باشد بس است

رشته‌ای از چادرش آری شفاعت می‌کند