شعر در مورد شش گوشه امام حسین ، ضریح و زائر امام حسین همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
خلیلوار ببینید عید قربان را
برای رونمایی شش گوشه میدهم جان را
چگونه است که دل، کربلایی است امروز
فرا گرفته چرا عطر سیب ایران را
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
به رونمایی شش گوشه میدهم جان را
چگونه است که دل کربلایی است امروز
فرا گرفته چرا عطر سیب ایران را
بهشت پنجره دیگری به قم گشوده کنون
که مست کرده هوایش دل خراسان را
خدا کند خبری این چنین بیاید که
بنا شده است بسازیم قبر پنهان را
برای حضرت زهرا ضریح میسازیم
و دست فرشچیان طرح میزند آنرا
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد خودستایی ، خودشیفتگی و غرور بیجا و خودخواهی و عشق
پشت شش گوشه تا سحر ماندم
گریه گریه کمیل میخواندم
نیمه شب ناگهان شدم سرمست
عطر سیبش هنوز یادم هست
تو از این درد و غصه آگاهی
با خودم فکر میکنم گاهی
درد دوری کشیده بودم کاش
کربلا را ندیده بودم …کاش …
اللهم ارزقنا کربلا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد
خوشا به حال نسیمی که با تمام وجود
دخیل بر علم پرچم و کتل دارد
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده است
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
به یاد چایی شیرین کربلاییها
لبم حلاوت اهلا من العسل دارد
چه ساختار قشنگی شکسته است خدا
درون قالب شش گوشه یک غزل دارد
بگو چه شد که من این قدر دوستت دارم
بگو محبت ما ریشه در ازل دارد
غلامتان به من آموخت در میانه خون
که رو سیاهی ما نیز راه حل دارد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
مشعر حق عزم منا کرده ای…
کعبه شش گوشه بنا کرده ای…
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد حضرت علی ، از حافظ و برقعی و سعدی و فردوسی و کودکانه
اگر که دل شکسته اى حسین را صدا بزن
اگر ملول و خسته اى حسین را صدا بزن
در این بهار معرفت پرستوى بهارىام
اگر چه پر شکستهاى حسین را صدا بزن
سحَر شد و سپیده زد چرا تو همچو مرغ شب
لب از ترانه بستهاى حسین را صدا بزن
تو سر به زانوى غمى زشَرم کردهه اى خود
چرا غمین نشستهاى حسین را صدا بزن
اگر به باغ آرزو به عشق کربلاى او
دل از همه گسسته اى حسین را صدا بزن
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بگذارید از این دور سلامی بدهم
به لب تشنه دل جرعه و جامی بدهم …….
پرده ی کعبه ی شش گوشه مبارک ،
مردم فتبارک…فتبارک…فتبارک…،مردم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه
حرم برای تو شه کرم میسازه
آخر برات یه گنبد طلا میسازیم
شبیه گنبد امام رضا میسازیم
سر مزارت ضریح طلا میسازیم
مثل ضریح شش گوشه بهش مینازیم
سقا خونه بنا کنیم با شور و احساس
سر قبر ام البنین مادر عباس
دخیل میبندیم و میگیم بر تو اسیریم
حسن حسن میگیم و از عشقت میمیریم
آقا مییاد و میگیره تقاص زهرا
بقیع تو آباد میشه به جان مولا
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد بنزین ، شعر درباره صرفه جویی بنزین و شعر طنز بنزین
رو به قِبلِه میشوَم با دیدَنِ عَکسِ حَرَم
کَربَلایی کن مَرا با جانِ مَن بازی نکن
رو به قِبلِه مینِشینَم خَستِه با حالی عَجیب
اَز تَهِ دِل٘ مینِویسَم اَنت فیٖ قلبیٖ حبیب
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
حب الحسین رشته تحصیلی شماست
دانش سرای عشق و جنون شهر کربلاست
در مبحث حسین شناسی موفقید
موضوع بحث سینه زدن پای روضه هاست
تا روز محشر مدرکتان را نمیدهند
برگ قبولی همه در پوشه خداست
پایین کارنامه هر شخص نوشته اند
این مهر سرخ مهر شهنشاه کربلاست
محشر کنار درب جنان داد میزنید
مردم ندیده اید که آقای ما کجاست؟
تنها به عشق اوست که به اینجا رسیده ایم
جنت بدون حضرت ارباب بی صفاست
ناگاه جبرئیل امین ناله میزند
آقایتان حسین همان مرد سر جداست
محشر دوباره از غم او سینه میزنید
آنجا خدا به خیر کند محشری به پاست…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
جان علی سلسله بندم نکن
گردم از خاک بلندم نکن
عاقبت این عشق هلاکم کند
در گذر کوی تو خاکم کند
تربت تو بوی خدا میدهد
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد سفر ، شعر کوتاه و عاشقانه سفر عشق و کربلا و حج
ماه محرم است عزاخانه ای بزن
پرچم بگیر و سردر کاشانه ای بزن
باز این چه شورش است که افتاده در دلم
همراه غصه ناله ی جانانه ای بزن
فصل خزان رسیده و رنگم پریده است
شاعر!برای غمزده ویرانه ای بزن
نقش مرا به دور سر زخمی حسین علیه السلام
نقش طواف محشر پروانه ای بزن
بالاسر غریب، غریبی رسیده است
از سینه ضجه های غریبانه ای بزن
قدی خمیده آمده صحرای کربلا
در مسجد حسین تو حنانه ای بزن
زهرا(س) برای خون خدا گریه می کند
بر صورتت به خاطر دردانه ای بزن
ای ((راعبی)) کبوتر اطراف کربلا!
در گوشه ای کنار حرم لانه ای بزن
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بی سرو سامان تو ام یا حسین(ع) …
زهره منظومه زهرا حسین(ع)
کشته ی افتاده به صحرا حسین(ع)
دست صبا زلف تورا شانه کرد
بر سر نی خنده مستانه کرد
کیست لب خشک ترک خورده ات
چشمه ای از زخم نمک خورده ات
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دیگر این دوری را
نمیتوان در نوشتن ها گنجاند
باید راه بیفتم
هـرکـــــــــــه دارد هـوس نه عطـــــش کرب و بلا
بسم الله…
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد سایه ، انسان و آدم و درخت و سایه روشن
یک باره دلم گفت که بنویس کلامی
در وصف بلند مرتبه و شاه مقامی
دستی به روی سینه نهادم و نوشتم
از من به حسین بن علی عرض سلامی