شعر در مورد زمستان ، تک بیتی و شعر زمستان و برف فریدون مشیری و سهراب همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
برف می بارد
و شکسته می شود
شاخه ، شاخه پیکرم
من درخت بی برم ..
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
رد پایت
بر برف
این غم انگیز ترین
شعر جهان است ..
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد پسر ، بچه های خوب و خوشتیپ پسر عمو و پسر خاله کوچولو
پیش رویم چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر، آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام منزلگه اندوه و درد و بد گمانی،
کاش چون پاییز بودم…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
تو هم دیوانه گنجشکها باش
پری بر شانه گنجشکها باش
زمستان فصل ویرانیست، ای برف
به فکر لانه گنجشکها باش
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
زمستان پوستین افزود
بر تن کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کند ما
یکلا قبایان را
ره ماتمسرای ما
ندانم از که میپرسد
زمستانی که نشناسد
در دولتسرایان را
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد پشت سر حرف زدن ، دیگران و حرف مفت و مردم
سرزده باش!
مثل برفی در اول آذر…
ذوق مرگم کن
با آمدنت..
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شب است و ره گم کرده ام، در کولاک زمستانی
مرا به خود دلالت کن ،ای خانه ی چراغانی!
مرا ببین کز خستگی، وز شکوه شکستگی
آینه ای گرفته ام، پیش رویت از پیشانی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
نیستی
و بخار نفس هایم
دست هایم را گرم نمی کند
دلم
زیر تگرگ فاصله مانده
در من انگار برف می بارد
می بارد …
یکریز برف می بارد
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد پرنده ، شاهین و مهاجر و قفس برای کودکان
زمستان بود وُ
برف بود وُ
سرما بود
زمستانی که جز خاطراتِ محوِ تو
دلم گرمِ هیچ ردپایی نبود.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
می خواهمت
برای روزهای ابتدای پاییز…
عاشقت می شوم
در تک تک جوانه های بهاری…
می بوسمت
در انتهای یک روز بلند تابستانی…
هزار بار
جان می دهم در گرمای آغوشت
میان هجوم دانه به دانه ی
برف های زمستانی…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
مثل آبگیری زمستانی
که از مهاجرت
آخرین دُرنا، تازه آرام شده
چنان با تنهایی ام کنار آمده ام
که انگار اتفاق نیافتاده ای!
و مثل فوج فوج
آدم های بی معنی
از پیش تنهایی ام رد شده ای
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد پرواز ، روح و هواپیما و عقاب بدون بال از مولانا ، حافظ و سهراب سپهری
ابریشم سیاه دو چشمت
یاد آور شبی زمستانی است
من بی ردا
بدون وحشت دشنه
شادمانه خواب می رفتم
ابریشم سیاه دو چشمت
خانه ی من است
آن خانه ای
که در آن خواب می روم
و می میرم.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
مثل بارش برف
در طول یک شب زمستانی
همه جا مثل سیل می ریزی،
غرق می کنی…
حس می کنم
بو می کنم
بدون آنکه ببینمت ،
تا دم صبح
لبهای تو را می بوسم
درست مثل کام ِ آخر ِ سیگار!
کاش ماندنی بودی
مثل میگرن مزمن من
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شکوفه های انار را ببین
در برف زمستان!
دور از تو
فقط بید مجنون نیست.
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد باد ، باد صبا و باد پاییزی و باد خزان و باد بهاری و مو
به دل ناگفته صدها حرف دارم
میان سینه زخمی ژرف دارم
به روی پوستین سالخوردم
زمستان در زمستان برف دارم
” alt=”شعر در مورد زمستان ، تک بیتی و شعر زمستان و برف فریدون مشیری و سهراب” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/11-2.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/11-2.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/11-2-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/11-2-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />
زمستون که میشه به یادت میوفتم
یاد رویاهایی که به تو نگفتم
مث برفایی که میشینن رو شیشه
همینجایی انگار زمستون که میشه
مث سوز سرما توو رگهامی
انگار یه ها کن رو شیشه واسه آخرین بار
واسه آخرین بار
زمستون که میشه به یادت میوفتم
ببین رد بغضم هنوز روی شیشهست
بی تو یه درختم که بی برگ و ریشهست
تو نیستی میترسم که دنیام خراب شه
قدم میزنم تا یخ کوچه آب شه
تو گرمای عشقو از این خونه بردی
همه شهرو انگار به طوفان سپردی
زمستون که میشه گرفتار بغضم
مث بارش برف رو تکرار بغضم
گرفتار بغضم رو تکرار بغضم
گرفتار بغضم رو تکرار بغضم
این زمستونم به یاد تو میمونم
برف و بارونم به یاد تو میمونم
هر چی میتونی نیا و تلافی کن
من تا میتونم به یاد تو میمونم