شعر در مورد زغال ، قلیان و چای زغالی و شعله و زغال اخته همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
گفت با الماس در معدن زغال
ای امین جلوه های لا زوال
همدمیم و هست و بود ما یکیست
در جهان اصل وجود ما یکیست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
خلوت او در زغال تیره فام اندر مغاک
جلوتش سوزد درختی را چو خس بالای طور
بی تغیر در طلسم چون و چند و بیش و کم
برتر از پست و بلند و دیر و زود و نزد و دور
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد صبح بخیر ، گفتن عشقم + صبح زیبا جمعه پاییزی و بهاری عاشقانه
بی زر، کسی بکس ندهد هیزم و زغال
این آرزوست گر نگری، آن یکی امید بر بست
هر پرنده در آشیان خویش بگریخت
هر خزنده و در گوشه ای خزید
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
گذشت دور زمستان شوخ چشم سفید
زغال، برد از این قصه روسیاهی را
هزار شکر که در آتش فضاحت سوخت
کسی که کرد به پا آتش تباهی را
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
یا پاره ای از زغال تاغ است
یا بر سر گه پر کلاغ است
یا صورت نون نکبت است آن
یا طاق سرای محنت است آن
جستحو کنید در سایت : اشعار شاملو ؛ زیباترین اشعار عاشقانه احمد شاملو
نامش را صدا زدم
اما صدا نبود
حرفهای نامش ، الفبای سکوت بود
کُند و کشدار و بیصدا
مثل تبدیل شدن چوب به زغال سنگ
مثل رنگ باختنِ شیارهای دست زیر آفتاب
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ای طعمه زندگی
بال ستاره های گمشده
تمشک غزل
طراوت شادمانی
بگذار
بال در بال آفتاب غرق شده در افق
به سوی تو پارو کشم
بگذار
با ستاره های زغال شده بر دو پاره آسمان بنویسم
خون تباه شده در گلوی پلنگی زخمی بودم من
که دام تو درمانم کرد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
زغال چشم سیاه و دوسیب گونه تو
بساط عیش مهیاست پای قلیانم
خمیر بوسه ورآمد سخن بگو با من
که تا تنور لبت گرم شد بچسبانم !
جستحو کنید در سایت : شعر نو ؛ مجموعه زیباترین اشعار نو معاصر
در استکان من غزلی تازه دم بریز
مشتی زغال بر سر قلیان غم بریز
هی پک بزن به سردی لبهای خسته ام
از آتش دلت سـر خاکسترم بریز
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
(عاقبت با زغال دست شما
سر قلیان من به حال آمد!
که تو آتش بیار معرکه نه!
بلکه آتش بیار یک نفری )
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
تهمت
مثل زغال است
اگر نسوزاند سیاه می کند . . .
جستحو کنید در سایت : شعر غزل ؛ زیباترین غزلیات از بهترین غزل سرایان ایران
دلم میخوادوقتی بلال میخورم
کل صورتم زغالی شه
۱۰۰ بار یه سرسره ی ۱ متری رو برم
بازم خسته نشم…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
هستی تو نهالی
که شکوفا شده گُل هاش
من همچو درختی
که ز بس سوخت زغالم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
آشنایی همیشه شیرین نیست
شاخه ای سیب کال می انداخت
مثل مردی که پای قلیانش
قند روی ذغال می انداخت
جستحو کنید در سایت : شعر حافظ ؛ گزیده زیباترین اشعار عاشقانه و کوتاه حافظ شیراری
مواظب باشیم…!!
نگه داشتن دین و ایمان در آخرالزمان…
مثل نگه داشتن ذغال گداخته در کف دست است.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر زیبای ذغال ها به خروار
در انبارهایتان پر است
ما بی ذغال
از سردی زمستان میلرزیم
تصمیم ما بر اینست
که آن ذغال ها را
در اختیار گیریم
نظر به اینکه
با توپ و تفنگ
تهدید میکنید ما را
تصمیم ما بر این ست
کز زندگانی بد
بیشتر از مرگ بترسیم
باز هم مرگ مرگ مرگ