شعر در مورد رژ لب ، قرمز و متن زیبا و شعر نو راجب رژلب قرمز و سرخ همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
وقتی میرم رژ لب میخرم دلم میخواد صورتی ترین یا قرمز ترین یا بنفش ترین رژ لبو بزنم
اما معمولن میرم سمت یه رژ مات که بشه تو مهمونی خانوادگی و دانشگاهم زد!
وقتی میخوام آرایش کنم دلم میخواد پشت پلکم سایه ی سبز بزنم
اما مث همه فقط یه خط سیاه پشت مژه هام میکشم و ریمل میزنم!
دلم میخواد موهامو یه رنگ هیجان انگیز کنم اما وقتی میرم رنگ مو بخرم قهوه ای رو برمیدارم!
انقد دوس دارم با مانتوی سفید با گلای قرمز که دامنش چین دار باشه برم تو خیابون
اما همه مانتوهام ساده ن با رنگای معمولن سرد!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
رژلب قرمز دوست داشتی…
کجایی؟!
رژلب قرمز هایم
تاریخ مصرفشان دارد میگذرد…..
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد قبر ، و قیامت و قبر مخفی حضرت زهرا و سنگ قبر
زن افسردگی اش را پشتِ رژ لب قرمزش پنهان می کند
مرد پشتِ هم خوابگی های همیشگی با زنانی با رژ لب قرمز!
و ” تنهایی” هرگز کوله پشتی بر کتف نمیاندازد!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
رژ لبت را که زدی
مرا ببوس تا ردِ یک عمر سیگار را
از لبانم محو کنی
سخت نگاهم کن..
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
مقابل دیدگانم می رقصد
رد رژ سرخ یک زن
گوشه فنجان سفید قهوه
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد شتاب ، و عجله کردن و متن زیبا در مورد تعجیل در کارها
همه ی زنهای جهان
تنها با یک بوسه
تسلیم می شوند.
حتی زنی که سالها پیش
از خانه ات رفت
و لباسهایش
به طرز احمقانه ای
گم شد!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
کافی ست
نگاهی به فنجان های این خانه بیاندازی!
هنوز رد رژلبش
بر روی تمام آنها جا مانده …!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
آیا میدانستید
که اغلب ماتیکها
حاوی فلسهای ماهی میباشند ؟:|
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد شتر ، و شتر دیدی ندیدی و شتر مرغ و شعر هر مرد شتر دار
ناشی نیستن تا ندانم ماتیک تیره ای که لبانت را جگری تر کرده
هارمونی چشمان و گیسوی نیمه حناییت را به طنین می آورد
تا سپیدی چهره ات سکوت سپید شعر باشد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
این روز ها بر روی جانم
ماتیک میکشم…
اخر جانم به لبم رسیده !!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بانو
ماتیک مشکی ات را بزن
بیا برای بوسه هایمان
عزا بگیریم
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد سردرد ، مجموعه شعر های کوتاه و نو و عشقانه در مورد سردرد
در خواب بدیدم که فقط زل زده بودی
با آینه بودی و به سر گل زده بودی
برگشتی و دل غش می رفت از خنده
گفتم به تو کاش ماتیک خوشگل زده بودی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
جای لبهایت هنوز
روی فنجان مانده است
رنگ ماتیک بنفش
این همان رنگ غم است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
و آینه ها
حاضرن که تو
روی لبهای ماه
ماتیک بکشی
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد فدک ، خداحافظ ای ماجرای فدک و غصب باغ فدک
و باز روی لبت
رنگ ماتیک می زنی
بنفش …
رنگ جیغ متالیک می زنی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بنشین نگاه من کن طناز ٬ شوخ مغرور
یک شاخه سبز کرده است در چشم هایت انگور
بچکان دو پلک در من انگور چشم هایت
مستم کن و رها کن در شور چشم هایت
یاد تو نیست قلبم چشمی فشردی در خویش
یک قطره اب کردی انگار مردی در خویش
انگور قطره قطره از چشم ها تو جاری
انگور مست شادی بر گونه ها تو جاری
انگور مست شادی یک قطره باز من ریز
از چشم هایت این بار وقت نماز من ریز
یک قطره اب کردی گفتی وضو کن امشب
هم خواب ! گفتی برخیز و شستشو کن امشب