شعر در مورد رقیب عشقی ، متن کوتاه و دوبیتی و جملات زیبا درباره رقیب از حافظ همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
ترک ما کردی،
برو هم صحبت اغیار باش
یار ما چون نیستی،
با هر که خواهی یار باش…
مستِ حُسنی،
با رقیبان میلِ مِی خوردن مکن
بد حریفانند آنها،
گفتمت، هشیار باش!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دیده ام زلف پریشان تو
در چنگ رقیب
بی سبب نیست
که شب
خواب پریشان بینم
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد شله زرد ، متن و شعر زیبا در مورد شله زرد نذری خوشمزه
چه را به رخ میکشی؟
قرارهای عاشقانه ات؟
دوستی های یکروزه ی پنهانی ات؟
یا عاشقانه های پوچت؟
کدام را . . .؟
نگو وفادارت بودم، خدا شاهد است که نبودی . . .
اما من پای همه چیز ماندم،
پای حرفها، قولها . . .
و حتی عاشقانه هایم . . .
بگذریم
راستی، رقیب جدیدت را دیدی؟
بهانه ی یک عمر حسرت خوردنت را پیدا کردم…
سیگار!
بوسه هایمان را ببین و آتش بگیر . . .
او برای من، و تو برای هردویمان بسوز.
منصفانست . . .
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
همخواب رقیبانی و من تاب ندارم
بی تابم و از غصه ی این خواب ندارم
دلتنگمو با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دل تنگیه من نیست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
خیر سرم که عاشقم عاشقی درمونش کجاس؟
عاشق مثل دیوونه هاس دیوونه مهمونش کجاس
خیر سرم رقیب شدم رقیب که حیرون نمی شه
دوسش دارم دوسش دارم واسه فاطی تنبون نمی شه!
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد کرمان ، شعرهای محلی کرمان با لهجه کرمانی و کرمان دل عالم است
در نیمه شبِ خسته ی تهران بغلم کن
در بارش بی وقفه ی باران بغلم کن
در ساعت تنهایی یک کوچه ی بن بست
در اوج ترافیک خیابان بغلم کن ..
من ساده از احساس دلت دست کشیدم
حالا که شدم سخت پشیمان بغلم کن
نگذار که سرما به تنم اُخت بگیرد
این بار تو در چشم رقیبان بغلم کن ..
بی دلهره و دغدغه از مهر گذر کن
یکبار دگر چندم آبان بغلم کن ..
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچهای هنوز و صدت عندلیب هست
گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست
چون من در آن دیار هزاران غریب هست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
حلقه بر در نتوانم زدن
از بیم رقیبان
این توانم که بیایم سر کویت
به گدائی
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد زفاف ، اشعاری در مورد پیوند ازدواج و شب زفاف
رقیب انگشت میخاید
که سعدی چشم بر هم نه
مترس ای باغبان
از گل که میبینم نمیچینم…….
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
همه شب نهادهام
سر چو سگان بر آستانت
که رقیب در نیاید
به بهانه گدائی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
خدا را ای رقیب،
امشب زمانی دیده برهم نه
که من بالعل خاموشش
نهانی صدسخن دارم
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد عفت ، کلام و پاکدامنی و غیرتمندی و عفت زن
گرچه چندی غم عشق دگران داشته ام
هیچ غم را نه چنین مونس جان داشته ام
همچو جان آتش عشق تو نهان داشته ام
برده ام بار تو تا تاب و توان داشته ام
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
چون پیش یار قید و رهائی برابر است
آن جا اگر روی و گر آئی برابر است
یک لحظه با تو بودن و با غیر دیدنت
با صد هزار سال جدائی برابر است
لطفی نمیکنی که طفیل رقیب نیست
لطفی چنین به قهر خدائی برابر است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
با رقیب آخر شب دوش به میخانه شدیم
هردو باز از می و از عشق تو دیوانه شدیم
تا به نزدیک سحر همدم پیمانه شدیم
مست گشتیم و ز هر جای در افسانه شدیم
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد شلوار ، کردی و کت و شلوار و شعر طنز درباره شلوار
آغوش پیراهنی نیست
که لکه ی یک کدورت کوچک
یا نخکشِ خنکای یک خاطره
دلیلی برای تعویض آن باشد!
آغوش چوبکی
در دوی امدادی نیست
که رفیقان و رقیبان
دست به دستش کنند و آنگاه
که به هدف خود رسیدند
در گوشه ای رها…
آغوش آرامگاهِ مقدس همیشه ایست
تا در میان بازوان کسی که دوستش داری
در میان بازوان کسی که دوستت دارد
طعم خوش آرامش را احساس کنی
” alt=”شعر در مورد رقیب عشقی ، متن کوتاه و دوبیتی و جملات زیبا درباره رقیب از حافظ” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/19-2.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/19-2.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/19-2-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/19-2-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />
پیش از این در چمن عشق بهاری بوده است
با گلم بلهوسی را سر و کاری بوده است
روزگاری گل من همدم خاری بوده است
دین و دل باخته سرگرم قماری بوده است
چون هلالی
اگر از پای افتادم چه عجب؟
چه کنم نیست
مرا قوت بازوی رقیب
خویشان
که رقیب راز بودند
او را همه
چاره ساز بودند
عشق اگر کاسته در چشم تو مقدار عماد
نه چنین است که کس نیست خریدار عماد
جز تو کس را نپسندید دل زار عماد
ورنه خواهند بسی زردی رخسار عماد
ما به یارانیم
مشغول و رقیب ما به یار
یا به یاران میتوان
مشغول بودن یا به یار