شعر در مورد دعا ، حاجت گرفتن و دعای صبحگاهی + دعای خیر و دعا برای دوست همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
دلا معاش چنان کن
که گر بلغزد پای
فرشته ات به دو دست دعا
نگه دارد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
لب بر دعا گشوده ام ای مهربان خدا
تا کی من از حبیب و حبیبم ز من جدا؟
آخر شبی فرا برسان لحظه وصال
ور نه که جان ستان ز منِ مستِ بی نوا!
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد سلماس ، شعر های کوتاه و زیبا درباره شهر سلماس
نامم را به خاطر ندارم
و نمیدانم لب که باز کنم
به کدام زبان سخن خواهم گفت،
به کدام زبان دعا خواهم خواند،
به کدام زبان دشنام خواهم داد…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
یادت نره دعا کنی
برای آدمای دیر
یادت نره دعا کنی
برای مردم اسیر
یادت نره دعا کنی
که زندگی رها بشه
یادت نره دعا کنی
صداها بی صدا نشه
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
نیا اینجا ، دعا کردم ،
که تا جان در بدن دارم
نبینی من گدای
کوچه و بازار این شهرم
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد سیرجان ، شعر کوتاه و زیبا در مورد شهر سیرجان استان کرمان
او در این دنیا سه چیز را دوست داشت:
دعای شامگاهی؛
طاووس سفید؛
و نقشه رنگ پریده آمریکا.
و سه چیز را دوست نداشت:
گریه کودکان؛
مربای تمشک با چائی؛
و پرخاشجویی زنانه.
… و من همسر او بودم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
حقیقت این است:
فرودگاه ها، بوسه های بیشتری
از سالن های عروسی به خود دیده اند!
و دیوار بیمارستان ها، بیشتر از عبادت گاه ها دعا شنیده اند!
به راستی چرا این گونه ایم؟
همه چیز را موکول می کنیم
به زمانی که چیزی در حال از دست رفتن است!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شب روی شانه من خواب می بیند
و شب پره ها از من و شب
با تردید می گذرند
و او که بهترین آرزوها را برایم داشت
هفده بار بیشتر از من
خداحافظی را آزموده است
و این فاصله ای نیست
که با دعا و دویدن پر شود
«تسبیح مادربزرگ گم شده…»
و من عجیب خوابم می آید.
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد شهر سوخته ، اسرار و علت سوختن و نام اصلی شهر سوخته
بی شک
یک روز، سی سال بعد
از کنار عابران که رد می شوی
بوی عطری گیجت می کند …
پرتاب می شوی به سی سال قبل
و دعا می کنی همان لحظه باران ببارد
تا گم شود قطره ی اشکی
که به یاد شاعر عاشقانه های «تقدیم به تو»
با حوصله پایین می افتند از چشم هایت
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
تک درخت این دیار زندگی
وسط باغ سر به آسمان رها
ریشه اش در گیر و دا ر زمین
اون به فکر رسیدن به خدا
برگ ها می رخصند با باد نسیم
خم و راست میشند از خود جدا
چه لحظه پر شکوهی است تو باغ
همه چیز آماده است برای دعا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
پدرم میگوید: کتاب!
و مادرم میگوید: دعا !
و من خوب میدانم
که زیباترین تعریف خدا را
فقط میتوان از زبان گلها شنید
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد سرعین ، شعر ترکی و فارسی زیبا در مورد شهر سرعین استان اردبیل
من به دعا کرده ام
مدعیان را هلاک
زان که خواص دعا
دفع بلا کردن است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
می دانی چرا در نوازش و پرستش موهایت جاودانه می شوم ؟
چون قصه ی عشق ما از اولین تا آخرین سطر
درآن نقش بسته است
موهایت دفتر خاطرات ماست
پس نگذار کسی آن را بدزدد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ای زاهد،
از دعای بد ایمن مشو که شب
مستان دعا کنند،
که خون از دعا چکد
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد شاهرود ، شعر زیبا و کوتاه هالو در مورد شهرستان شاهرود
دل گفت وصالش
به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم
همه در کار دعا رفت
” alt=”شعر در مورد دعا ، حاجت گرفتن و دعای صبحگاهی + دعای خیر و دعا برای دوست” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/12.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/12.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/12-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/12-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />
ای اخی دست از دعا کردن مدار
با اجابت یا رد اویت چکار
گراجابت کرد آن بس نکوست
ور کند مردود آن هم لطف اوست
گفت پیغمر که چون کوبی دری
عاقبت زان در برون آید سری
چون نشینی بر سر کوی کسی
عاقبت بینی تو هم روی کسی
چون ز چاهی می کشی هر روز خاک
عاقبت اندر رسی در آب پاک
دلا معاش چنان کن
که گر بلغزد پای
فـــرشتـهات به دو دست
دعــــا نگهدارد
خواهم من از خدا
به دعا
صد هزار جان
تـــا صـد هـــزار بـــــار بمیـــرم
برای تو
رفتم به مسجدی
که به رویش نظر کنم
بر رخ گرفت دست
و دعا را بهانه ساخت