شعر در مورد دزدی ، از بیت المال و مسئولین و حاکمان و دزدی عشق و دزدیدن نگاه همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
سارقان شعر چون با خویش خلوت می کنند
به به ای گفته به خود از خود حمایت می کنند!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ابیات سرودهّ مرا پس بدهید
مضمون ربودهّ مرا پس بدهید
هر واژهّ آن پاره ای از جسم من است
لطفا دل و رودهّ مرا پس بدهید!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
که دزدی هر که بودی پایگیرش
گرفتی صاحب کالا اسیرش
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
کهنه دزدان که مالِ فقرا می دزدند
نانِ خشکیده ز انبانِ گدا می دزدند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
روز روشن شعر شاعر را به سرقت می برند
شب که شد از لایک ها احساس لذت می کنند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دستی به تطاولی گشودیم که چه؟!
مضمونی از این وآن ربودیم که چه؟!
یک عمر بدون اینکه شاعر باشیم
بیش از همه شاعران سرودیم که چه؟!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
چو گردم مایل لعلش دلم از زهر چشم او
شود لرزان چو دزدی چو دزدی کز نهیب پاسبان لرزد
جستحو کنید در سایت : جملات زیبا و شعر در مورد دفتر خاطرات خودم و دوستان و متن ادبی برای کودکان
بی سرقت از این و آن سرودن سخته!
هر واژهّ ما ز شاعری بدبخته!
ای کاش پلیس ۱۱۰ می آمد
می کرد دکان شعر ما را تخته!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
استاد سخن نگشت تا دزد نشد
تا دزد نزد به دزد ، شادزد نشد
با قافلهّ شعر رفاقت ننمود
آن کس که نهان شریک با دزد نشد!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
گاه در یک جشنواره چار شعر سرقتی
می کنند ارسال و در این کار همت می کنند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
از پیشهّ شعر چون نمی یابی مزد
پس آنچه میسر است بردار و بدزد
و آن گاه که دیگران خبردار شدند
فریاد بزن: بگیر…ای دزد ای دزد!!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
هر کدام از سارقان با یک کانال تلگرام
با هواداران خود تجدید بیعت می کنند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
تنها نه نگین ز دست جم می دزدند
هر چه برسد ، ز بیش و کم می دزدند
یک مشت خیال خام و یک مشت دروغ
چیزی ست که شاعران ز هم می دزدند!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
عده ای بی اطلاع از شعر و کار شاعری
دعوت این شعر دزدان را اجابت می کنند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
گند کار شعر دزدان چون که در آمد،یقین
پیروان دزد احساس خجالت می کنند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
می زنند البته گاهی هم به عمق کاهدان
آن زمان که شعر از «جاوید» سرقت می کنند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
نیم نه! بیشتر خلق،عجب در گیرند
تا رسد گردنه دزدی به نوا، دم نزنم؟
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
قوت دزدی شده ی ما به که قوّت بدهد
شمع این خانه به اغیار روا، دم نزنم؟…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
سرباز می خندد
کودکی پابرهنه
روی دستان جاده
بازی دزدی…
کیو کیو بنگ بنگ
سرباز قهقهه می زند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
زمان می چرخد
مردی پابرهنه
روی دستان جاده
هنوز هم بازی دزدی…
کیو کیو بنگ بنگ
سرباز می میرد
کودک می خندد
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد خطر ، عشق و شعر کودکانه در مورد وسایل خطرناک
برو دیوار این خانه درش بر روی تو بسته است
دگر این خانه زان مهمان که دزدی می کند خسته است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
میگویند شعرهایَم دزدی است ..
مرا تهمت میزنند … احساسم را ، شعرهایَم را !
لبخند میزنم و آهسته زیر لب زمزمه می کنم :
آری … دزدی است … چون از قلبی می آیند که سال ها پیش کسی او را ربود … !
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
خودم را دزدیدم
از نگاه های سنگینت!!!
و اثر انگشتی بر روی لبانت بجا گذاشتم
به معنی ” سکوت “
خودم را دزدیدم
از پرسه های شبانه ، از انتظار
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
روزنامه دیروز را خواندی؟،پرنیان!
یک عطر دزدی از موی دختری در باران!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
خواب من برگ…
چشم تو باد…
دزدی عادلانه یست…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
چو داروغه که بر دزدی نظر کرد
نگاه پیر داروساز بر من
من از او جرعه ای زان نوش دارو
طلب کردم که سهرابی نمیرد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
چقدر سعی و تلاش ای عزیز؟ دزدی کن
عرق به خاطر زحمت نریز! دزدی کن
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
حکم قاضی رنگ خود را باخته ، دزدی رواست
باج خواهم داد بر دیوانه ها ، با اختیار
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بزنی طعنه به یک بی ثمری هم، دزدی
که به آن طعنه شود در به دری هم، دزدی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دزدی به چه گویند در این حال و زمان
دستت برود درون جیب دگران؟
گر وقت کشی از دگران دزدی نیست!
یا چرت زنی وقت عمل آن هم نیست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
هر کشور نو پای که با دست اجانب
شد ساخته و گشته کنون برهمه غالب
اندرپی دزدی و پی سرقت نام است
دانند که اینکارحرام است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
من تازه کار
برداشتی تمام سهمت را از دلم
مالک تکه های ناامیدیش شدم
دیگر با تو به دزدی نخواهم آمد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
احساس گنه کردن ما سادگی ماست
جز نکبت و دزدی چه توقع ز غُراب است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
کوچه ی ورّاجی و دعوا
خونه ی خمیازه و رویا
عادت دزدی و نامردی
افتخار یاس و دلسردی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
در خفا آمده دزدی به در خانه ی من
اثر انگشت کسی مانده به ویرانه ی من
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد قمر ، در عقرب و قرص قمر و قمر بنی هاشم
عقل عاقل را چو دزدی برده است
عاقلان زین پس شدند عاشق پرست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شب گریه مجالم ز نبودت چون دزدی بربود
بهر گریه آه و فغانم داد چاره ای نبود
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شاپرکها رو اسیر کردن و انسان دزدی
کشتن مردم بیگناه و دل آزردن
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
قلب معصومی به روی بال باد
سرنوشتی همچو یک دزدی شرور
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
و دوباره فصلی سرد گریبانگیر ما شده است
خفقان دزدی . جنایت بیداد میکند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دزدی ز سروده را روالم نکنید
یا بی خود و بی جهت مقالم نکنید
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
این کرم حیات سیبهایم خورده
سهراب بیا که طبع شعرم مرده
از دزدی روزگار بس حیرانم
کاین پیر خرفت کفشهایم برده!!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
برای دزدی از باغ بوسه ها … باید
عبور از شب و از مرز آبرو بکنم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
چرا دوباره مرا از خودم نمی دزدی
تمام زندگی ام را بدزد! سارق شو
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
رهگذر عمر من است با تو هردم، هر کجا
همان دزدی که می برد جان تن جسیم را
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد خفاش ، متن و شعر زیبا و کودکانه درباره خفاش ها
مثل ابری که نفس در سینه حبس کرده
سایه ی خورشید را می دزدی
وبه خود می بالی
از نگاه من طوقی باز!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دیشب دوباره،….ساحل ِ…دزدی خریده ام!!
حَدم بــزن کــه،….مـالخرم….باورم نکــن
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
حقیقت دزد منصور است اینجا
ز دزدی رفت او بردار اینجا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ز دزدی یافت اسرار حقیقت
ز دزدی رفت بردار شریعت
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
برد دزدی را سوی قاضی عسس
خلق بسیاری روان از پیش و پس
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دزدی پنهان و پیدا، کار تست
مال دزدی، جمله در انبار تست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دزدی بوسه عجب دزدی خوش عاقبتی است
که اگر باز ستانند دو چندان گردد!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بود دزدی دزدی بسیار کرد
تا خلیفه ش عاقبت بردار کرد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
از کمال او دزدی بسیار کرد
تا که جان را در سر این کار کرد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
گرچه دزدی جاهل و غافل بدست
لیک اندر کار خود کامل بدست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
جوابی داد گربه موش را گفت
تو دزدی نیست در دزدی ترا جفت
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دلم هر شب به دزدی و خیانت
ز لعل بار سلطان وش گرفتست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
کجا پنهان شود دزدی دزدی
که مال خصم زیر کش گرفتست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
پای از دزدی کشیدم چونک دست از کار شد
زانک دزدی دزدتر از خویشتن بشنیده ام
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
تو آن خاکی که از حق لطف دزدی
تو دزدی و مریدی و مرادی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
تو دزدی و من نیز دزد این رواست؟
به دزدی شدن پیش دزدان خطاست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ره دل زد زمانه، این دزدی
همچو دزدیدن ثیاب نبود
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
لیک دزدی که شوخ تر باشد
بانگ دزدان برآورد ناچار
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شنیدم که دزدی درآمد ز دشت
به دروازه سیستان برگذشت
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
حکایت دزد در پای دار
مگر شد ناگهی دزدی گرفتار
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
یکی دزدی بپیش گل فگنده
دهانش بسته و چشمش بکنده
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ولی در آخر کارت بیکبار
کند چون خونی دزدی گرفتار
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
چند دزدی عشر از علم کتاب
تا شود رویت ملون هم چو سیب
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد قصر ، و قصر شیرین و شعر وصف قصر البدیع
درزی دزدی چو یافت فرصت
کم آرد جامه رسان را
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
گنج دو جهان در آستینم
در دزدی مفلسی چه بینم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بانگ دزدیده بلبلان را زاغ
بانگ دزدی در آوریده به باغ
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
چقدر سعی و تلاش ای عزیز؟ دزدی کن
عرق به خاطر زحمت نریز! دزدی کن
امیدِ داشتن ِ مزد پاک، بیهوده ست
برای خوردن پولِ تمیز دزدی کن!
دو روز، سرقت و یک عمر استراحتِ محض
شد این عقیده ی عالَم تو نیز دزدی کن
بس است جنگ و جدال از برای کسب حلال
چه سود داشته است این ستیز؟ دزدی کن
که گفته است که نابرده رنج گنج و فلان؟
غلط سروده و گفته مَجیز… دزدی کن
چه فرق میکند آیا چه کاره ای و کجا؟
کنار چُرتکه یا پشت میز دزدی کن
تفاوتی نکند در چه حالتی باشی …