شعر در مورد خیابان ، های تهران و ولیعصر برای کودکان پیش دبستانی کودکانه همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
کسی که فقط پیراهنش شبیه تو بود
نمی دانست امروز با دیدنش
زنی درخیابان ایستاده می میرد و
قتلی غیر عمد می کند.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
از گندمزارها که می گذرم
دست ام به خوشه هاست
دلم با تو
از خیابان که می گذرم
یاد تو با من است
چشم ام به چراغ راهنما
راه که می روم با منی
کندتر از من قدم برمی داری
زودتر از من
به خانه می رسی.
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد فحشا ، شعر هایی در مورد فقر و فحشا و شعر فقر شاملو
دلتنگی آدم را به خیابان می کشد
دلتنگم
و مردم نمی فهمند
قدم زدن -گاهی–
از گریه کردن غم انگیز تر است!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شهر همان شهر است
خیابان همان خیابان
کافه همین میز است
میز همین صندلی
که تو روی آن نشسته ای
اما دیگر
نه من آن مرد سابقم
نه تو آن فکری
که هر شب کلافه ام می کند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دلتنگی
اسم این خیابان لعنتی است
وقتی اینهمه از آن عبور می کنی
اما هیچ کدام شان
“تو” نیستی...!!
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد طراحی ، شعر درباره طراحی لباس و هنر طراحی
من و تو
کاشف تمام خیابان ها و
کوچه های خلوت و دنج
این شهریم،
فقط به بهای یک بوسه!
هنوز هم می توان
دنیا های جدیدی را کشف کرد!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
فصلی در راه است
با اشک هایی که
هنوز بر گونه ی خیابان نیفتاده
خشک می شوند!
و عشق
پنهانی ترین
رازِ پاییز است.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
تنهایی
خیابانی است
که با تو
از آن عبور می کنم
اما
در میان راه
دستم را رها می کنی
و من می مانم وُ
بوق ممتدی
که گوش زندگی ام را
کر می کند…
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد کفن ، و بی کفنی امام حسین و متن و عکس پروفایل کفن
لاله زار،
لب های توست
تهران
بی دلیل برای خیابان های َش
اسم انتخاب می کند …
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بوسه زیباترین اتفاق خیابان است
بهجای درد، بهجای دود
به جای دود کردن درد، درد کردن دود
هم را میبوسیم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
در خیابان های شب
دیگر جایی برای قدم هایم نمانده است
زیرا که چشمانت
گستره ی شب را ربوده است.
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد صبحانه ، شعر عاشقانه و طنز و نو و کودکانه درباره صبحانه سالم عشق
امروز
در خیابانی بلند
عابری بودم
که دنبال صورتش می گشت
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
گنجشکانی که رد تو را دیروز
درخت به درخت
و خیابان به خیابان
دنبال کردهاند
خدا میداند چه دیدهاند
که جیکشان دیگر
در نمیآید!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
از هوا حرف میزنی
از تقلای باد بر موهایت
و نمیدانی
همین خیابان که با تو خندیده است
چه بر سر پلکهای من
خواهد آورد
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد کار ، تلاش و کار خیر و نیک و کارگر و کار بیهوده گروهی
تـــو
به افتادن من
در خیابان خنــــدیدی و
من همه حواسم
به چشمان مردم شهـــر بود
که عاشق خنده ات نشوند…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ای جهانی محو رویت، محو سیمای کهای؟
ای تماشاگاه عالم، در تماشای کهای؟
عالمی را روی دل در قبلهٔ ابروی توست
تو چنین حیران ابروی دلارای کهای؟
شمع و گل چون بلبل و پروانه شیدای تواند
ای بهار زندگی آخر تو شیدای کهای؟
چون دل عاشق نداری یک نفس یکجا قرار
سر به صحرا دادهٔ زلف چلیپای کهای؟
چشم می پوشی ز گلگشت خیابان بهشت
در کمین جلوهٔ سرو دلارای کهای؟
نشکنی از چشمهٔ کوثر خمار خویش را
از خمار آلودگان جام صهبای کهای؟
ضائب تبریزی