شعر در مورد توبه ، شعر و غزل در مورد توبه کردم و گناهکار + شعر درباره گناهان همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
بشناس آدمی را
آدم نما بداند
این ننگ پایدار است
با بازوان خونین صد بار توبه ها کرد
بر من نشد درونی
مفهوم این مثل که :
«توبه گرگ مرگ است»
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
توبه هایم پشت هم بشکست و بشکست از درون
پشت روح خسته ی وامانده ام را بی دریغ
خستگی های روانم از جهانم یک طرف
بی سرانجامی توبه بر تنم هم گشته تیغ …
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد بغل ، متن زیبا و عاشقانه بوسه و آغوش + آغوش یار و عشق و نوازش
توبه از جرم وخطا،حال سحر می خواهد
خلوت نیمه ی شب اشک بصر می خواهد
وادی طور همین هیئت هر هفته ی ماست
دیدن نور خدا اهل نظر می خواهد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شبهای توبه را من تا صبح گریه کردم
تا تو مرا ببخشی چون اشتباه کردم
شبهای توبه ی من شبهای قدر من بود
زیرا که هر دو چشمم دریای اشک من بود
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
جز وصل تو دل به هرچه بستم توبه
بی یاد تو هر جا که نشستم ،توبه
در حضرت تو ،توبه شکستم صد بار
زین توبه که صد بار شکستم توبه
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد کفش ، متن ادبی و شعر عاشقانه در مورد کفش پاشنه بلند و کفش هایم
توبه ،توبه،توبه
حرفی تکراری مثل نفسهایت
برای پنهان شدن پشت دیوار دلت
راهی برای فرار از اشکهایت
این روزها ، خوب که گوش می دهی
همه جا در دلها ، حرف از توبه است
پیشترها ، گناه را با توبه می شستند
ولی حالا توبه را با گناه
عجیب نیست
این ، رسم امروزی شدن است …
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
نگام کنی ، حرف بزنی
بگی بگو بنده من
بهم می گی غرق گناه آمده ای
به پیش من
گریه بکن،ناله بکن
اشکات وخیلی دوست دارم
داد بزن ، فغان بزن
توبه رو من می پذیرم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
نگام کنی ، حرف بزنی ، بگی بگو بنده من
بهم می گی غرق گناه آمده ای به پیش من
گریه بکن،ناله بکن،اشکات وخیلی دوست دارم
داد بزن ، فغان بزن ، توبه رو من می پذیرم
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد تسلیت ، شعر در مورد تسلیت مرگ عزیز و دوست و رفیق و همسر جوان
بستیم و شکستیم ، نپایید تفاهم
صد توبه شکسته ام ، بسم نیست…؟
این کو چه که اندر خم آن ، خواجه شعر است
چون کوچه معشوقه بن بست خودم نیست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
راه گم کردم ولی توبه , که من عبد توام
من دوباره راه خود رد سوی قبله یافتم
شادمانم چون خدایم توبه ام بخشیده است
من دوباره خشت خشت خانه ام را ساختم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
تویی که قدر محبت ندونستی
اینبار دیگه عاشق کی هستی؟
با گریه و آه توبه می کردی
افسوس که بازم توبه شکستی
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد زمین ، متن ادبی و شعر در مورد زمین گرده میگرده + زمین شناسی
نه شیخ میدهدم توبه
و نه پیرمغان می
ز بس که توبه نمودم
ز بس که توبه شکستم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
روا مدار که در پیچ و خم گذار عمر
چنان کنی که به بار آرد پشیمانی
ز عمر رفته به حسرت کنم نظر تا کی؟
به توبه آب رحمتت مرا بنوشانی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
صد بار اگر توبه کنم ، توبه کم است
من با تو و تو به من ، همین یک قدم است
صد پرده اگر پرده دَرَم باز هنوز
هست آینه اینجا که نمایان غم است
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد خلوت دل ، متن و شعر دلم گرفته و خلوت با خود + خلوت تنهایی با خدا
یارب به هرآنچه بد نمودم توبه
گر در ره توبه من نبودم توبه
بسیار جفا به خود نمودم روزی
گر عشق تو را زخود ربودم توبه
” alt=”شعر در مورد توبه ، شعر و غزل در مورد توبه کردم و گناهکار + شعر درباره گناهان” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/35-1.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/35-1.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/35-1-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/35-1-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />
توبهاز جرم وخطا،حال سحر می خواهد
خلوت نیمه ی شب اشک بصر می خواهد
وادی طور همین هیئت هر هفته ی ماست
دیدن نور خدا اهل نظر می خواهد
.
سختی گردنه ی عشق زمینت نزند
راه پر پیچ وخمش مرد سفر می خواهد
صرف این سینه زدن ها به مقامی نرسیم
محرم راز شدن دیده ی تر می خواهد
.
جهت بخشش هر سینه زنی حضرت حق
محشر از مادر سادات نظر می خواهد
عمل زینب کبری به همه ثابت کرد
سر شکستن ز غم دوست جگر می خواهد
سر عباس به نی پند ظریفی دارد
غیر خورشید،سماوات قمر می خواهد
.
غرق گنه ناامید مشو زدرگاه ما
که عفو کردن بود در همه دم کار ما
توبه شکستى بیا هرآنچه هستى بیا
امیدوارى بجوى زنام غفّار ما
.
بنده شرمنده تو، خالق بخشنده من
بیا بهشتت دهم مرو تو در نار ما
در دل شب خیز و ریز قطره اشکى ز چشم
که دوست دارم کند گریه گنهکار ما
خواهم اگر بگذرم ز جمله عاصیان
کیست که چون و چرا، کند زکردار ما