شعر در مورد تملق ، شعر سعدی و مولانا در مورد تملق گویی و چاپلوسی و چرب زبانی همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
از صحبت دوستی برنجم
کاخلاق بدم حسن نماید
عیبم هنر و کمال بیند
خارم گل و یاسمن نماید
کودشمن شوخ چشم ناپاک
تاعیب مرا بمن نماید
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
تملق و مزاح گوئی
سکه تقلبی است
که جاه طلبی ما
آن را رواج داده است
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد مادر , از سهراب و فریدون مشیری و مولانا و فروغ و حافظ حسین پناهی
تو اکنون مرده ای در دل
ترا من در شبی کشتم
که زجر است گفتن از آن شب
تملق کردنت کافیست
مرا با تو دگر راهی به فردا نیست
باور کن
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
چو بوی گل ز در بسته
می رسد به مشام
چه لازم است
تملق به باغبان کردن؟
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
سه نوع دوستی است که در همه جا پر سود و با ارزش است
و سه نوع دوستی دیگر هست که زیان آور و باعث پشیمانی است :
دوستی با کسانی که در دوستی خود پایدار و با وفا هستند
و با کسانی که درستکار و راستگویند و با آنان که تجربه بسیار دارند، سودمند است،
ولی دوستی و رفاقت با چاپلوسان، ریاکاران و یاوه گویان
موجب بدبختی و رسوایی است
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد برف ، باران و زمستان + برف باریدن پاییزی و زمستانی از شاملو
هر شب که از تملق و ریای زمانه
دست می کشم
بر جای خالی عکس ات
بر سینه ی سفید دیوار دست می کشم
در عمق تاریک فنجان قهوه ام نشسته ام
آرام و بی صدا
نقش برجسته ی
یک جفت دست می کشم !
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
زمان مرا ز همت جدا کرد
در عهد دروغ و تملق و ریا رها کرد
من ماندم با ندای آوینی تنها
و تنها خاطره ای ماند
از شکوه روزهای خاکی
چهره های خندان
در صفوفی بهم پیوسته
سوی سرزمینی همیشه آباد …
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بعمر خویش
مدح کس نگفتم
دری از بهر دنیا
می نسفتم
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد دلتنگی ، یار و کربلا و برای پدر و مادر و دوست و رفیق
صائب ز فلک
کام گرفتن به تملق
از مردم نوکیسه بود
وام گرفتن
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
چاپلوسها تنها،
همانند دوست هستند،
همانطوری که گرگ ها
به سگ ها شباهت دارند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
فرد چاپلوس، یا نادانی است
که به فکر تحقیر من است
و یا شیادی است
که می خواهد فریبم دهد
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد برادر ، فوت شده و مسافر و خوب و نامرد و از دست رفته
شعر درباره تملق
جهنم که گفتی چنین و چنان
نما بر تملق سرایان عیان
تملق همه چیز ها ز بنیاد بر کند
ز مظلوم دمی عافیت
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
من از هیچ مکتبی پیروی نمی کنم،
از هیچ استادی چاپلوسی نمی کنم…
دیوانه ای هستم
که قایقم را خود هدایت می کنم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
وجدان
مانند آینه است
که نه چاپلوسی می کند
و نه تحقیر می نماید
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد باران ، عاشقانه و پاییزی و دلتنگی و تنهایی از شاعران بزرگ
در جهان طرفی نمی بندد
کسی با چاپلوسی
آدمی را خوار می سازد
به دنیا چاپلوسی
” alt=”شعر در مورد تملق ، شعر سعدی و مولانا در مورد تملق گویی و چاپلوسی و چرب زبانی” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/58-1.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/58-1.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/58-1-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/58-1-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />
خوش می کنم
به باده مشکین مشام جان
کز دلق پوش
صومعه بوی ریا شنید
.
من و همصحبتی
اهل ریا دورم باد
از گرانان جهان
رطل گران ما را بس
.
جام می گیرم و
از اهل ریا دور شوم
یعنی از اهل جهان
پاکدلی بگزینم
.
نذر و فتوح صومعه
در وجه می نهیم
دلق ریا به آب
خرابات برکشیم
.
آتش زهد و ریا
خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه
بینداز و برو