شعر در مورد آواز ، شعر و متن عاشقانه در مورد آواز پرندگان و صدای خوش و زیبا همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
دلم برای تو تنگ شده است
اما نمی دانم چه کار کنم
مثل پرنده ای لالم
که می خواهد آواز بخواند
و نمی تواند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
تا خبر دارم از او بیخبر از خویشتنم
با وجودش ز من آواز نیاید که منم
پیرهن میبدرم دم به دم از غایت شوق
که وجودم همه او گشت و من این پیرهنم.
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد ولادت امام حسن عسکری ، شعر کودکانه درباره امام حسن عسکری
بازت داشتم از رفتن
با سِحر آوازهای نخوانده
و نرمای ابرهای نباریده
اما…
رفتی.
از میان شکسته های آینه
و تکه های آفتاب
بر پلی از رنگین کمان گذشتی،
رفتی.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
تو بودی که آواز را چیدی از پشت مه
تو بودی که گفتی چمن می دود
تو گفتی که از نقطه چین ها اگر بگذری
به اَسرار خواهی رسید
تو را نام بردم
و ظاهر شدی
تو از شعلهی گیسوانت
رسیدی به من
من از نام تو
رسیدم به آن شهر پیچیده در گردباد
تو گفتی سلام
گل و سنگ برخاستند.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شبیه یکی از آرزوهای منی
شاید همان آرزو
که یک صبح
سپیدی چشمهایم در سیاهی چشمانت غرق شوند!
یا آن که نفس هایمان در هم گم شوند
صدایم کنی که بیا پیدایشان کن
بازدم تو را به جای دمم بردارم!
شبیه یکی از رویاهای منی…
مث اینکه آواز بخوانم و مثل شراب در رگهایم بجوشی!
شبیه یک آرزوی کوچک منی!
مثل عشق؛
خوشبختی…
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد ولادت حضرت زینب ، روز پرستار و شعر حضرت زینب در کربلا
اگر هنوز
من آواز آخرین توام
بخوان مرا و مخوان جز مرا
که می میرم.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
چشمان تو
سلام بهاری ست
در خشکسالی بیداد
که یارای دشنه گرفتن نیست اما
آواز تو
گلوله ی آغاز
که بال گشودست به جانب دیوار
دیوارها اگر که دود نگشتند
آواز پاک تو
رود بزرگ میهن
این رود، در لوت می دمد
تا در سرتاسر این جزیره ی خونین
سروها و سپیدار
سایه سار تو باشد.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بی من چگونه ای؟
کسی هم هست که آوارگی اش را
به شانه های پهن تو بسپارد
و بگوید دوستت می دارم؟
من اما روی شانه ای تو آوار نمی شدم
پرنده می شدم.
و پرنده ای که هر شب
خواب آوازهای بی سر خود را می بیند
دلبستگی اش به صیاد خود
بی قید و شرط و واقعی تر است.
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد ولادت حضرت علی ، مولودی و شعر کوتاه در مورد امام علی و عید غدیر
در برابر این همه ستارهی عریان
این همه باران بى سوال،
یا چند آسمان بلند وُ
چند ترانه از خواب کودکى،
تو حاضرى باز آوازى
از همان پسینِ پُر بوسه بخوانى!؟
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
نگاه
از صدای تو ایمن می شود
چه مومنانه
نام مرا آواز میکنی …
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
من از دوست داشتن،
تنها یک لیوان آب خنک
در گرمای تابستان میخواستم.
من برای گریستن نبود که خواندم،
من آواز را
برای پر کردن
لحظههای سکوت میخواستم.
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد ولادت امام رضا ، دوبیتی مولودی و شعر کوتاه تبریک ولادت امام رضا
فتادهام به رهت
چشم و گوش گشته سراپا
بیا که گوش به آواز،
پا و چشم به راهم…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
تو را از شاخه میچینم
که برایم گنجشک باشی،
این روزهای سکوت و وحشت را
پُر از آوازِ رفتن کنی.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
زمانی است که از کلمات خستهام
گروه گروه هجوم میآورند
مینشینند در سرم
مثل دستهی پرندگان بر سر درختی
دست بر دست میکوبم
بانگ بر میکشم
میپرند و پراکنده میشوند
یک پرنده خاموش اما
نه میترسد
نه میرود
نه آوازش را میخواند…
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد یاد دوست ، دوستی و رفاقت و همدلی و به یاد هم بودن از شهریار و مولانا
بی تابانه در انتظار تواَم
غریقی خاموش
در کولاک زمستان.
فانوس های دور سوسو می زنند
بی آن که مرا ببینند
آوازهای دور به گوش می رسند
بی آن که مرا بشنوند.
” alt=”شعر در مورد آواز ، شعر و متن عاشقانه در مورد آواز پرندگان و صدای خوش و زیبا” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/6-8.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/6-8.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/6-8-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/6-8-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />
صدای تو را دوست دارم
صدای تو از “آن” و از جاودان می سراید
صدای تو از لاله زاران که بر باد
صدای تو از نوبهاران که در یاد می آید.
صدای تو را، رنگ و بوی صدای تو را دوست دارم
صدای تو از آن سوی شور
از پشت بیداد می آید،
و جان دل من،
دل و جانم از آن به فریاد می آید
.
صدای تو اندوه خیام را دارد
در آن دم که چون کهکشان، ابری از ماهتاب و ستاره
نوای غزلهای حافظ بر آن،
شاد خواران و اندهگزاران، ببارد، بشارد صدای تو
.
اندوه شاد صدای تو را دوست دارم
مخالف سرای همایون و بیداد!
صدای تو در پرده ی دلکش شور زیباست و بر موج زاران دشتی ،
و بر اوجساران ماهور و در هر چه گوشه ست از هر چه پرده ست
حریر صدایت به تحریر، چو بر صیقل برکهها بازی نور زیباست
.
صدای تو همبفتی از مخمل آب و از طعم آتش
صدای تو، چون روح آیینه ی بی خش و بی غش
جهان در صدای تو آبی ست
و زیر و بم هر چه از اصفهان در صدای تو آبی ست
و هر سنت از دیر گاهان و هر بدعت از ناگهان
.
در صدای تو آبی ست
و نو می شود کهنه، وقتی که از پنجره ی حنجره تو گذر می کند
و تالار پژواک را در دل و جان تو به صد چلچراغ از برافروختن
چو تالار آیینه، از چار سو شعله ور می کند
به هر گاهی از خوش ترینهای بیگاه صدایت چو قالیچه ای نور می آید
و زین آسمان ترشروی مرا می رباید، مرا می برد دور
سوی مخملستان ژرف پگاه آسمان نشابور
صدای تو بیداد اندوه در شور شادی
صدای تو فریاد زنجیر و گلبانگ آزادی من صدای تو آبادی من
صدای تو هیهای ویرانی من صدای تو معنای ایرانی من صدای تو…