شعر در مورد آمدن پاییز ، دوبیتی و شعر درباره پاییز و دختر پاییزی از نیما و مولانا همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
دارد پاییز می رسد …
انار نیستم
که برسم به دستهای تو …
برگ م
پُر از اضطرابِ افتادن … !!!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
دستهای تو
صبحی روشناند
صبح جمعهی پاییز
که زیر ملافهی سردی
به موسیقی دوری گوش میکنم
جستحو کنید در سایت : شعر حافظ ؛ گزیده زیباترین اشعار عاشقانه و کوتاه حافظ شیراری
آنجا
درختی دارم برگریز
کز شبان
ستارهها را میگرید و
از روزان
خورشید را
همیشه در پاییز
درختی دارم.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
آدم ها گاهی خاکستری اند
نه بودنشان آرامت می کند و نه رفتنشان!
گاهی چنان با عشق می آیند
که هُرم نگاهشان
و عطر حرف هایشان
روحت را می نوازد
و گاهی چنان بی مِهرند
که تو می مانی
پنجره ای رو به پاییز،
بغضی تلخ،
و سکوت و سکوت و سکوت….
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
پاییز
وفادار ترین فصل خداست
حافظه ی خیس خیابان های شهر را
همیشه همراهی می کند
لعنتی، هی می بارد و می بارد…
و هر سال
عاشق تر از گذشته هایش
گونه های سرخ درختان شهر را
می بوسد و
لرزه می اندازد به اندام درختان
و چقدر دلتنگ می شوند برگ های عاشق
برای لمس تن زمین
که گاهی افتادن
نتیجه ی عشق است…
جستحو کنید در سایت : شعر غزل ؛ زیباترین غزلیات از بهترین غزل سرایان ایران
پاییز از چشمان من شروع شد
از برگ ریزان دلم
از نارنجیِ سکوتم
که مشت مشت دلتنگی
به آسمان می پاشید
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
پاییز
نگاه خشکیده ی من بود
بر تنِ خسته ی کوچه
و عشق نافرجامی
که داشت کم کم غروب می کرد …
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
آرام می آیم
و از گوشه ی لب هایت
برگ های پاییز را جارو می کنم
من گذر فصل ها را
از خطوط صورت تو می فهمم.
جستحو کنید در سایت : شعر نو ؛ شاملو و عاشقانه و کوتاه احساسی سهراب و نیما یوشیج و اخوان ثالث
زندگی زیباتر میشود
به شرطی
که به اندازه تمام برگ های پاییز
برای یکدیگر آرزوی خوب
داشته باشیم…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
روزها می گذرد
و زمان نرم مرا می بلعد
قصه این شب ها
قصه آمدن پاییز است
قصه کهنه شدن
و از آن شور و هیاهو
به سکوتی ابدی سر خوردن
من عجب محزونم
و عجیب از غم خود خوشحالم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
فصلی در راه است
با اشک هایی که
هنوز بر گونه ی خیابان نیفتاده
خشک می شوند!
و عشق
پنهانی ترین
رازِ پاییز است.
جستحو کنید در سایت : اشعار شاملو ؛ زیباترین اشعار عاشقانه احمد شاملو با صدای خوش آیدا در آینه
چو پاییز شد حاکم بر این زمانه
بی رقیب شد فاتح در این خانه
آمدن پاییز نشد مرهم خوشبختی
بلکه زمستان آمد سرما مهمان این خانه
سالها باگذشت نیامد آن بهار جانانه
تا روشن کند چراغی در این خانه
در این تغییر فصل نداشتیم نقشی
من و این جوانان دستی در این اشیانه
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
مهربانم مهر به آخر رسید!
اولین باد پاییزی نبودی..
یعنی نمیخواهی اولین
بارش آبان را اینجا باشی!؟
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
فراموشت کرده ام
و حالا
همه چیز عادی شده
باران که می بارد
پنجره را می بندم
دیگر یادم نیست
غروب جمعه
چه ساعتی بود !
پاییز را
تنها از روی تقویم می شناسم !
فراموشت کرده ام
اما …
گاهیدلم برای دلتنگ ِ تو شدن
تنگ می شود
جستحو کنید در سایت : شعر عاشقانه ؛ شاملو و حافظ و سعدی و مولانا
چقدر پاییز
شبیه دلتنگی ست
شبیه کسی که بود، رفت
کسی که دیگر نیست.
” alt=”شعر در مورد آمدن پاییز ، دوبیتی و شعر درباره پاییز و دختر پاییزی از نیما و مولانا” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/11-3.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/11-3.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/11-3-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/11-3-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />
پاییز حدیث کوچ برگی سرخ است
خندیدن گل زیر تگرگی سرخ است
بر لاله چرا کفن بپوشم، وقتی
زیبایی زندگی به مرگی سرخ است
باز پاییز برای تو نبارم سخت است
پای هر خاطرهات بغض نکارم سخت است
ای نفسگیرترین حادثه فصل خزان
من به اسمت برسم، سخت نبارم، سخت است
شاخه با ریشه خود حس غریبی دارد
باغ امسال چه پاییز عجیبی دارد
غنچه شوقی به شکوفا شدنش نیست
با خبر گشته که دنیا چه فریبی دارد
پاییز کوچک من
دنیای سازش همه رنگهاست
با یکدیگر
تا من نگاه شیفتهام را
در خوشترین زمینه به گردش برم
و از درختهای باغ بپرسم
خواب کدام رنگ
یا بیرنگی را میبینند
در طیف عارفانه پاییز؟
پاییز را
به هیچ میانگارد
دستی که
دستهای تو را دارد