شعر در مورد آمدن زمستان ، یک بیت و شعر کوتاه درباره سرمای زمستان و برف همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
خدایا سرده این پایین
از اون بالا تماشا کن
اگه میشه فقط گاهی،
خودت قلبامونو «ها» کن …!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
ز اول باغ در مجلس نثار آورد آنگه نقل
چو دید از لاله کوهی که جام آورد مستان را
ز گریه ابر نیسانی دم سرد زمستانی
مثل بارش برف
در طول یک شب زمستانی
همه جا مثل سیل می ریزی،
غرق می کنی…
حس می کنم
بو می کنم
بدون آنکه ببینمت
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
سرمای هزار زمستان در دلم جاخوش کرده
بعد رفتن ات
من پیر شده ام
آنقدر پیر
که دست های یخی آدم برفی ها
یاد تو را از شانه هایم می تکانند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
برف ِ نو، برف ِ نو، سلام، سلام!
بنشین، خوش نشستهای بر بام.
پاکی آوردی ــ ای امید ِ سپید!
همه آلودهگیست این ایام.
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد سلام ، سلامتی و سلام بر عشق و صبح بخیر
و این آدم برفیِ درون
که هی اسکلت صدایش می کنند
عمق زمستان است در من.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
زمستان بود وُ
برف بود وُ
سرما بود
زمستانی که جز خاطراتِ محوِ تو
دلم گرمِ هیچ ردپایی نبود
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
زمستان خودش
به اندازه کافی
سرد هست
تو با رفتنت
سرد ترش نکن ..
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد راه ، عشق رفتن و راه درست و خوشبختی و جاده
در زمستانی که بیهنگام آمده بود
و ابرهایی که ناغافل،
تو
بهار را به پنجرهام هدیه کردی
و ماه مهربان را
به دستهایم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
سرزده باش!
مثل برفی در اول آذر…
ذوق مرگم کن
با آمدنت..
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
الا ای برف!
چه می باری بر این دنیای ناپاکی؟
بر این دنیا که هر جایش
رد پا از خبیثی است
مبار ای برف!
تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهیها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف!
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد سایه ، انسان و آدم و درخت و سایه روشن
زمستونم و زمستونم
برفی دارم فراون
به هر طرف رو می یارم
یک اثر از خود می زارم
اگر می خوای تو فصل من
اینجوری نلرزی مثل من
برو پای بخاری
تا من بشم فراری
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
تن تیره همچو زاغی و جهان تن زمستان
که به رغم این دو ناخوش ابدا بهار بادا
که قوام این دو ناخوش به چهار عنصر آمد
که قوام بندگانت به جز این چهار بادا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
زمستونه زمستونه
فصل تگرگ و بارونه
هوا شده خیلی سرد
روی زمین پر از برف
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد سفر ، شعر کوتاه و عاشقانه سفر عشق و کربلا و حج
دلم یک زمستان سخت میخواهد
یک برف
یک کولاک به وسعت تاریخ
که ببارد و تمام راهها بسته شوند
و توچاره ای جز ماندن نداشته باشی
و بمانی…
” alt=”شعر در مورد آمدن زمستان ، یک بیت و شعر کوتاه درباره سرمای زمستان و برف” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/10-4.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/10-4.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/10-4-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/10-4-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />
مرا مست لقا
سر در بیابان جهان دادی
ندانستی زمستان
غیر لغزیدن نمیآید؟
کین گلبن نوبهار عمرت
درهم ریزد به یک زمستان
در زمستان
سیم آرد در نثار
زر فشاند در خزان
از شاخسار
گر ز چرخ آسمان آمد
زمستانی چنین
بنگر از چرخ زمین
اندر زمستان نوبهار
سحاب از تاب
سرمای زمستان
به یکدیگر
زدی از ژاله دندان