- admin
- 27 آذر 1400
- 9:11 ق.ظ
شعر در مورد صلح امام حسن
شعر در مورد صلح امام حسن
شعر در مورد صلح امام حسن ، متن شعر حافظ درباره امام حسن همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شعر در مورد صلح امام حسن
سلام ای صلح توفانی، تو ای لبخند بارانی
شکوفا شد ز صبر تو، گل اعجاز عاشورا
حَسَن، سنگ صبور عشق، امام غم، غرور عشق
دل حسرت نصیبم را اجابت می کنی آیا؟
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر صلح امام حسن
مانندِ شب غریبی … مانندِ شب غریبی …
کوهیّ و آشیانه خورشید، شانههایت
فرزندِ ذوالفقاری و با خون برادر … امّا،
جُز صُلح نیست راویِ دردِ بیانتهایت
شعر صلح
باز از آسمان روشن عشق
ماجرای هبوط معنا شد
صلح و … تنهائی ات رقم می خورد
غربت این سکوت معنا شد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد صلح امام حسن
دل، غرق نگاه آشنای حسن است
مبهوت خدا خدا خدای حسن است
نفرین به کسی که گفت او سازش کرد
این صلح که نیست، کربلای حسن است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر صلح امام حسن
فریاد اگرچه در تو پنهان بوده است
خورشید تکلّمت فروزان بوده است
صلح تو برای نهضت عاشورا
آرامش پیش پای توفان بوده است
شعر صلح
پیش تو اگرچه صبر از پا افتاد
با شیعه بگو که تشت پیش تو نهاد؟!
صلح تو اگرچه تلخ، اما یک روز
در قامت لاله گون قاسم گل داد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد صلح امام حسن
تیرها بدرقه کردند غریبی تنت را
یک کفن باغ گل سرخ نشاندند بر تو
بوسه زد مُهر غریبی تو بر نامه صلحی
که خبر داشت ز تنهایی بی رهگذر تو
از غم غربت و دلتنگی بی حد تو بوده
اشک اگر ریخته در چاه، همه شب پدر تو
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر صلح امام حسن
اولاد علی اکرمُ مِن کلّ کریمند
نسبت به حسن اقربُ مِن حبل وَرید است
گفتم رگ گردن، غزلم کرب و بلا شد
أحلی عسل ِ کیست که شمشیر کشیده است
شعر صلح
صلح حسن اسلام خروش است نه سازش
اسلام یزید است که در خویش خزیده است
رفتند که آیین علی زنده بماند
مردان خدا، غرقه به خون، بی سر و بی دست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد صلح امام حسن
با قصد تماشای ضریحی که نداری
“از خون جوانان حرم لاله دمیده است”
با صلح اگر کشته شدی کشتهی عشقی
بی عشق، کسی کرب و بلا را نچشیده است
در پاسخ یَابن الحسن نیمه شب کیست
کافاق در آفاق، سپیده است و سپیده است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر صلح امام حسن
کلید کرب و بلا در متانت حسن است
قیام آنکه به نی شد قیامت حسن است
سکوت مسئله سازش فراتر از درک است
که حفظ وحدت امت سیاست حسن است
شعر صلح
نه با معاویه لبخند زد نه سازش کرد
به زیر سلطه نرفتن ظرافت حسن است
به رغم مدعیانی که در پی صلح اند
زمان گواه شکوه و شجاعت حسن است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد صلح امام حسن
فقط سکوت حسن را شنیده اند انگار
وگرنه جنگ جمل هم علامت حسن است
فقط نه اینکه به یادش دل من آشفته است
زمین… زمان… همه جا حرف غربت حسن است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر صلح امام حسن
بالا بیار حادثه را کوه خون جگر!
آتشفشان شو از تب غم های کهنه تر
بالا بیار خون دلت را به روی خاک
این داغ های یکسره را تا فلک نبر
داغ سقیفه، داغ فدک، داغ بی کسی است
این زخم برملا شده این خون شعله ور
پهلوی درد مادر و تنهایی پدر
عمری زده کبوتر این زخم، بال و پر
شعر صلح
آن دردهای مزمن و تلخ تو خوب شد
کرده است شوکران ستم بر دلت اثر
بالا بیار هرچه در این سال های سخت
هِی دیدی و شنیدی و افکندی از نظر
بالا بیار درد دل ناشنیده را
افکن به روی اهل زمینی که بی خبر…
دیگر مگر به خواب ببینند روز خوش
وقتی که صلح، جام شهادت کشیده سر
افسوس لقمه های محبت حرام شد
دیگر به سفره خانه این شهر بی پدر…