- admin
- 1 دی 1400
- 9:23 ب.ظ
شعر در مورد ضرب
شعر در مورد ضرب
شعر در مورد ضرب ، متن شعر برای حفظ جدول ضرب و متن شعر جدول ضرب دو همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شعر درباره ضرب و تقسیم
ضرب به صورت شعر آسان راحت
دو ۲تا چهار تائیه داداش مامان دائیه
دو۳ تا زد به شیشه یعنی جوابش شیشه
دو۴ تاهشته هشته ماشین بابات تو رشته
دو ۵تایند هر دو مشت با هم هستند ده انگشت
دو ۶ تا داریم امام پاسخ دوازده تمام
دو ۷ تا چهارده معصوم یاشهیدند یا مسموم
دو ۸ تا شانزده تا گل رو هر شاخه ش یه بلبل
دو ۹ تا سن زهرا هیجده ساله و دانا
دو ۱۰ تا بیست بیستی خدا هست و تو نیستی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره ی ضرب و تقسیم
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد سلماس ، شعر های کوتاه و زیبا درباره شهر سلماس
شعر ضرب
سه ۲ تا زد به شیشه یعنی جوابش شیشه
سه ۳ تا نه تائیه نهار پلو ماهیه
سه ۴ تا در قلب ماست دوازده نور خداست
سه ۵ روز احسان پانزدهم رمضان
سه ۶ سن زهرا هیجده ساله و دانا
سه ۷ تا قدرتش بدان بیست و یک رمضان
سه ۸ تا بیست و چهاره هر کاری داره چاره
سه ۹ تا روزش عجب بیست وهفتم رجب
ده ۳ تا هم سی روزه ماه های سال و روزه
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد ضرب
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره ضرب و تقسیم
چهار ۱ ذکر چهار قل رمز به شت است و گل
چهار ۳ تا در قلب ماست دوازده نور خداست
چار ۴ تا شانزده حاصل دانا شدی و فاضل
چهار ۶ تا کن تو چاره جوابش بیست وچاره
چهار ۷ تا بیست وهشته بلبل در باغ و دشته
چهار ۸ تا حرف فارسی سی و دو تاست نترسی
چهار ۹ تا بیست و شیشه یادت باشه همیشه
چهار ۱۰ تا شد او رهبر چهل سالگی پیامبر
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد رودسر ، شعر گیلکی عاشقانه و غمگین رودسری درباره گیلان
شعر درباره ی ضرب و تقسیم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر ضرب
پنج ۱ نور و صفاست پنج تن ال عباست
پنج ۲ تایند هر دو مشت با هم هستند ده انگشت
پنج ۳ تا روز احسان پانزدهم رمضان
پنج ۸ تا شد اربعین شد چهلم ماه دین
پنج ۹ تا چهل و پنجه فرصت طلا و گنجه
پنج ۱۰ تا شد پنجاه روز مدرسه بعد از نوروز
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد ضرب
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد رامسر ، شعر کوتاه و زیبا در مورد شهر رامسر و شعر محلی رامسری
شعر درباره ضرب و تقسیم
نه۶ تا هشتاد و یک صبحانه شیر با یک کیک
هشت ۱۰ تا میشه هشتاد صد افرین ای استاد
هفت ۸ تا پنجاه و شش گردو بخور با کشمش
هفت ۷ تا چهل و نه تا اخر شدی تو اوستا
شش ۷ تا شد چهل و دو هدیه دادم یه کادو
ده ۶ تا هم که شصته انگشت دست هم شصته
هشت ۸ تا شصت و چاره این که کاری نداره
نه ۷ تا شصت وسه سن پیامبر انس وجن
شش ۱۰ تاهم که شصته انگشت دست هم شکسته
شش ۹ تا پنجاه و چار پیچ باز کن با اچار
شش ۸ تا شد چهل و هشت ماشین بگیر برو رشت
شش ۶ تا سی و شیشه زبان بد یه نیشه
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره ی ضرب و تقسیم
یک یکی میشه یکتا مثل خدای یکتا
خدا همیشهیکتاست علی ولیّ ِ خداست
دو یکّی هم که دوتّاست حسن امامِ تنهاست
سه یکّی، سهتاّ گندم حسین امام سوّم
چاریکی میشود چار سجّاد امامِ غمخوار
یکپنجتا پنجِ حاصل باقرامام فاضل
شش یکی میشهششتا صادقِ آل عبا
یک هفتا میشههفتا هفتم امامِ موسی
یک هشتا میشه هشتا هشتم امامِ رضا
نُه یکی نُه تا مداد نُهم امامِ جواد
دودوتّا میشود چار سه فصلِ بعدازبهار
دوسهتّا میشهششتا شش ماههی کربلا
دوچارتامیشه هشتا ضامِن آهو رضا
دوپنجتا دهتاانگُشت مثل دوپا یا دومُشت
دوششتا نشمُربا دست جواب اون دوازدهاست
دوهفتا بعدِکوشش چهاردهِ جوابش
دوهشتا بیشمارش شانزدهِ جوابش
دونُهتا هجده میشه نشکنی ظرفوشیشه
سهسهتّا میشه نُهتا نُه ماهِ درس شما
سهچارتاهم در اسلام میشه دوازده امام
سه بشود ضرب پنج پانزدهِ نَکِش رنج
سه ششتا هجده میشه درسو بخون همیشه
سه هفتا بیست و یکّیاست بینِ ما تنبلی نیست
سه هشتا بیستوچاره تنبلی داره چاره
سه نُهتا بیستوهفته عمری که رفته، رفته
چاروبکن ضربِ چار شانزده آید به کار
چارپنجتا میشودبیست بهتراز این نمره نیست!
چارششتا بیستوچاره ریاضی کاری داره؟
چارهفتا بیستوهشته گلتویِ باغ و دشته
چارهشتا سیّودوتّاست این عدد الفباست
چارنُه تا شد سیوشش چهخوبه علم و دانش
پنج و بکن ضرب پنج میرسی به بیستوپنج
پنجششتا سیتا عدد سی جزء قرآن شود
پنج هفتا شدسیوپنج تب میکنه دماسنج
پنچ هشتا میشودچِل سنّ ِ یه مردِ کامل
نُه که بشه ضرب پنج چهلّوپنجِ بیرنج
ششششتا، سیوششتاست ریاضی شهد گلهاست
شش هفتا آی بچّهها میشه چهلّ و دوتّا
ضربِ شش هشتا شود چهلّ و هشتا عدد
شش نُه تا پنجاه وچار خسته شدی نکن کار
هفتهفتا شد جوابش چهلَونه تا کشمش
هَفتهشتا پنجاهوشش «پلنگ و شیره نامش»
نُههَفتا شصتوسه تاست سنِ رّسول خداست
هشتهشتا شصت وچاره اینکه سؤال نداره
نُههشتا هفتادو دوست کربلا در یادِ توست
جواب نُهنُه تا چیست هشتادویک، جزایننیست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر ضرب
“زندگی” ساده ولی دشوار است
مثل دریا آرام
و چو “آرام”، عمیق
میتوان هندسه ی رابطه را کشف نمود
از پی منحنی عاطفه با دستی پر
میتوان عضو دبستان تبسم هم بود
“زندگی” ضابطه ی یک دو سه در جدول ضرب
حاصل جمع سخاوت با مهر
“زندگی” شاید هم
حاصل کسر دل از تنهاییست
به توان بردن منت چیزیست:
که گلی “رایحه” اش را به مسافر ندهد
“زندگی” فاصله برداشتن از درک مغایر باشد
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد ری ، شعر در مورد گندم ری و شعر ری را شاملو و صالحی
شعر در وصف ضرب
دلم یک لیوان آب سرد می خواهد که ناگهانی میل کنم که تمام وجودم یخ شود در این هوای گرم
که یک لحظه بهشت را حس کنم درون آن ته ته خیالات قشنگ خنده داره مسخره بیهوده که به همه بگویم من هم می توانم تا ده بشمارم “
که افتخار کنم به خودم که می توانم داد بزنم جدول ضرب را که بلند بگویم یک ضرب در یک می شود دو که اگر کسی اعتراض کرد بگویم برو از همان مغازه ای که لباس عروس می دوزد بپرس که اگر باز هم باور نکرد آدرس گل فروشی را به او بدهم که بداند که من تنها نیستم که می گویم یک ضرب در یک می شود دو که برای اولین بار ثابت کنم تمام ریاضیات اشتباه است که همه بدانند چه فریبی خورده اند”
دلم یک بوم نقاشی می خواهد که تمام خوبی ها را ردیف کنم توی قلم مو که سالهاست خیس نشده است تا او هم لذتی ببرد و بهشت را ببیند که بتواند زیبا بکشد یک نمیکت چوبی را که کنارش درخت چنار با برگ هایی که زرد است” و می ریزد هرز گاهی توی نقاشی من و یک انتظار می کشم توی این نیمکت چوبی که انگار کسی منتظر آمدن کسی است و آنقدر می نشیند که او بیاید و تمام بوم مرا آبی کند و شاید هم صورتی …
دلم یک جاده خاکی می خواهد که آخرش معلوم نباشد از بس که غبار دارد و کفشهایی داشته باشم که سنگ ریزه ها درون آن نفوذ نکند که مجبور نشوم بنشینم و یکی یکی بشمارم قدمهایی که برداشته بودم دیروز و باز هم یادم بیاید که چقدر دور شده ام از خانه و بترسم دوباره و قصد برگشت کنم که بخواهم آرزوهایم را با جاده به باد بسپارم که آن ها هم بروند قاطی همان گرد و غباری که عمق جاده را زندانی کرده بود.. دلم یک لیوان آب سرد می خواهد که بریزم روی سرم تا یادم نرود که یک ضرب در یک می شود دو .
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره ضرب و تقسیم
دیروز
۵۲ می گفت
کودکی ضرب ۴در ۸ را
..
انگار
یارانه ی جدول ضرب را نداده اند
وامروز رادیو
بشارت می دهد
ریشه کن شدن
فقیررا
از اعجاز یارانه ها
ای کاش کسی فردا می امد
یارانه ی باران را می داد
ویارانه ی عشق را
ویارانه ی درد را
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره ی ضرب و تقسیم
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد داراب ، شعر فردوسی در مورد شهرستان داراب استان فارس
شعر ضرب
تمام معادلات را بر هم می زند
توان چشمهایت.
تهی ترین عددی می شوم
که کنارت ممیز خورده ام.
اینجا فقط منم که کسر می شوم
ساده هم نمی شوی
تا قرض بگیرم چشمانت را،
شاید معادلات را برگردانم سر جایش.
خطوط هندسی صورتم را از بر کرده ای
درست مثل جدول ضرب زندگیم
که فقط در محاسبه ی تقسیم به دردت خورد.
حالا چپ و راست خودم را هم فراموش کرده ام
چه برسد به اینکه سوالت را پاسخ گویم:
همین که می گو یی : « چند = من + تو » …!