- admin
- 6 دی 1400
- 12:44 ق.ظ
شعر در مورد زمین
شعر در مورد زمین
شعر در مورد زمین ، متن ادبی و شعر در مورد زمین گرده میگرده + زمین شناسی همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شعر در مورد زمین
من کره زمینم
تو آسمون میشینم
زندگی تو من جاری
هر جایِ دیگه خالی
خشکی و دریا دارم
تو دلِ تو جا دارم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد زمین گرد است
اینجا زمین است
مظلوم شهر آفرینش
آری همین است
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد زابل ، شعر فردوسی در مورد زابل و شعر کوتاه زابلی سیستانی
شعر در مورد زمین پاک
زمین گرده میگرده
یه جاش گرمه یا جا سرده
پر از آدم خوبه
یکی زن یکی مرده
بگردیم تا بگرده
یه جا شهر و خیابون
یه جا کوه و بیابان
یه جا شب و یه جا روزه
یه جا رود خروشان
زمین شاده و خندان
زمین رنگو وارنگه
پر از شیر و پلنگه
یه جاش جنگل یا که دریاست
یه جاش خاکه یه جا سنگه
زمین خیلی قشنگه
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد زمین کشاورزی
آلوده کردیم
آب روانش
آنجا که می جوشید زیبا
از عمق جانش
کو آن هوای پاک و زیبا؟
کو آن طراوت های دنیا؟
کو آسمان آبی و پاک؟
کو رعدهای تند و بی باک؟
آری زمین از ما بری شد
در داستان ها چون پری شد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد زمین و آسمان
پوست کلفت ترین
انسانهای کره زمین کیا هستن؟؟
ایرانی ها
آب نیترات دار – نان جوش شیرین دار – برنج آرسنیک دار –
سبزیجات با فاضلاب – میوه ها با کود شیمیایی و سموم دز بالا –
لبنیات با وایتکس و روغن پالم – گوشت تاریخ مصرف گذشته –
مرغ هورمونی – آلودگی هوا – پارازیت – پراید – سقوط هواپیما و ….
خداییش این ها را به کرگدن می دادن
تا حالا نسلش منقرض می شد :/
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد بوشهر ، شعر کوتاه محلی بوشهری در مورد دریا و بارون از منوچهر آتشی
شعر در مورد زمین لرزه
اینجا زمین است
در هر کجایش
غم در کمین است
بی ما وجودش نازنین است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد زمین گرده
ما پیش خورشید
بر باد دادیم
تاج سرش را
آلوده کردیم
ما پیکرش را
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد زمین شناسی
ما نام خود
انسان نهادیم
هر چند ما
سرمایه های این زمین را
بر باد دادیم
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد بیرجند ، شعر کوتاه و زیبا و طنز و محلی بیرجند به زبان محلی بیرجند
شعر در مورد زمین خوردن
نفرین به زمین کردم
چون عشق مرا دزدید
صد آینه بشکستم
چون به گریه ام خندید
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد زمین خواری
کوه و دریا و درختان همه در تسبیحاند
نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار
خبرت هست که مرغان سحر میگویند
آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار
هر که امروز نبیند اثر قدرت او
غالب آنست که فرداش نبیند دیدار
تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش
حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار
کی تواند که دهد میوهٔ الوان از چوب؟
یا که داند که برآرد گل صد برگ از خار
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد روز زمین پاک
اجزای خاک مرده به تأثیر آفتاب
بستان میوه و چمن و لاله زار کرد
ابر آب داد بیخ درختان تشنه را
شاخ برهنه پیرهنش نوبهار کرد
چندین هزار منظر زیبا بیافرید
تا کیست کو نظر ز سر اعتبار کرد
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد ایلام ، شعر کردی و فارسی در مورد طبیعت و شهر و استان ایلام
شعر کودکانه درباره زمین پاک
وقتی در ذهن خود
این حقیقت را پذیرفتید
که می توانید
به تمام خواسته های خود دست یابید،
در کره زمین چیزی وجود ندارد که
شما مالک آن نباشید.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری در مورد زمین پاک
دلیل سرگیجه هام
چرخش کره زمین نیست،
چرخش ۱۸۰ درجه ای
آدماست !!!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره زمین پاک
عشق شبیه مرگ است
اما روی کره زمین حتی یک انسان
نمی توان یافت که در طول زندگی اش
حداقل یک بار
از خدا مرگ نخواسته باشد
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد سنندج ، شعر کوردی و کردی در مورد شهر سنندج و سقز
شعر کودکانه در مورد زمین پاک
آنکه ذات آفرینش با وجودش زیور است
بر وجودش آفرین کز آفرینش برتر است
رای عالمگیر او را صبح صادق سنجق است
بزم ملک آرای او را بحر زاخر ساغر است
” alt=”شعر در مورد زمین ، متن ادبی و شعر در مورد زمین گرده میگرده + زمین شناسی” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/44.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/44.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/44-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/44-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />
مونوکسید های شهر من، فراتر می رن از حدِّش؛
کبوتر های هر برزن، خفه تر می شن از طعمِش
و امروز” آسمان̊ آبی؛ زمینِ پاک” شد روزش؛
کنار هر بزرگراهی می شه دید جلوهی طرحش
.
همه یک روز و یک ساعت، میگن از اون، میان سمتش؛
همه می گن از این رویا، همه می خونن آهنگش
یه جا رییس این شرکت، یه جا مسوول اون جنبش؛
یه جا مجری این کانال، یه جا گویندهی ورزش
.
ولی تا صبحِ فردا شد، فراموشی می شه رنگش؛
دوباره یک به یک تو هر ماشین، با حسِّ آرامش!
دوباره بی خیال آسمون آبی دیروز و بدرنگی امروزش،
دوباره بی خیال این زمین پاک دیروزی و بدحالی هر روزش
.
بگیر به بندش خواب افسونگر
ببر باخویش تا دنیای دیگر
بریز آب لحظه لحظه در ساغر
تا به صبح بینی لرز ویرانگر
.
خاک به خاک ریزد٬ آتش و اخگر
خون به خون جوشد ناله از پیکر
ماه به خود پیچد از کار دیباور
توای شاه زمین و آب و خاکستر