- admin
- 7 دی 1400
- 6:49 ب.ظ
شعر در مورد اتحاد
شعر در مورد اتحاد
شعر در مورد اتحاد ، متن ادبی زیبا و شعر اتحاد و همدلی از حافظ و فردوسی و سعدی همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شعر در مورد اتحاد
دوری از دلدار
ننگ اتحاد معنویست
موج ما با گوهر از گوهر
جدا خواهد شدن
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد اتحاد و همبستگی
پروانه محو کرد در آتش وجود خویش
یعنی که اتحاد بود انتهای عشق
اینرا کشد به وادی و آنرا برد به کوه
زینها بسیست تا چه بود اقتضای عشق
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد آه مظلوم ، متن و شعر زیبا درباره ظلم به مظلوم و ظلم ستیزی حافظ
شعر در مورد اتحاد و همدلی
یک گل میتواند
آغازِ بهار باشد
چنانچه که
یک قطره آغازِ دریا
چنانچه که
یک درخت آغازِ جنگل
و چنانچه که
یک لبخند آغازِ دوستی ست
هرگز نگوییم
بایک گل بهار نمیشود
دست ات را به من بده
زیراکه
دست تو
آغازِ اتّحاد است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد اتحاد اقوام ایرانی
دانه ی تسبیح چون که اتحاد
دور هم چرخند از اذکار و یاد
چون که یک دانه زند ساز جدا
کل این چرخش رود از نخ به باد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد اتحاد و برادری
با علم ریاضیات دلها
ثابت شده در تمام دنیا
فرمول دقیق اتحاد است
دلها به توان هم شود ما
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد زلزله ، متن کوتاه غمگین و شعر کودکانه در مورد زلزله کرمانشاه
شعر در مورد اتحاد و اتفاق
منو دگرگون میکنی
حیرون و مجنون میکنی
من تو رو با یار میخوام
تو منو بی یار میخوای
اما باید بهت بگم
اتحاد پیام منه
اتحاد کلام منه
سرود لحظه های منه
پایان غم های منه
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد اتحاد و همدلی
بتان را هست جانب دارای پنهان که خسرو را
به آن غالب حریفی رشک بر فرهاد میآید
دلیل اتحاد این بس که خون میرانداز مجنون
به دست لیلی آن نیشی که از فساد میآید
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد اتحاد و یکپارچگی
بی گذرنامه
از مرز عشقت
تا کجا می کشانی
دلم را ؟
تا فراسوی بام سپیده
یا که
تا اتحاد جماهیر چشمانت ؟
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد خداحافظی ، دوبیتی و شعر خداحافظی غمگین کوتاه و رسمی از شاملو
شعر در مورد اتحاد شیعه و سنی
قرب تا حاصل نشد دودم ز خرمن برنخاست
اتحاد شمع برق خرمن پروانه بود
سوختن با آتش است و عشق با دیوانگی
عشق بر هر دل که زد آتش چو من دیوانه شد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد اتحاد بختیاری
زندگی شیرین شود با اتحاد
حل شود هر مشکلی با اتحاد
پیشه کن در زندگی وارستگی
چیره شو در کار با همبستگی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری در مورد اتحاد و همبستگی
ای بسا هندووترک همزبان
ای بسا دوترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگراست
همدلی ازهمزبانی بهتراست
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد تسلیت دایی ، شعر و متن کوتاه مرگ دایی عزیزم + متن زیبا برای دایی
شعر درباره اتحاد و همبستگی
میان ما و او
پیش از دو عالم
اساس اتحاد
افتاد محکم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر هزارگی در مورد اتحاد و همبستگی
من نمی دانم،
در کجای بیراهه های تاریک و سرد هوس،
حجم من با ابهام این عصر خاموش در آمیخت!؟
یا در کدامین بعد از مکان ،
اجتماع بودنم بر آمال حشره متعامد گشت!؟
یا در پی چه احساس ظریفی ،
اتحاد دستانم بی صدا ماند!؟
که اینک … .
حجم من ارزانی ات،
ترنم دردهای موزون ابدی!!!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری درباره اتحاد و همبستگی
قول میگیری بیایم؛ باز یادم می رود
می رویّ و با خیالم تا سحر سر میکنی
میگذاری نامه ام را در کتاب «جبر» خود
«اتحاد» وعده هایم را تو از بر میکنی
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد جنون ، دوبیتی و شعر کوتاه درباره دیوانگی و جنون عشق و موانع عشق
شعری در مورد اتحاد و همدلی
اشک و لبخند…
چه اتحاد عجیبی ست!
چه هم زیستی راز آلودی…
همچون زندگی و مرگ.
یخ و آتش در کنار هم!
و این همزیستی راز آلود
چه چیزها برای گفتن دارد!
” alt=”شعر در مورد اتحاد ، متن ادبی زیبا و شعر اتحاد و همدلی از حافظ و فردوسی و سعدی” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/37-1.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/37-1.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/37-1-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/37-1-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />
اینجا حلول کفر بود
اتحاد هم
کین وحدتی است
لیک به تکرار آمده
.
حلولی و اتحاد
اینجا حرام است
ولیکن کار
استغراق عام است
.
میان ما و او
پیش از دو عالم
اساس اتحاد
افتاد محکم
.
من نمی دانم،
در کجای بیراهه های تاریک و سرد هوس،
حجم من با ابهام این عصر خاموش در آمیخت!؟
یا در کدامین بعد از مکان ،
اجتماع بودنم بر آمال حشره متعامد گشت!؟
یا در پی چه احساس ظریفی ،
اتحاد دستانم بی صدا ماند!؟
که اینک … .
حجم من ارزانی ات،
ترنم دردهای موزون ابدی!!!
.
اشک و لبخند…چه اتحاد عجیبی ست!
چه هم زیستی راز آلودی…همچون زندگی و مرگ.
یخ و آتش د کنار هم!
و این همزیستی راز آلود.چه چیزها برای گفتن دارد!