- admin
- 6 دی 1400
- 9:01 ق.ظ
شعر درباره قضا و قدر
شعر درباره قضا و قدر
شعر درباره قضا و قدر ، متن و شعر حافظ درباره قضا و قدر همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شعری درباره قضا و قدر
این عجب نبود که کور افتد به چاه
بوالعجب افتادن بینای راه
این قضا برا گونه گون ، تصریف هاست
چشم بندش یفعل الله ما یشاست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر حافظ درباره قضا و قدر
چون قضا بیرون کند از چرخ ، سر
عاقلان گردند جمله کور و کر
ماهیان افتند از دریا برون
دام گیرد مرغ پران را زبون
جستحو کنید در سایت : متن تسلیت کوتاه پدر ، عکس نوشته پیام تسلیت پدر + متن تسلیت پدر همکار
شعر حافظ در مورد قضا و قدر
چون قصا آید
نبینی غیر پوست
دشمنان را
باز نشناسی ز دوست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر خیام در مورد قضا و قدر
این هم از تاثیر حکم است و قدر
چاه میبینی و نتوانی حذر
هیست خود از مرغ پران این عجب
که نبیند دام و افتد د رعطب
این عجب که دام بیند ، هم وتد
گر نخواهد ، ور بخواهد می فتد
چشم، باز و گوش باز و دام ؛
پیش سوی دامی می پرد با پر خویش
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری درباره قضا و قدر
چون قضا آید ، طبیب ابله شود
و آن دوا در نفع هم گمره شود
جستحو کنید در سایت : متن تسلیت کوتاه ، رسمی برای دوست و پدر و مادر + نحوه تسلیت گفتن
شعر حافظ درباره قضا و قدر
چون قضا آید ، شود دانش به خواب
مه سیه گردد، بگیرد آفتاب
از قضا این تعبیه کی نادر است ؟
از قضا دان کو قضا را منکر است
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر حافظ در مورد قضا و قدر
با قضا پنجه مزن ای تند و تیز
تا نگیرد هم قضا با تو ستیز
مرده باید بود پیش حکم حق
تا نیاید زخم ، از ب الفلق
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر خیام در مورد قضا و قدر
این همه دانست چون آمد قضا
دانش یک نهی شد بر وی خطا
کای عجب ! نهی از پی تحریم
بود یا به تاویلی بد و توهیم بود ؟
در دلش، تاویل چون ترجیح یافت
طبع در حیرت سوی گندم شتافت
باغبان را خار ، چون در پای رفت
دزد فرصت یافت و کالا برد ، تفت
چون ز حیرت رست ، باز آمد
به راه دید برده دزد ، رخت از کارگاه
ربنا انا ظلمنا گفت و آه یعنی آمد
ظلمت و گم گشت راه
این قضا ابری بود خورشید پوش
شیر و اژدر ها شود زو همچو موش
جستحو کنید در سایت : متن تسلیت برای عمو فوت شده ، پیام تسلیت و متن در مورد عمو فوت شده
شعری درباره قضا و قدر
چون قضا اید فرو پوشد بصر
تا نداند عقل ما ، پا را ز سر
چون قضا بگذشت ، خود را می خورد
پرده بدریده ، گریبان می درد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر حافظ درباره قضا و قدر
بر قضا هر کو شبیخون آورد
سرنگون آید ز خون خود خورد
چون زمین ، با آسمان ، خصمی کند
شوره گردد، سر مرگی بر زند
نقش ، با نقاش پنجه می زند
سبلتان و ریش خود بر می کند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر حافظ در مورد قضا و قدر
او همه نور است از نور رضا
لیک کور کرد سرهنگ قضا
جستحو کنید در سایت : متن تسلیت برای عمو خودم ، پیام تسلیت دلنشین + متن دلتنگی برای عمو
شعر خیام در مورد قضا و قدر
چون قضا آید شود تنگ این جهان
از قضا ، حلوا شود رنج دهان
چشم بسته میشود وقت قضا
تا نبیند چشم ، کحل چشم را
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری درباره قضا و قدر
آدما! تو نیستی کور از نظر
لیک اذا جاء القضا عمی البصر
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر حافظ درباره قضا و قدر
ناظر فرعی ، از اصلی بی خبر
فرع ماییم ، اصل ، احکام قدر
چرخ گردان را قضا گمره کند
صد عطارد را قضا ابله کند
تنگ گرداند جهان چاره را
آب گرداند حدید و خاره را
جستحو کنید در سایت : متن تسلیت زن عمو ، جان عزیزم + متن و پیام تسلیت اقوام نزدیک کوتاه
شعر حافظ در مورد قضا و قدر
هست صد چندین فسون های قضا
گفت : اذا جا ء القضا ضاق الفضا
صد ره و مخلص بود از چپ و راست
از قضا بسته شود، کو آژدهاست