- admin
- 28 آذر 1400
- 12:30 ق.ظ
شعر عاشقانه برای عشقم کوتاه
شعر عاشقانه برای عشقم کوتاه
شعر عاشقانه برای عشقم کوتاه ؛ کوتاه ترین و زیباترین اشعار عاشقانه همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شعر عاشقانه برای عشقم کوتاه
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت
به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد
ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت
که محب صادق آنست که پاکباز باشد
چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی
تو صنم نمیگذاری که مرا نماز باشد
دگرش چو بازبینی غم دل مگوی سعدی
که شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر عاشقانه جدید
تو تمنای من و یار منو ای جان منی
پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی
تو خودت روح و روانی تو آرامش جانی
پس بمان تا که نمانم به تماشای کسی
حتما بخوانید: شعر عاشقانه در وصف معشوق ، بهترین اشعار عاشقانه + شعر عاشقانه برای عشقم
شعر عاشقانه برای عشقم کوتاه
در دل و جان خانه کردی عاقبت
هر دو را دیوانه کردی عاقبت
آمدی کاتش در این عالم زنی
وانگشتی تا نکردی عاقبت
ای ز عشقت عالمی ویران شده
قصد این ویرانه کردی عاقبت
من تو را مشغول میکردم دلا
یاد آن افسانه کردی عاقبت
عشق را بیخویش بردی در حرم
عقل را بیگانه کردی عاقبت
یا رسول الله ستون صبر را
استن حنانه کردی عاقبت
شمع عالم بود لطف چاره گر
شمع را پروانه کردی عاقبت
یک سرم این سوست یک سر سوی تو
دوسرم چون شانه کردی عاقبت
دانهای بیچاره بودم زیر خاک
دانه را دردانه کردی عاقبت
دانهای را باغ و بستان ساختی
خاک را کاشانه کردی عاقبت
ای دل مجنون و از مجنون بتر
مردی و مردانه کردی عاقبت
کاسه سر از تو پر از تو تهی
کاسه را پیمانه کردی عاقبت
جان جانداران سرکش را به علم
عاشق جانانه کردی عاقبت
شمس_تبریزی که مر هر ذره را
روشن و فرزانه کردی عاقبت
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر عاشقانه کوتاه
خوش آن ساعت که یار از در آیو
شو هجران و روز غم سر آیو
زدل بیرون کنم جانرا بصد شوق
همی واجم که جایش دلبر آیو
حتما بخوانید: شعر عاشقانه زیبا و نو و کوتاه ، شعر عاشقانه انگلیسی برای دلتنگی ، شعر عاشقانه صبح بخیر و شب بخیر
شعر عاشقانه برای عشقم کوتاه
نازنشسته با طـرب
چهره به چهره، لب به لب
گوشهی چشم مست «تــو»
گفت و شنود می ڪند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر عاشقانه شاد
لبخندت تعادل شهر را بهم می ریزد
تو بخند من شهر را از نو می سازم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر عاشقانه برای عشقم کوتاه
از من عبور کردی و حالا تمام عمر
باید کنار خاطره های تو سر کنم
هر جای شهر یاد تو را زنده می کند
راهی نمانده؛ باید از اینجا سفر کنم…
حتما بخوانید: شعر عاشقانه برای عشقم ، بهترین اشعار عاشقانه شاد + شعر عاشقانه بلند
شعر عاشقانه کوتاه مولانا
چه کسی حرف مرا می فهمد؟
چه کسی درد مرا می داند؟
در پس پرده ی اشک چشمم
چه کسی راز مرا می خواند؟
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر عاشقانه برای عشقم کوتاه
اندر دل من عشق تو نور یقینست
بر دیدهی من نام تو چون نقش نگینست
در طبع من و همت من تا به قیامت
مهر تو چو جنانست و وفای تو چو دینست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر عاشقانه کوتاه برای همسر
بر سر آتش تو سوختم و دود نکرد
آب بر آتش تو ریختم و سود نکرد
آزمودم دل خود را به هزاران شیوه
هیچ چیزش به جز از وصل تو خشنود نکرد
حتما بخوانید: شعر دوستانه عاشقانه ، شعر عاشقانه دوستانه کوتاه + شعر رفیق مولانا
شعر عاشقانه برای عشقم کوتاه
تُنگِ آب اینقدر هم کوچک نمیآمد به چشم
فکرِ آزادی نمیکردند ماهیها اگر
ما سبکبارانِ خاکِ بینیازی را چه غم؟
سرگران گشتند با ما پادشاهی ها اگر
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر عاشقانه کوتاه برای دوست دختر
من در انتظار بهترین پیام نیستم
من در انتظار پیامی از بهترینم ، بهترینم . . .
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر عاشقانه برای عشقم کوتاه
خانه ﺩﻝ ﺟﺎﯼ ﻫﺮ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻮﯼ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺟﺎﯼ ﻫﺮ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻧﯿﺴﺖ
ﻗﻠﺐ ﻟﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺧﻮﺷﺘﺮ اﺳﺖ
ﻏﯿﺮ ﻟﯿﻠﯽ ﮐﺲ ﻻﯾﻖ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﯿﺴﺖ
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر عاشقانه دلبرانه
چه شد در من نمی دانم
فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظه فهمیدم
که خیلی دوستت دارم …
حتما بخوانید: شعر کوتاه در مورد عشق ، شعر عاشقانه کوتاه برای همسر از مولانا + شعر زیبا کوتاه
شعر عاشقانه خاص
گذشت عمر و دمی در رخ تو سیر ندیدم
ز هجر جان به لب آمد، به کام دل نرسیدم
چو غنچه تا به تو دل بستم، ای بهار جوانی
به هیچ جا ننشستم که جامه ای ندریدم
گه جدا شدن جان ز تن نباشد هرگز
عقوبتی که من اندر جدایی تو بدیدم
جز این ز مردن خویشم فسوس نیست به سینه
که زیر پای تو شادی مرگ خویش ندیدم