- admin
- 20 آذر 1400
- 3:52 ب.ظ
جواب سوالات درس یازدهم 11 فارسی ششم ابتدایی
جواب سوالات درس یازدهم 11 فارسی ششم ابتدایی
جواب سوالات درس یازدهم فارسی ششم ابتدایی (درس 11) شامل جواب درک مطلب صفحه ۷۹، پاسخ درک و دریافت صفحه ی ۸۲ فارسی ششم ابتدایی درس ۱۱ و همچنین کارگاه درس پژوهی فارسی ششم درس شهدا خورشیدند بعلاوهی هم خانواده و معنی کلمات بخوان و بیندیش بوعلی و بهمنیار در این صفحه از جالب فا تقدیم شما گُلهای کلاس ششم خواهد شد.
درک مطلب درس یازدهم فارسی ششم با جواب
جواب درک مطلب صفحه ۷۹ فارسی ششم
1️⃣ چرا شهید مانند چراغ خانه است ؟
زیرا شهید مانند چراغ خانه، روشنایی بخش است و ما را از افتادن در تاریکیِ جهل و گمراهی نجات میدهد.
❤❤
شهید همچون نگارش ششم
2️⃣ شما هم مانند شاعر، شهید را با یک جمله ی زیبا توصیف کنید.
شهید همچون گل لاله است؛ گر چه خود خونینرنگ و سرخ است اما انتهای گلبرگهای آن، سیاه و داغدیده است، گویی که داغی بر دل دارد.
در ادامه توصیف شهید در چند جمله ی دیگر (از سخنان استاد مطهری) تفدیمتان میشود که میتوانید از این جملات نیز برای پاسخ به سوال دوم درک مطلب درس 11 فارسی ششم استفاده کنید. شهید مثل چیست:
- مَثَل شهید، مَثَل شمع است که خدمتش از نوع سوختهشدن و فانی شدن و پرتو افکندن است تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند.
- شهدا شمع محفل بشریتند، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند.
- هیچوقت خونِ شهید هدر نمیرود، خون شهید به زمین نمیریزد، خون شهید هر قطرهاش تبدیل به صدها قطره و هزارها قطره بلکه به دریائی از خون میگردد و در پیکر اجتماع وارد میشود.
❤❤
شباهت بین شهدا و خورشید
3️⃣ چه شباهتی بین شهدا و خورشید وجود دارد؟
شهدا نیز همچون نور خورشید گرمابخش و روشناییبخش هستند و با فدا کردن جانشان، ما را از گمراهیها نجات داده و به راست هدایت میکنند.
❤❤
4️⃣ چرا شهید مانند نمرهی بیست است؟
زیرا شهید مانند نمرهی بیست، همیشه در ذهن و یاد ما باقی میماند و در قلب ما ماندگار است.
| JalebFa.ir |
دانش ادبی درس ۱۱ فارسی ششم دبستان
- «شهید چون شقایق، سرخ است.»
- «شهید، داستانی است پر از حادثه و زیبایی»
شاعر در جملهی نخستین، شهید را به گل شقایق و در جملهی دوم به داستان زیبا و پرماجرا مانند کرده است.
مانند کردن کسی یا چیزی به کسی یا چیز دیگر را «تشبیه» میگویند.
تشبیه یکی از ابزارهایی است که نوشته را زیبا و گیرا و اثرگذارتر میکند و ذهن را به پویایی و آفرینش نزدیک میسازد.
| جالب فا |
بخوان و بیندیش بوعلی و بهمنیار
بهمنیار از شاگردان نزدیک بوعلی سینا بود و به استادش بسیار احترام میگذاشت. استعداد خدادادی کم نظیر و فکر خلّاق بوعلی، بهمنیار را دچار شگفتی کرده بود تا جایی که به خود جرأت داد به استادش پیشنهادی عجیب بدهد. روزی به بوعلی گفت: شما ای استاد! سرآمد همهی مردم هستید؛ چرا خود را پیغمبر فرستادهی خدا، معرفی نمیکنید؟
بهمنیار، این حرف را بارها به بوعلی گفته بود امّا جوابی از او نمیشنید تا اینکه در یکی از شب های سرد زمستان، که همه جا پوشیده از برف و هوا یخبندان بود، بوعلی در اتاقی گرم، زیر کرسی خوابیده بود، بهمنیار هم درطرف دیگر در خواب عمیقی بود. نزدیک سحر بود. بوعلی از خواب بیدار شد، احساس تشنگی کرد ولی آب در دسترس نبود. بوعلی با صدایی آمیخته به محبّت، گفت: بهمنیار! بهمنیار!
بهمنیار، چشم گشود و سلامی کرد. بوعلی پس از جواب سلام، گفت: برخیز و ظرف آب را از بیرون بیاور که سخت، تشنه ام. بهمنیار با چشمان نیمه باز خود نگاهی کرد و برخاست، شدّت سرمای بیرون را به یاد آورد.کمی با خود فکر کرد، ایستاد و گفت: استاد! هوای بیرون خیلی سرد است، آب هم حتماً یخ بسته است، سینهی شما هم، اکنون گرم است، اگر آب سرد بنوشید برای شما خوب نیست.
بوعلی گفت: استادِ تو در طب، منم و من میگویم، آب بیاور.
بار دیگر، بهمنیار سخن خود را با کلمات دیگر تکرار کرد امّا دید استاد در آوردن آب اصرار میکند. بالاخره، طاقت نیاورد و گفت: در این هوای برفی و سرمای شدید، نمیتوانم برای آوردن آب، بیرون بروم. شما چیز دیگری از من بخواهید.
در این گفتوگو بودند که ناگهان صدای دلنشینی از بیرون به گوش رسید. مسلمانی در این هوای سرد، مشغول راز و نیاز با خدای مهربان خود بود. پس از چند جمله مناجات، صدای اذان بلند شد: الله اکبر… فردای آن روز، بهمنیار آمادهی گرفتن درس از استاد شد، بوعلی رو به بهمنیار کرد و گفت:«بارها به من میگفتی که چرا خودم را پیامبر خدا معرّفی نمیکنم، حالا علّت آن را فهمیدی؟»
بهمنیار گفت:«خیر استاد»
بوعلی گفت:«بهمنیار! با اینکه من استاد تو هستم و سالها با تو بودهام با این حال، حرفهایم در تو اثر نداشت و نتوانستم در این همه سال، جالب فا، محبّتی در دلت بیفکنم و کاری کنم که در سرمای شبِ گذشته با علاقهی خودت برخیزی و ظرف آب را برای من بیاوری ولی در همان ساعت در آن هوای سرد و یخبندان، مرد مسلمانی تنها برای انجام دادن یک عمل غیرِ واجب، بدون هیچگونه احساس ناراحتی، سرمای شدید را تحمّل میکند و میآید و اذان میگوید تا فرمان پیامبر (ص) را اجرا کند. از دوران زندگی آن حضرت تا زمان این مرد، نزدیک به چهار صد سال میگذرد امّا نفوذ گفتار آن پیامبر الهی در دل مؤمنانش، آن چنان شدید است که پیروانش اینگونه در هر وضعیتی، در گرما و سرما، در سختی و آسایش، دستور او را از روی علاقه اجرا میکنند.
آری، ای بهمنیار، اکنون دیگر، فکر میکنم که …»
❤❤❤
معنی کلمات بخوان و بیندیش بوعلی و بهمنیار
- استعداد: توانایی
- کمنظیر: کممانند
- خلّاق : مبتکر، آفریننده
- سرآمد: برتر
- سخت تشنهام : بسیار تشنه هستم.
- کرسی: چهار پایهای پهن، کوتاه و چهارگوش که در زمستان در زیر آن منقل میگذارند و بر رویش لحاف اندازند و در زیر آن خود را گرم کنند.
- طب : پزشکی
- دلنشین: دلچسب، خوشایند، مؤثر
- مناجات: راز و نیاز کردن با خدا
- نفوذ: فرو رفتن، اثر کردن
هم خانواده بخوان و بیندیش بوعلی و بهمنیار
- استعداد: مُستَعِد، استعدادات
- طب: طبیب، اَطِبّا، طبیبان، مطب
- مناجات: نجوا
- نفوذ: منفذ، نفاذ، نفوذی
- خلّاق: خلق، خالق، مخلوق، اخلاق
- نظیر: ناظر، مناظره، منظور
در بخش بعدی جواب سوالات درک و دریافت بخوان و بیندیش بوعلی و بهمنیار را مشاهده خواهید کرد.
| JalebFa.ir |
پاسخ درک و دریافت صفحه ی ۸۲ فارسی ششم
جواب درک و دریافت درس یازدهم فارسی ششم
1️⃣ با توجه به نمودار زیر درباره ی عناصر داستانی که خواندید، گفت و گو کنید.
2️⃣ چرا بهمنیار به بوعلی آن پیشنهاد را کرده بود ؟
به خاطرِ استعدادِ خدادادیِ کمنظیر و فکرِ خلّاقِ بوعلیسینا، بهمنیار دچار شگفتی شده بود و وی را سرآمد همهی مردم میدانست و فکر میکرد مردم او را به عنوان پیامبر میپذیرند به همین دلیل به خود جرأت داد که از بوعلی بخواهد خود را فرستادهی خدا معرفی کند.
3️⃣ بوعلی چگونه بهمنیار را به اشتباهش آگاه کرد؟
بوعلی در یکی از شبهای سرد زمستان از بهمنیار خواست تا برایش از بیرون آب بیاورد. اما بهمنیار درخواست استادش را اجابت نکرد. در همین حال، مسلمانی در هوای سرد، مشغول راز و نیاز با خدا بود. بوعلی با استفاده از همین ماجرا به بهمنیار یادآور شد که نفوذ گفتار پیامبر الهی در دل مؤمنان، آنچنان شدید است که پیروانش در هر شرایطی دستور ایشان را از روی علاقه اجرا میکنند اما سخن بوعلی حتی در شاگردِ نردیکش نفوذ ندارد!
جواب درک مطلب های فارسی ششم صفحه ۸۲ را مشاهده کردید، حال در بخش بعدی جواب کارگاه درس پژوهی فارسی ششم صفحه ی ۸۲ را خواهید دید.
| جالب فا |
کارگاه درس پژوهی فارسی ششم درس شهدا خورشیدند
جواب کارگاه درس پژوهی صفحه 82 فارسی ششم
ویژگی های شخصیت های ماندگار فارسی ششم
1️⃣ درباره ی ویژگی های شخصیت های ماندگار گفت و گو کنید و نتیجه را به کلاس گزارش دهید.
شخصیتهای ماندگار افرادی آگاه و باسواد، سخاوتمند، قابل اعتماد و راستگو هستند که همواره به دیگران احترام میگذارند و در دلهای مردم جای دارند.
❤❤❤
تحقیق درباره ی شیوه ی کار با لغت نامه فارسی
2️⃣ درباره ی شیوه ی کار با لغتنامه در گروه گفت و گو کنید؛ سپس با استفاده از فرهنگ لغت، معنی چند واژه از این فصل را که به نظرتان مهم هستند، بیابید.
لغتنامه کتابی است که معانیِ واژههای یک زبان را همراه با توضیحاتِ مربوط به ریشه و تلفظ آنها ارائه میدهد. کلمات در لغتنامه براساس حروف الفبا مرتب شدهاند و معمولاً در چند جلد تهیه شدهاند که هر جلد، تعدادی از حروف الفبا را پوشش میدهد.
بنابراین برای کار با لغتنامه کافی است به حرف اولِ واژهی مد نظرمان دقّت کنیم و آن جلد از لغتنامه را باز کنیم و به دنبال کلمهی مد نظرمان بگردیم. پس از پیدا کردنِ آن کلمه در کتاب لغتنامه میتوانیم معنی آن را بخوانیم.
البته در توضیحات هر کلمه از برخی علائم اختصاری اسنفادهشده است که باید آنها را بدانیم. به عنوان مثال (اِخ) مخففِ (اسم خاص میباشد) و یا (مص) در واقع همان (مصدر) است و…
این جواب را عکس زیر هم مشاهده میکنید و در صورت تمایل، میتوانید آن را ذخیره کنید. در ادامه با معنی چند واژه مهم از فصل چهارم (نام آوران) را مشاهده خواهید کرد.
معنی واژه فصل 4 نام آوران فارسی ششم
در این بخش معنی چند واژه ی مهم از فصل 4 (نام آوران) فارسی ششم ابتدایی را از لغتنامهی دهخدا میبینید:
- جاودان: مخفف جاویدان، همیشه، دایم.
- غوطهور: آنکه در آب فرورود، غواص.
- اندک: کم، مقابل بسیار و مقابل بیش و گاهی مقابل فراوان نیز آمده اگر چه هرکدام مترادف هم است.
- بحر: مقابل بر (خشکی)، دریا، دریای شور.
- سحاب: ابر، ابری بارنده.
- خلّاق: آفریننده، آفریدگار، نامی ازنامهای خدای تعالی.
❤❤
تحقیق در مورد قالب شعری غزل کلاس ششم
3️⃣ در مورد قالب شعری غزل تحقیق کنید و به کلاس گزارش دهید.
غزل در لغت به معنای حدیث عاشقی است. قالب شعری غزل، قالبی است از شعر سنتی در ادب فارسی که موضوع اصلی آن بیان عواطف و احساسات است. در قالب شعری غزل معشوق مهم است و در پایان شعر، شاعر اسم خود را میآورد و با معشوق سخن میگوید و به راز و نیاز میپردازد.
قالب شعر غزل بهطور میانگین بین ۵ تا ۱۴ بیت است. در این قالب شعری، مصراع نخست با مصراعهای زوج هم قافیه است. نکته قابل توجه در شعر غزل آن است که بیتهای غزل از لحاظ مضمون دارای استقلال هستند و معمولا شاعر در پایان شعر غزل نام یا تخلص (تخلص غزل) را میآورد.
این قالب شعری در قرن ششم، زمانی که قصیده در حال زوال بود پا گرفت و در قرن هفتم به اوج رسید و قصیده را کنار زد. از جمله غزل سرایان نام آشنا میتوان حافظ، سعدی، مولوی، عراقی و خواجوی کرمانی را نام برد.