شعر چای شاملو ؛ اشعار عاشقانه شاملو در مورد چای همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر چای شاملو

حل شدن در دل معشوقه که ایرادی نیست
چای هم آب کند در دل خود قندش را

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر عطر چای

به قدر خوردن یک چای تلخ با من باش
که تلخ با تو عزیزم هنوز شیرین است

حتما بخوانید: شعر در مورد چای داغ  ، شعر در مورد چای روضه ، شعر در مورد چای نوشیدن ، زیباترین شعر در مورد چای آتیشی و شعر در مورد ذغالی

شعر چای شاملو

با فنجانی چای هم می‌توان مست شد!
اگر اویی که باید باشد، باشد

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن چای آتیشی در طبیعت

به قدر خوردن یک چای تلخ با من باش
که تلخ با تو عزیزم هنوز شیرین است

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر چای شاملو

عشق بعضی وقت‌ها از درد دوری بهتر است
بی قرارم کرده و گفته؛ صبوری بهتر است
توی قرآن خوانده ام… یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست، کوری بهتر است
نامه هایم چشمهایت را اذیت می‌کند
درد دل کردن برای تو، حضوری بهتر است
چای دم کن… خسته ام از تلخی نسکافه‌ها
چای با عطر هل و گل‌های قوری، بهتر است
من سرم بر شانه ات؟.. یا تو سرت بر شانه ام؟…
فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است.

 حتما بخوانید: متن چای ذغالی ، استاتوس عاشقانه چای + متن شعر چای از شاملو و اخوان ثالث

متن چای ذغالی در طبیعت

امروز هوای عشق دلچسب و عالیه
در جمع ما فقط جای تو خالیه
پای درخت سرو باشه قرار ما
لطف قرار ما چای زغالیه
تنها اگه باشی زندونیه غمیم
غم ها سبک میشن وقتی که با همیم
تنها نمون عزیز همت کن و بیا
وقتی یکی کمه انگار همه کمیم
حرف نگفته خیلی زیاده
امروز سر کن با خانواده
عشق و محبت خرجی نداره
مهمون من باش یه چای ساده

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر چای شاملو

و چای، دغدغه‌ عاشقانه‌ خوبی ست
برای با تو نشستن؛ بهانه‌ خوبی ست… ‏

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر شاملو برای آیدا

به یاد چایی شیرین کربلایی ها

لبم حلاوت “احلی من العسل” دارد

 حتما بخوانید: متن در مورد آتش و چای ، شعر چای آتیشی و ذغالی و رفیق + فنجان چای عاشقانه

شعر چای شاملو

تشنه‌ام چای نداری بدهی لیوانی؟
لرزش سینی و چشمان تو دیدن دارد!

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

فنجان چای شعر چای شاملو

قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی

من درد مشترکم ….
مرا فریاد کن !

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر چای شاملو

من با تو چقدر ساده رفتم بر باد
تو نامِ مرا چه زود بردی از یاد
من حبّه‌ قندِ کوچکی بودم که …
از دستِ تو در پیاله‌ی چای افتاد

 حتما بخوانید: متن در مورد چای خوردن با دوست ، شعر چای و رفیق از اخوان ثالث و سهراب سپهری

شعر شاملو درباره شب

آری، با توام
من در تو نگاه می کنم
در تو نفس می کشم
و زندگی مرا تکرار می کند
بسان بهار که آسمان را
و علف را پاکی آسمان
در رگ من ادامه می‌یابد

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر چای شاملو

بگذار برایت چای بریزم
امروز به شکل غریبی خوبی
صدایت نقشی زیباست بر جامه‌ای مغربی
و گلوبندت، چون کودکی بازی می‌کند زیر آیینه‌ها…
و جرعه‌ای آب از لب گلدان می‌نوشد
بگذار برایت چای بیاورم، راستی گفتم که دوستت دارم؟
گفتم که از آمدنت چقدر خوشحالم؟
حضورت شادی‌بخش است مثل حضور شعر
و حضور قایق‌ها و خاطرات دور

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر شاملو عاشقانه

با من رازی بود

که به کو گفتم

با من رازی بود

که به چا گفتم

تو راهِ دراز

به اسبِ سیا گفتم

بی‌کس و تنها

به سنگای را گفتم

 حتما بخوانید: متن در مورد چای و پاییز ، جملات زیبا درباره چای ذغالی و رفیق + فنجان چای عاشقانه

شاملو زندگی

چای را بی پولکی خوردن صفا دارد اگر
حبه قندی مثل تو شیرین زبانی میکند