- admin
- 26 آذر 1400
- 12:00 ق.ظ
شعر مولانا محرم اسرار
شعر مولانا محرم اسرار
شعر مولانا محرم اسرار ، شعر در مورد اسرار نهان + شعر محرم حافظ همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شعر مولانا محرم اسرار
هر که را اسرار عشق اظهار شد
رفت یاری زانک محو یار شد
شمع افروزان بنه در آفتاب
بنگرش چون محو آن انوار شد
مولانا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر مولانا محرم
ای صد هزاران آفرین بر ساعت فرخترین
کان ناطق روح الامین بگشاید آن اسرار را
در پاکی بیمهر و کین در بزم عشق او نشین
در پرده منکر ببین آن پرده صدمسمار را
مولانا
شعر محرم اسرار
آبیش گردان میکند او نیز چرخی میزند
حق آب را بسته کند او هم نمیجنبد ز جا
خامش که این گفتار ما میپرد از اسرار ما
تا گوید او که گفت او هرگز بننماید قفا
مولانا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر مولانا در مورد راز
گفتا چو تو نوشیدهای در دیگ جان جوشیدهای
از جان و دل نوشش کنم ای باغ اسرار خدا
آن دلبر سرمست من بستد قدح از دست من
اندرکشیدش همچو جان کان بود جان را جان فزا
مولانا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر مولانا راز
ای یار ما دلدار ما ای عالم اسرار ما
ای یوسف دیدار ما ای رونق بازار ما
نک بر دم امسال ما خوش عاشق آمد پار ما
ما مفلسانیم و تویی صد گنج و صد دینار ما
مولانا
شعر مولانا رازداری
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
نور تویی سور تویی دولت منصور تویی
مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا
مولانا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر مولانا محرم اسرار
آه که آن صدر سرا میندهد بار مرا
مینکند محرم جان محرم اسرار مرا
نغزی و خوبی و فرش آتش تیز نظرش
پرسش همچون شکرش کرد گرفتار مرا
مولانا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر مولانا محرم
بکن آن جا مناجاتت بگو اسرار و حاجاتت
سلیمان خود همیداند زبان جمله مرغان را
سخن بادست ای بنده کند دل را پراکنده
ولیکن اوش فرماید که گرد آور پریشان را
مولانا
شعر محرم اسرار
تو بلبل گلزاری تو ساقی ابراری
تو سرده اسراری هم بیسر و بیپا را
یا رب که چه داری تو کز لطف بهاری تو
در کار درآری تو سنگ و که خارا را
مولانا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر مولانا در مورد راز
اگر در سر بگردانی دل خود
نه دشمن بشنود اسرار ما را
پس اندر عشق دشمن کام گردم
که دشمن مینپرسد کار ما را
مولانا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر مولانا راز
تو جان عید و از روی تو جانا
هزاران عید در اسرار ما را
چو ما در نیستی سر درکشیدیم
نگیرد غصه دستار ما را
مولانا
شعر مولانا رازداری
ای بگفته در دلم اسرارها
وی برای بنده پخته کارها
ای خیالت غمگسار سینهها
ای جمالت رونق گلزارها
مولانا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر مولانا محرم اسرار
میشدی غافل ز اسرار قضا
زخم خوردی از سلحدار قضا
این چه کار افتاد آخر ناگهان
این چنین باشد چنین کار قضا
مولانا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر مولانا محرم
سر بر گریبان درست صوفی اسرار را
تا چه برآرد ز غیب عاقبت کار را
می که به خم حقست راز دلش مطلقست
لیک بر او هم دقست عاشق بیدار را
مولانا
شعر محرم اسرار
از او پرس از او پرس اسرار ما
کز او بشنوی سر پنهان ما
چه بودی که یک گوش پیدا شدی
حریف زبانهای مرغان ما
مولانا