- admin
- 5 دی 1400
- 7:48 ب.ظ
شعر در مورد گل و گیاه
شعر در مورد گل و گیاه
شعر در مورد گل و گیاه ، جملات احساسی و زیبا در مورد بوییدن گل رز و گلدون حافظ همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شعر در مورد گل و گیاه
قشنگی زندگی
یکیش موهای توست …
گل من !
نه این که راه بروی باد را پریشان کنی …
نه !
در آغوشم بخوابی
که موهات را نفس بکشم …
آرام در باغ روحت بچرخم
در بهشت پرتقال و نارنج
و قشنگی بودنت را به تنت بگویم …
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد گل و گیاه کودکانه
در کنار تو
در کوچه
چهار فصل سال ناگهان گل دادند!
نرگسى در چشمان تو
گل سرخى بر لبان تو
شقایق بر گیسوان تو
اقاقیایى در دستان تو
و من در پیشگاه تو سکوت کردم ….
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد گرگ ، درون و گرگ صفتان و گرگ و میش و انسان
شعر در مورد گل و گیاه
از گلی که نچیده ام
عطری
به سرانگشتم نیست
خاری در دل است.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر نو در مورد گل و گیاه
برایم بنویس
زیرا همهی گلهای سرخی
که به من هدیه کردی
در گلدان بلورین خود پژمردهاند
و تنها گلهای سرخ اشعارت
که برایم سرودی
هنوز سر زندهاند
از همهی گلهای جهان
و همهی زمانها
تنها بوی عطر
در اشعار باقی میماند.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره گل و گیاه
گل سرخ
آتشی است
که نمی سوزاند
جز با شنیدن نام تو …
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد تشکر از استاد ؛ شعر در وصف و درباره استاد و معلم
شعری درباره گل و گیاه
صدای تو
از سایه سوی نیستان می آید
و گل می دهد در هیاهوی باران
صدایت
یکی نرگس نوشکفته است
که از پشت رگبار می ایستد روبروی نگاهم
و عطری هوسناک بالا می آید در آهم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری درباره گل و گیاه
باز از شراب دوشین
در سر خمار دارم
وز باغ وصل جانان
گل در کنار دارم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری در مورد گل و گیاه
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم
با عقل، آب عشق به یک جو نمی رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم.
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد تابستان ، برای کودکان و زمستان از حافظ و شاملو و فروغ فرخزاد
شعر کوتاه در مورد گل و گیاه
چگونه با تو از چمدان سخن بگویم؟!
در را که باز کنم
دو فنجان کنار هم نشانده ای
وعطر چای
مرا میبرد
به دست های تو
به ساعت چهار
به آن فکر کوچک
که برخیزی و
دلتنگی ات را در قوری
گل سرخ دم کنی…
در را باز می کنم
عطرها مرده اند
بر میز کاغذی است که بر آن نوشته ای:
چگونه با تو از چمدان سخن بگویم؟
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر زیبا در مورد گل و گیاه
می خواهم شبیه گل سرخی باشم
که تو از عمق قلبت می بوئی ام …
می خواهم شبیه هوایی باشم
که تو با نبض احساست
نفس می کشی ام …
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد گل گیاه
چه بگویم!
به گلدان شمعدانی
که تشنه ی دستهای توست
به پنجره ی دلتنگ هوایت
و به پاییز
که از دوری چشم هایت می بارد
چه بگویم!
به شعری که از نبودِ لبهایت می نالد
به شبی که آغوشت را کم دارد
و به دقایق بی تو
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد پسرم ، شعر و متن زیبا و کوتاه درباره تولد پسرم
شعر کودکانه درباره گل و گیاه
اگر مرا ببوسی
و اگر من چشم در چشم تو شوم
می ترسم از ویرانی ام
نگاه تو چون شراره ای است
که ناگهان
شعله ور می شوند
و من
به زندگانی بلند گل سرخی
فکر می کنم
که بی هیچ تشویشی
در انتظار جاودانگی ست
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره ی گل و گیاه
دیروز وقتی کنارت بودم
احساس پرنده ای را داشتم که در کنار آدم ها
امنیتی وصف ناپذیر داشت!
احساس گلی را که چیده نشد
و جاماند از گلفروشی ها و گلدان های بلورین
حس می کردم درختی خوشبختم
که جاده، دیگر از او عبور نخواهد کرد
و گاه خودم را رودی آزاد می دیدم
بی هیچ سد و معبری
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد گل و گیاه
با تو بودن خوبست
و کلام تو
مثل بوی گل، در تاریکی است
مثل بوی گل در تاریکی،
وسوسهانگیز است.
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد پنجره ، قدیمی و فولاد و باران و گلدان از شاملو و سهراب سپهری
شعر در مورد گل و گیاه کودکانه
اگر بیتو بر افلاکم
چو ابر تیره غمناکم
وگر بیتو به گلزارم
به زندانم به جان تو
” alt=”شعر در مورد گل و گیاه ، جملات احساسی و زیبا در مورد بوییدن گل رز و گلدون حافظ” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/5-4.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/5-4.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/5-4-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/5-4-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />
پدرم میگوید کتاب
مادرم میگوید دعا
و من خوب میدانم
که زیباترین تعریف خدا را
فقط باید از زبان گلها شنید
شعر در مورد گل و گیاه
میدانم قاریانِ کور حتا
در پشتِ عینکهای سیاهشان
از زیبایی تو باخبرند
و کودکان گلفروش
– بیخیال شکمهای گرسنهی خود–
آرزو دارند
تمام گلهای سرخشان را بر سرت بریزند…
شعر گل و گیاه
غنچه با دل گرفته گفت:
«زندگی،لب ز خنده بستن است
گوشهای درون خودنشستن است»
گل به خنده گفت:
«زندگی شکفتن است
با زبان سبز راز گفتن است»
گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه
باز هم به گوش میرسد
تو چه فکرمیکنی؟
راستی کدام یک درست گفتهاند؟
شعر در مورد گل
من که فکر میکنم
گل به راز زندگی اشاره کرده است
هر چه باشد او گل است
گل یک دو پیرهن
بیشتر ز غنچه پاره کرده است
شعر گل و گیاه
حجاب چهره جان میشود غبار تنم
خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم