- admin
- 28 آذر 1400
- 12:00 ق.ظ
شعر در مورد چشم زخم
شعر در مورد چشم زخم
شعر در مورد چشم زخم ، شعر در مورد چشم بد ، شعر در مورد چشم زخم از حافظ و سعدی و مولانا و شهریار در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب مورد توجه شما سروران گرامی قرار گیرد.
شعر در مورد چشم زخم از محمد علی بهمنی
تو آن شعری که من جایی نمیخوانم، که میترسم
به جانت چشم زخم آید چو میگویند تحسینم
محمدعلی بهمنی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد چشم زخم از حافظ
عارض رخسار او چون عارض لشکر شدست
زخم چشم و چشم زخم عاشقان را گوش دار
آفتابا شرم دار از روی او در ابر رو
ماه تابان از چنان رخ الحذار و الحذار
بیبشتر بخوانید : شعر در مورد چای ، داغ روضه نوشیدن و چای آتیشی و ذغالی قند پهلو
آرزومندم از چشم زخم روزگار به تو آسیبی نرسد،
زیرا در دلربایی به نهایت کمال رسیدهای.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد چشم زخم
گرچه از زخم نمایان شاخ گل گردیده ام
همچنان از چشم زخم خار غافل نیستم
در بیابان طلب چون لشکر ریگ روان
می کنم قطع ره و در فکر منزل نیستم
شعر درباره زخم چشم
اگر بی زخم هستم جایگاهی
نباشد چشم زخم از تو گناهی
چو نیست از پای تا سر بی جراحت
بده چیزی که یابم از تو راحت
شعر درباره چشم زخم
حیف باشد زخم تیر او بچشم دشمنان
چشم زخم دوستان بادا نصیب دشمنش!
نعل بر شکل هلالی پای اسبش بوسه زد
کاشکی بودی هلالی نیز نعل توسنش!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد چشم زخم مردم
ای دوست دست حافظ تعویذ چشم زخم است
یا رب ببینم آن را در گردنت حمایل
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری در مورد چشم زخم
در کنج خلوتیکه بلند است دست فقر
پیچیده ایم پای بدامان بوریا
(بیدل) بسرکشان جهان چشم عبرت است
سرتابپای زخم نمایان بوریا
شعری درباره چشم زخم
آدمی با گنه شکسته ترست
پای طاوس چشم زخم پرست
کانکه گوید منم شده معصوم
اوست بر نفس خویش میشوم
شعر چشم زخم
کشتن شیر شرزه تبت
چشم زخم تو شاه بود سبب
تا بود سیستان برابر بست
تابود کش برابر نخشب
شعر درباره زخم چشم
مگر از چشم زخم چشم اغیار
بدرد چشم ایاز آمد گرفتار
ز درد چشم چشمش همچو خون شد
دو نرگش دان چشمش لاله گون شد
شعر درباره چشم زخم
جواب داد یکی کای فروغ چشم جهان
ز چشم زخم سپهرش دو چشم دیده خطر
دو چشم حق نگر خویش بسته از عالم
که هیچ کس به جز از حق نبایدش به نظر
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد حرف مفت + حرف مفت و بیهوده زدن مردم
شعر در مورد چشم زخم آدم ها
ای خداوند فرمانروای آسمان
آرزوهایش را برآور
و او را از آسیب چشم زخم محافظت فرما.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد چشم زخم
یک چشم زد نباشد کز بهر چشم زخم
قرب هزار جان که تو قربان نمی کنی
چون زور آزما شده دست جنون تو
خاقانیا تو فکر گریبان نمی کنی
شعر برای چشم زخم
دی همی گفتم آه کز ره چشم
دل من نیم کشته عبر است
مرگ یاران شنیدم از ره گوش
دلم امروز کشته فکر است
شعر نو چشم زخم
سینه صافان را ز چشم بد حصاری لازم است
چشم زخم روست، پشت زرنگار آیینه را
رفته رفته حسن پرکار ترا تسخیر کرد
ساده لوحی عاقبت آمد به کار آیینه را
شعری درباره چشم زخم
تا درد رسید چشم خونخوار ترا
خواهم که کشد جان من آزار ترا
یا رب که ز چشم زخم دوران هرگز
دردی نرسد نرگس بیمار ترا
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
خدایا، این گل تازه شکفته شاداب را که به من سپردی
از چشم زخم حسود چمن به تو بازمیسپارم.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری درمورد چشم زخم
چندین چه می کند آن زلف بر جمالت؟
یعنی که چشم زخم جهان را نمی شناسد!
نرگس به زیر پات چرا دیده را نمالد؟
یا کور شد که سرو روان را نمی شناسد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
خوش دولتیست خرم و خوش خسروی کریم
یا رب ز چشم زخم زمانش نگاه دار
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر راجع به چشم زخم
چشم بد را ناتمامیهاست نیل چشم زخم
روی در نقصان گذارد ماه چون گردد تمام
از طوع پیش خسان مگشا لب خواهش که نیست
تا لب گور این جراحت را امید التیام
جستحو کنید در سایت : شعر عاشقانه ، زیبا و نو و کوتاه و عاشقانه انگلیسی دلتنگی
در محفل خودمانی که غریبه راه ندارد
ملاقات صورت گرفته و دوستان همگی گرد هم آمدهاند
آیه چشم زخم «و اِن یکاد» را بخوانید و در را از پشت ببندید.
” alt=”شعر در مورد چشم زخم ، چشم بد از حافظ و سعدی و مولانا و شهریار” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2019/11/41.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2019/11/41.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2019/11/41-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2019/11/41-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />
اگر بی زخم هستم جایگاهی
نباشد چشم زخم از تو گناهی
چو نیست از پای تا سر بی جراحت
بده چیزی که یابم از تو راحت
.
حیف باشد زخم تیر او بچشم دشمنان
چشم زخم دوستان بادا نصیب دشمنش!
نعل بر شکل هلالی پای اسبش بوسه زد
کاشکی بودی هلالی نیز نعل توسنش!
.
در کنج خلوتیکه بلند است دست فقر
پیچیده ایم پای بدامان بوریا
(بیدل) بسرکشان جهان چشم عبرت است
سرتابپای زخم نمایان بوریا
.
آدمی با گنه شکسته ترست
پای طاوس چشم زخم پرست
کانکه گوید منم شده معصوم
اوست بر نفس خویش میشوم
.
کشتن شیر شرزه تبت
چشم زخم تو شاه بود سبب
تا بود سیستان برابر بست
تابود کش برابر نخشب