جدید ترین عناوین خبری امروز
جالب فا

توجه: رمز عبور شما به صورت اتوماتیک به ایمیل شما ارسال خواهد شد.

  • admin
  • دی 5, 1400
  • 11:23 ق.ظ

شعر در مورد ناز کردن

شعر در مورد ناز کردن

شعر در مورد ناز کردن ، شعر در وصف دلبر و دلبری و عشوه و ناز خریدن عاشقانه همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد ناز کردن

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم

دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا

وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار

این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد ناز کردن یار

امروز برای تو پیراهنی خریده‌ام

لطیف وُ نرم

مثل چشم‌هایت

که تابستان به تنت نرسد

فردا برای تو شال می‌گیرم

که باد موهایت را جایی تعریف نکند

دیروز هم که دیدی

چه‌قدر برای تو ناز خریدم!

حالا بخواب !

می‌خواهم برای خود یک خوابِ آب‌دار بخرم.

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد اربعین ، کودکانه و پای پیاده و پیاده روی اربعین برای زائر کربلا برقعی

شعر درباره ناز کردن

بلبل و سرو و سمن یاسمن و لاله و گل

هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل

خسرو روی زمین غوث زمان بواسحاق

که به مه طلعت او نازد و خندد بر گل

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره ی ناز کردن

آسودگی ام، زندگی ام، دار و ندارم

در راه تو دادم همه بر باد، کجایی

اینجا چه کنم؟ از که بگیرم خبرت را؟

از دست تو و ناز تو فریاد، کجایی؟

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد ناز کردن

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان

کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما

ای باد اگر به گلشن احباب بگذری

شعر در مورد ناز کردن یار

ما در چه شماریم، که خورشید جهان‌تاب

گردن به تماشای تو از صبح کشیده‌ست 

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز

تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده‌ست.

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره ناز کردن

مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت

به تماشای تو آشوب قیامت برخاست

پیش رفتار تو پا برنگرفت از خجلت

سرو سرکش که به ناز از قد و قامت برخاست

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره ی ناز کردن

هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو

کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست

بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود

شعر در مورد ناز کردن

صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت

ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت

گل بخندید که از راست نرنجیم ولی

هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت

گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل

ای بسا در که به نوک مژه‌ات باید سفت

تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد

هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد ناز کردن یار

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجود نازکت آزرده گزند مباد

سلامت همه آفاق در سلامت توست

به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره ناز کردن

از بن هر مژه‌ام آب روان است بیا

اگرت میل لب جوی و تماشا باشد

چون گل و می دمی از پرده برون آی و درآ

که دگرباره ملاقات نه پیدا باشد

ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد

کاندر این سایه قرار دل شیدا باشد

چشمت از ناز به حافظ نکند میل آری

شعر درباره ی ناز کردن

ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست

عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

غم دنیای دنی چند خوری باده بخور

حیف باشد دل دانا که مشوش باشد

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد ناز کردن

نازی ست تو را در سر، کمتر نکنی دانم

دردی ست مرا در دل، باور نکنی دانم

خیره چه سراندازم بر خاک سر کویت

گر بوسه زنم پایت، سر برنکنی دانم

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد ناز کردن یار

ای که گاهت سر ناز است

و گهی روی نیاز

من همان روی نیازم

که سر نازم نیست

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد غصه ، شعر غم انگیز غصه هم میگذرد سهراب سپهری + شعر غمگین

شعر درباره ناز کردن

گفتی ز ناز،

بیش مرنجان مرا، برو …

آن گفتنت که

بیش مرنجانم آرزوست …

” alt=”شعر در مورد ناز کردن ، شعر در وصف دلبر و دلبری و عشوه و ناز خریدن عاشقانه” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/13-1.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/13-1.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/13-1-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/13-1-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />

ای سرو ناز حسن

که خوش می‌روی به ناز

عشاق را به ناز تو

هر لحظه صد نیاز

شعر در مورد ناز کردن یار

گر به سر من

آن پری از سر ناز بگذرد

بر سر راهش افکنم

پیرهن دریده را

شعر در مورد ناز کردن

دلم آشفته ی آن مایه ی ناز است هنوز

مرغ پر سوخته در پنجه ی باز است هنوز

جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسید

دل به جان آمد و او بر سر ناز است هنوز

شعر ناز کردن یار

ناز بر من کن

که نازت می‌کشم تا زنده‌ام

نیم جانی هست

و می‌آید نیاز از من هنوز …

شعر ناز کردن

چو ناز را بگذاری

همه نیاز شوی

من از برای تو خود را

همه نیاز می کنم…

دیدگاه ها 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *