شعر در مورد علم دانش ، متن و شعر مولانا در مورد علم و دانش همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد علم دانش

عام نادان پریشان روزگار

به ز دانشمند ناپرهیزگار

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر علم دانش

مزن جز خیمهٔ علم و هنر،

تا سربرافرازی

مگو جز راستی،

تا گوش اهریمن بپیچانی

شعر در مورد علم از مولانا

ای خوشا خاطر ز نور علم مشحون داشتن

تیرگیها را ازین اقلیم بیرون داشتن

همچو موسی بودن از نور تجلی تابناک

گفتگوها با خدا در کوه و هامون داشتن

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر علم از مولانا

به رنج اندر آری تنت را رواست

که خود رنج بردن به دانش سزاست

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد علم

ای خوش اندر گنج دل زر معانی داشتن

نیست گشتن، لیک عمر جاودانی داشتن

عقل را دیباچهٔ اوراق هستی ساختن

علم را سرمایهٔ بازارگانی داشتن

شعر در مورد علم دانش

بر ما شکیبایی و دانش است

ز دانش روان‌ها پر از رامش است

شکیبایی از ما نشاید ستد

نه کس را ز دانش رسد نیز بد

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر علم دانش

هجوم فتنه‌های آسمانی

مرا آموخت علم زندگانی

نگردد شاخک بی بن برومند

ز تو سعی و عمل باید، ز من پند

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد علم از مولانا

گر کسی را رغبت دانش بود

گو دم مزن

زانکه من دم درکشیدم

تا به دانایی زدم

شعر علم از مولانا

به دانش گرای و بدو شو بلند

چو خواهی که از بد نیابی گزند

ز دانش در بی نیازی بجوی

و گر چند سختیت آید به روی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد علم

سعدی بشوی لوح دل

از نقش غیر او

علمی که ره به حق ننماید

جهالت است

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد علم دانش

ای برادر

تو همه اندیشه ای

مابقی

جز استخوان و ریشه ای

شعر علم دانش

ای که دانش به مردم آموزی

آنچه گویی به خلق خود بنیوش

خویشتن را علاج می‌نکنی

باری از عیب دیگران خاموش

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد علم از مولانا

ز نادان بنالد دل سنگ و کوه

ازیرا ندارد بر کس شکوه

توانا بود هر که دانا بود

ز دانش دل پیر برنا بود

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر علم از مولانا

به دهقان نادان

چه خوش گفت زن:

به دانش سخن گوی

یا دم مزن

شعر در مورد علم

بیاموز و بشنو

ز هر دانشی

که یابی ز هر دانشی

رامشی