جدید ترین عناوین خبری امروز
جالب فا

توجه: رمز عبور شما به صورت اتوماتیک به ایمیل شما ارسال خواهد شد.

  • admin
  • دی 4, 1400
  • 12:36 ب.ظ

شعر در مورد خانه عشق

شعر در مورد خانه عشق

شعر در مورد خانه عشق ؛ اشعاری عاشقانه و زیبا درباره خانه عشق همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد خانه عشق

آن روح را که عشق حقیقی شعار نیست

نابوده به که بودن او غیر عار نیست

در عشق باش که مست عشقست هر چه هست

بی کار و بار عشق بر دوست بار نیست

گویند عشق چیست بگو ترک اختیار

هر کو ز اختیار نرست اختیار نیست

عاشق شهنشهیست دو عالم بر او نثار

هیچ التفات شاه به سوی نثار نیست

عشقست و عاشقست که باقیست تا ابد

دل بر جز این منه که به جز مستعار نیست

تا کی کنار گیری معشوق مرده را

جان را کنار گیر که او را کنار نیست

آن کز بهار زاد بمیرد گه خزان

گلزار عشق را مدد از نوبهار نیست

آن گل که از بهار بود خار یار اوست

وآن می که از عصیر بود بی‌خمار نیست…

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن در مورد خانه عشق

خانه صاحب نظران می بری

پرده پرهیزکنان می دری

 حتما بخوانید: متن در مورد جاده عشق ، شعر و متن عاشقانه درباره جاده زندگی و سفر 

شعر در مورد خانه عشق

خانه پر بود از متاع صبر این دیوانه را

سوخت عشق خانه سوز اول متاع خانه را

خواه آتش گوی و خواهی قرب، معنی واحد است

قرب شمع است آنکه خاکستر کند پروانه را

هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق

کاینهمه گفتند و آخر نیست این افسانه را

گرد ننشیند به طرف دامن آزادگان

گر براندازد فلک بنیاد این ویرانه را

می ز رطل عشق خوردن کار هر بی ظرف نیست

وحشیی باید که بر لب گیرد این پیمانه را

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن در مورد خانه قدیمی

گر خانه محقرست و تاریک

بر دیده روشنت نشانم

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد خانه عشق

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

جلوه‌ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت

عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد

عقل می‌خواست کز آن شعله چراغ افروزد

برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز

دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند

دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد

جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت

دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد

حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت

که قلم بر سر اسباب دل خرم زد

 حتما بخوانید: شعر در مورد عشق واقعی ، امید به زندگی و عشق پایدار از مولانا و حافظ 

شعر در مورد خانه قدیمی

شاهدان می کنند خانه زهد

مطربان می زنند راه حجاز

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد خانه عشق

جهان بی عشق سامانی ندارد

فلک بی میل دورانی ندارد

نه مردم شد کسی کز عشق پاکست

که مردم عشق و باقی آب و خاکست

چراغ جمله عالم عقل و دینست

تو عاشق شو که به ز آن جمله اینست

اگر چه عاشقی خود بت پرستیست

همه مستی شمر چون ترک هستیست

به عشق ار بت پرستی دینت پاکست

وگر طاعت کنی بی عشق خاکست…

فدای عشق شو گر خود مجازیست

که دولت را درو پوشیده رازیست

حقیقت در مجاز اینک پدید است

که فتح آن خزینه زین کلید است…

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

متن در مورد خانه پدری

پارسایی که خمر عشق چشید

خانه گو با معاشران پرداز

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد خانه عشق

فرهاد را چو بر رخ شیرین نظر فتاد

دودش به سر درآمد و از پای درفتاد

مجنون ز جام طلعت لیلی چو مست شد

فارغ ز مادر و پدر و سیم و زر فتاد

رامین چو اختیار غم عشق ویس کرد

یک بارگی جدا ز کلاه و کمر فتاد

وامق چو کارش از غم عذرا به جان رسید

کارش مدام با غم و آه سحر فتاد

زین گونه صد هزار کس از پیر و از جوان

مست از شراب عشق چو من بی‌خبر فتاد

بسیار کس شدند اسیر کمند عشق

تنها نه از برای من این شور و شر فتاد

روزی به دلبری نظری کرد چشم من

زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد

عشق آمد آن چنان به دلم در زد آتشی

کز وی هزار سوز مرا در جگر فتاد

بر من مگیر اگر شدم آشفته دل ز عشق

مانند این بسی ز قضا و قدر فتاد

سعدی ز خلق چند نهان راز دل کنی

چون ماجرای عشق تو یک یک به درفتاد

 حتما بخوانید: شعر در مورد کلبه چوبی و تنهایی ، شعر در مورد کلبه عشق و جنگلی ، اشعار کوتاه و عاشقانه در مورد کلبه

شعر در مورد خانه از حافظ

نمیدانم دلم دیوانه کیست

کجا آواره و در خانه کیست

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد خانه عشق

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی

عشق داند که در این دایره سرگردانند

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد خانه از مولانا

در خانه جهد عیسی تا وارهد از دشمن

از خانه سوی گردون ناگاه گذر یابد

حتما بخوانید: شعر در مورد خانه قدیمی پدری ، اشعاری زیبا در مورد خانه دوست ، زیباترین شعر در مورد خانه های قدیمی

شعر در مورد خانه عشق

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب

کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد خانه امن

ترکی که ازو خانه من رفته به تاراج

اینست که از خانه برون تاخته اینست

حتما بخوانید: شعر در مورد کوچه ،های قدیمی باغ و تنهایی و بن بست عشق از سهراب سپهری

شعر در مورد در خانه

آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت

وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت

دیدگاه ها 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *