جدید ترین عناوین خبری امروز
جالب فا

توجه: رمز عبور شما به صورت اتوماتیک به ایمیل شما ارسال خواهد شد.

  • admin
  • دی 7, 1400
  • 2:47 ب.ظ

شعر در مورد جاهل

شعر در مورد جاهل

شعر در مورد جاهل ، شعر سعدی و حافظ و مولانا در مورد جهل و نادانی و خرافات همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد جاهل

ما را از تلخگویی دشمن ملال نیست

در کیش ما ملال ز جاهل حلال نیست

از عشق من مپرس به چشمم نگاه کن

در عالم مشاهده جای سوال نیست

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد جاهلیت

تا نباشى به دانش ارزانى

دادِ خود از زمانه نستانى

نیست اندر جهان ز من بشنو

هیچ دردى چو درد نادانى‏

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد عزیز از دست رفته ، شعر و متنهای زیبا برای عزیزان ازدست رفته

شعر در مورد جاهلان

راهی ک درآن عاقل ب دانستنی

هموارتراز راهی است ک باتردید میپیمایی.

وقتی ندانی ک حقیقتی رامیدانی

مانند جاهل ها راه ها را بیراهه میخوانی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعری در مورد جاهلان

علم نور است و جهل تاریکی

علم راهت برد به باریکی

جهل خواب است و علم بیداری

زان نهانی و زین پدیداری

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد انسان جاهل

هراسی سخت دارم از نگاه مغرض جاهل

نمیخواهم که باشم همسخن با مغرض جاهل

فراوان روزها بگذشت از روزی که خوردم تیر

من و دردُ و عذابِ نیشهای مغرض جاهل

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد شقایق ، شعر کوتاه حافظ و مولانا و شاملو درباره دشت گل شقایق وحشی

شعر در مورد مردم جاهل

با دشمنان عاقل هم ره شدن چه باک است

از یاوران جاهل هر قصه درد ناک است

گر دشمنان نهادند زخمی به پیکری سخت

از خنج کمخردها بس سینه هاکه چاک است

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد افراد جاهل

کرد فضل عشق انسان را فضول

زین فزون‌جویی ظلوم است و جهول

جاهل است و اندر ین مشکل، شکار

می‌کشد خرگوش شیری در کنار

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد آدم جاهل

جهل جاهـــل سـینه ها را می درد

عقــــل عاقـــل کــینه ها را می خرد

عاقــــلان بــر قلب مـردم حاکـمند

جاهــــلان بر خــــون مــردم طالبند

عاقــلان با خــــود پسـندی دشمنند

جاهــــلان با چـــاپلوســــان همدمند

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد سفید شدن مو ، متن و دوبیتی و عکس نوشته موهای سفیدم و موی سفید

شعر در مورد نادان و جاهل

دست از 

چرا و چاره و چمچاره

می شویم و زل می زنم به جهل رابطه

بیخودی متاسف نباش

تو آمده بودی که بروی اصلا!

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد بحث با جاهل

متنفر از درخت،

منزجر از یک سیب؛

قصه تکرار زمین

از هوای انسان…

شاید آن عاشق…

شاید آن راز نهان

در دلش؛

جوشش جاذبه را زمزمه کرد؛

ولی هیچ ندید…

و گمانم که در این دنیا…

نیوتن جاهل بود؛

شاید او اگر جاذبه را می فهمیدُ

ریزش درّ گران مایه اشک عاشق را…

از برای شعر جاذبه اش می فرمود

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره جاهلیت

چون تو در عشق

از سر جهل آمدی

خواب خوش بادت

که نااهل آمدی

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد توکل ، دوبیتی و شعر کودکانه در مورد توکل و امیدواری به خدا از حافظ

شعر درباره جاهلیت مدرن

.. و من

چه بی اندازه خوشبختم ! ،

که گاهی

به قدری جاهل ام ،

که بهشت جان ات ،

برایم جهنم است !

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر درباره جهالت مردم

مگر جهل درد است

و دانش دواست

که دانا چنین

از جهالت بری است

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعری در مورد جاهلیت

تو عالم من ولی جاهل ترینم

تو آنی و ولی من کمترینم

تو دادی نعمت بسیار یا رب

چرا بر این همه غافل ترینم

جستحو کنید در سایت : شعر در مورد شب بیداری ، شعر حافظ و شعر کوتاه درباره شب بیداران و بی خوابی شب

شعر در مورد دوران جاهلیت

تو ای کشته ی جهالت

سوی او شو تا شوی زنده

که از جهل تو حجت

سوی تو آمد نمی یارد

” alt=”شعر در مورد جاهل ، شعر سعدی و حافظ و مولانا در مورد جهل و نادانی و خرافات” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/56-1.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/56-1.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/56-1-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/56-1-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />

جهل جاهـــل سـینه ها را می درد

عقــــل عاقـــل کــینه ها را می خرد

عاقــــلان بــر قلب مـردم حاکـمند

جاهــــلان بر خــــون مــردم طالبند

عاقــلان با خــــود پسـندی دشمنند

جاهــــلان با چـــاپلوســــان همدمند

.

تا نباشى به دانش ارزانى

دادِ خود از زمانه نستانى

نیست اندر جهان ز من بشنو

هیچ دردى چو درد نادانى‏

.

گر از جهل

یک فعلِ خوب آمدى

مرو را ستاینده،

بستایدى‏

.

با بدان کم نشین

که درمانى‏

خو پذیرست

نفس انسانى‏

.

سخنگوى

هر گفتنى را بگفت‏

همه گفتِ دانا

ز نادان نهفت‏

دیدگاه ها 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *