- admin
- 8 دی 1400
- 8:19 ق.ظ
شعر در مورد اسم آیدا
شعر در مورد اسم آیدا
شعر در مورد اسم آیدا ، عکس نوشته و عکس پروفایل تبریک تولد اسم آیدا همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شعر در مورد اسم آیدا
آیدا در آینه از احمد شاملو
لبانت
به ظرافتِ شعر
شهوانیترینِ بوسهها را به شرمی چنان مبدل میکند
که جاندارِ غارنشین از آن سود میجوید
تا به صورتِ انسان درآید.
و گونههایت
با دو شیارِ مورّب،
که غرورِ تو را هدایت میکنند و
سرنوشتِ مرا
که شب را تحمل کردهام
بیآنکه به انتظارِ صبح
مسلح بوده باشم،
و بکارتی سربلند را
از روسبیخانههای دادوستد
سربهمُهر بازآوردهام.
هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتنِ خود برنخاست که من به زندگی نشستم!
و چشمانت رازِ آتش است.
و عشقت پیروزیِ آدمیست
هنگامی که به جنگِ تقدیر میشتابد.
و آغوشت
اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مردن
و گریزِ از شهر
که با هزار انگشت
به وقاحت
پاکیِ آسمان را متهم میکند.
کوه با نخستین سنگها آغاز میشود
و انسان با نخستین درد.
در من زندانیِ ستمگری بود
که به آوازِ زنجیرش خو نمیکرد ــ
من با نخستین نگاهِ تو آغاز شدم.
توفانها
در رقصِ عظیمِ تو
به شکوهمندی
نیلبکی مینوازند،
و ترانهی رگهایت
آفتابِ همیشه را طالع میکند.
بگذار چنان از خواب برآیم
که کوچههای شهر
حضورِ مرا دریابند.
دستانت آشتی است
و دوستانی که یاری میدهند
تا دشمنی
از یاد
برده شود.
پیشانیات آینهیی بلند است
تابناک و بلند،
که «خواهرانِ هفتگانه» در آن مینگرند
تا به زیباییِ خویش دست یابند.
دو پرندهی بیطاقت در سینهات آواز میخوانند.
تابستان از کدامین راه فرا خواهد رسید
تا عطش
آبها را گواراتر کند؟
تا در آیینه پدیدار آیی
عمری دراز در آن نگریستم
من برکهها و دریاها را گریستم
ای پریوارِ در قالبِ آدمی
که پیکرت جز در خُلوارهی ناراستی نمیسوزد! ــ
حضورت بهشتیست
که گریزِ از جهنم را توجیه میکند،
دریایی که مرا در خود غرق میکند
تا از همه گناهان و دروغ
شسته شوم.
و سپیدهدم با دستهایت بیدار میشود.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر زیبا در مورد اسم آیدا
آیدا…!!!
آنچه به تو میدهم عشق من نیست؛بلکه تو خود، عشق منی.تویی که عشق را در من بیدار میکنی و اگر بخواهم این نکته را آشکارتر بگویم، میبایست گفته باشم که من “زنی” نمیجویم،
من جویای آیدای خویشم.
آیدا را میجویم تا زیباترین لحظات زندگی را چون نگین گرانبهایی بر این حلقهی بیقدر و بهای روزان و شبان بنشاند.
آیدا را میجویم تا با تن خود رازهای شادی را با تن من در میان بگذارد.
آیدا را میجویم تا مرا به “دیوانگی” بکشاند؛که من در اوج “دیوانگی” بتوانم به قدرتهای ارادهی خود واقف شوم؛که من در اوج غرایز برانگیختهی خود بتوانم شکوه انسانیت را بازیابم و به محک زنم؛ که من بتوانم آگاه شوم.
آیدا! این که مرا به سوی تو میکشد عشق نیست، شکوه توست؛و آنچه مرا به انتخاب تو برمیانگیزد،نیاز تن من نیست،یگانگی ارواح و اندیشه های ماست.
نامه احمد شاملو به آیدا
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد رنگ سبز ، شعر کودکانه درباره باد و سبز بودن راه و سبز باش سهراب
شعر قشنگ در مورد اسم آیدا
خداکند که نخواهد مرا – وَ گم بشود
شبیه ِ آنکه بمیرد صدا – وَ گم بشود!
خداکند که بشوید، ازاین من ِ من، دست
رها کند که شوم من رها – وَ گم بشود!
خدا کند که نیاید، دوباره این “من” را
مرور ِ تازه کنَد ای خدا! – وَ گم بشود!
من ازفریب ِ دوچشم اش عجیب می ترسم…
خدا کنِد که نگویَد بیا… – وَ گم بشود!
خدا کند برود – هرچه دور، اَزمن – دور
که گم شوم من و این ماجرا! وَ گم بشود –
به هر کجا – که حضورش مرا نیازارد ،
به هر کجا که ندانم کجا – وَ گم بشود!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر عاشقانه در مورد اسم آیدا
به تو می اندیشم آیدا
به تو می اندیشم آیدا
آن زمان که دستانت را با انگشتان مخملیت
در امتداد کوچه آرزوها اشاره کردی
وعشق را از ضربان ضعیف قلبت
آویزان باورم کردی
و نفس هایت
شماره
شماره
انقباض ثانیه های تردید
ومن
چیزی ندارم که بگویم
وتو آیدا
از ابرهای
دردناک فصل های خشک
رهگذران زمین ملتهب بگذر
و
آهنگ زندگی را
آهسته
آهسته
زمزمه رستن ها ی پیچ پیچ نیلوفرباش
وتوآیدا
با چشمهایم ضربان ایستاده بر قامتت را
به تماشای مبهمت می ایستم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری در مورد اسم آیدا
آیدا دامنت را بگستران
ترانه هایم را زورقی باش آشنا…
آیدا دادم را آدمیان از میانشان زدوده اند..
دا سکوتهایم شو…!!!
آیدا آیه هارا برایم زمزمه کن
که سوره ها به گونه هایت نقاش میشوم…
آیدا عاشقانه هایم رااز سیاه چال های درون نم زده ام
درون غم زده ام به خاطرات عشق برسان…
به خاطرات عاشقان برسان…
آیدا تو آه من شو….
تو آیدا من شو….
آیدا دامنت را بگستران زانوانت را بالشت سر درد های درد ناکم کن
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد رنگ ها ، شعر کودکانه کوتاه در مورد رنگ قرمز و سبز از سعدی
بهترین شعر در مورد اسم آیدا
دوصندلی کنار باغچه
نشسته بر آنها
بسان کودکان معصوم دبستانی
آیدا
روسری اش را
با گره های ارمنی
از پشت بسته است
وپیراهنی از نیلوفر
بر تن دارد
شاملو هم
با ملاحتی که در چهره دارد
تا تحقیر مرگ
پیش می رود:
– هی حضرت اجل
حالا خیلی زود است .
پس زمینه ی تصویر
نارونی ست
که مادرانه آنانرا
درآغوش کشیده ا ست
(صحنه ای کاملارمانتیک)
باورکنید
خداهم دلش نمی آمد این جفت را
از هم جدا سازد
آه ای یگانگی مطلق !
ای مسیح مسلمان !
●●●
ناگهان مرگ
با هزاران چهره از راه
در می رسد
اول از پاها جویدن آغاز کرد
بعد هم یک طوری
خودش را در قلب شاملو جای داد
– نه «هرگز از مرگ نهراسیده ام»
●●●
یک صندلی
یک صندلی
و زنی که تا بی کران
تمامی اندوه جغرافیا را
درگلو بغض کرده است.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
زیباترین شعر در مورد اسم آیدا
اه ان قدر خرابم من از این دل که مپرس
ان قدر خسته شدم از همه دنیا که مپرس
این همه خسته ام و سخت پریشان حالم
لیک من ان قدر اتش زده ام بر همه دنیا که مپرس
اتش من همه از بهر خوش ایند تو بود
این همه نقش زدم بر دل دانا که مپرس
لحظه ای باز نظر کن به من و بازم بین
ان قدر پیر شدم زین دل شیدا که مپرس
دل من عاقل خوش راد بدی در دوران
به نگاهت بشد از خانه بدانسان که مپرس
لب من گر سخنی هیج نگوید هیهات
که چنان است دلم زین همه غوغا که مپرس
عشق تو گرچه خوش اید دل شیدای مرا
لیک از چشم ترم راست عذابی که مپرس
من چرا لابه کنم این همه از بهر غمت
که چنان خون شده این دل به نگاهت که مپرس
من چرا این همه رویای تو در سر دارم
ان چنان دور شدم من ز حقیقت که مپرس
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
جدیدترین شعر در مورد اسم آیدا
آینه ها شکسته اند
آینه ها هرگز در نیافتند
قلب آدمی کجاست
اعمالمان در تنگنای زمان
تنها گذشته دیده میشود
بدون فکر
آنگونه که میشد به آب زد
آن گونه که میشد دلتنگ بود و اشک نداشت
آینه های بی انعکاس
اکنون شکسته اند
آیدا در آینه نیست
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد دوستت دارم ، دلنوشته و متن عاشقانه دوستت دارم عزیزم و عشقم نفسم
شعر درباره اسم آیدا
دلم همیشه خدا را، درون ِ خود دارد…
اگر که مهر ِ شما را، درون ِ خود دارد!
دلم اسیر ِ نگاه ِ نجیب ِ آن چشمی ست –
که شرم ِ حجب و حیا را، درون ِِِِِ خود دارد
و هرزه گرد ِ مسیر ِ عبور ِ گردی نیست
که ذره ذره وفا را، درون ِ خود دارد…
دلم جهان ِ خودش را، قشنگ می بیند…
تمام ِ آینه ها را، درون ِ خود دارد…
لگام ِ سخت و عجیبی به پای احساس اش –
زده، که هردو سرا را، درون ِ خود دارد.
برای ِ بی سروپایی، دلم نمی لرزد!
دلم همیشه خدا را، درون ِ خود دارد .
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر زیبا درباره اسم آیدا
غزل غزل، غم ِ دل، یک بهانه می خواهد
غزلپرنده ی دل، آشیانه می خواهد…
تمام وحشت من، از شروع ِ آن روزیست
که زخم ِ کهنه بگوید: ترانه می خواهد!
تورا قسم! به تمام ِ نگاه های قشنگ
دل از نگاه ِ تو امشب، نشانه می خواهد.
مرا ببر به مسیری، که عشق می گوید
مگر نه این که کسی عاشقانه می خواهد –
به یک بهانه شبی، بغض ِ بسته بگشاید –
و صادقانه بگوید، که شانه می خواهد؟!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر قشنگ درباره اسم آیدا
این درخت ها
این گونه که ایستاده اند
واین تمامی ِ تمامیت ها
که شکسته اند در پای تو-
پای در زمین، باتو حرف می زنند…
باتو، که ترک خورده ترین احساس ِ مرا
نم ِ رویشی…
بالابلند!
حالا بر کدام بلندی
سر به سوی تو
سرنوشت ام را به فردایی بلندتر گره بزنم ؟
زلال ِ من!
این چشمه ها که بیهوده نمی جوشند!
بگو آیا، آن همه دلداده گی ِ کلام و حنجره
بی خروش ماندنی تو
دراین جهان ِ بی صداقت ِ پُرهیاهو و جنجال!
می توانست پابرجا بماند؟
دیروز
که در پی روزها و شب هامان، آمدیم و رفتیم-
تنها خاطره ی تکه ای گرم
و جرعه ای سرد برجا ماند؛
که برکت اش را، لحن ِ گوارای تو گسترده بود!
اکنون باز، بامن حرف بزن…
ای انعکاس ِعطش ِ آب!
که تشنه گی ِ چشمان ام را
تنها تو
نگاه ِ چاره ای!
« آیدا.ف.الف »
پیشکش به خاتون ِ سرخ بیان ِ کربلا
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد جمال ، شعر در وصف جمال و زیبایی چهره یار و خوشگلی از حافظ
شعر عاشقانه درباره اسم آیدا
*« طاقتی برای گریه کردن ام »
زخم خورده، پای ِ گریه کردن ام!
بغض ِ کهنه ای، به یاد ِ رفتن ات –
مانده در، فضای ِ گریه کردن ام
مهربان ِ من! برآ، که بی تو، من –
ابر ِ در هوای ِ گریه کردن ام
شانه های ِ استوار ِ تو کجاست،
وقت ِ های های ِ گریه کردن ام ؟
می سُرایَمَت، تو، شعر ِسرخ ِعشق،
یار ِ آشنای ِ گریه کردن ام …
بر درخت ِ باورم شکفته ای
بین، که تا کجای ِ گریه کردن ام؟!
گریه ها، تداوم ِ قشنگ ِ توست…
خنده ها، فدای ِ گریه کردن ام !
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری درباره اسم آیدا
من هنوز زنده ام…
و این جا
این نقطه از زمین
که ایستاده ام
بسیارخوش بخت ام…
وقتی نسیم صورت ات را
نوازش می دهد
تازه می فهمی-
که خدا، چقدر دوستت دارد…
و من آغاز می شوم
و هرگز به تمام شدن نمی اندیشم
اگرچه بدانم:
روزی تمام خواهم شد!
و می گذارم
نسیم ِ مهربانی ات
صورت ام را مدام نوازش دهد…
و مدام
مرا به یاد این بیندازد:
“”خدا””
به واسطه ی “”تو””
چقدر دوستم دارد…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
بهترین شعر درباره اسم آیدا
ای کاش، ستاره، ماه را دوست نداشت!
مهتاب، شب ِ سیاه را دوست نداشت!
پَرسیاوشان ِ غم ِ من، به وقت ِ درد
دیواره ی تنگ ِ چاه را دوست نداشت!
ای کاش، سپیده، در شبی گم می شد!
خورشید ِ سحر، پگاه را دوست نداشت!
ای کاش، دل ِ من و تو، مُشتی گِل بود!
تا ، میل ِ به اشتباه را دوست نداشت!
آدم شدن ِ فرشته هم، بد دردی ست!
ای کاش، دل ، این گناه را دوست نداشت!
عمریست که از گناه ِ خود سوخته ایم
ای کاش، که سینه، آه… را دوست نداشت!
اجساد ِ من و تو کاش، از روز ِ اَلَست
این زندگی ِ تباه را دوست نداشت!
جستحو کنید در سایت : شعر در مورد اسم پرستو ، جمله و متن ادبی و شعر عاشقانه درباره پرستوها
زیباترین شعر درباره اسم آیدا
آسمون سینه شو از ستاره ها پُر می کنه
دل بی کینه شو از ستاره ها پُر می کنه
چشماشو میده به هرکی، که میخواد ستاره شه
یعنی آیینه شو از ستاره ها پُر می کنه …
یکی خواس ستاره شه، توو آسِِمون جا بگیره
تووی ِ درس ِ عاشقی ، نمره ی بالا بگیره!
از توو تاکستون ِ دل، خوشه های کینه رو چید
گفت: بذار، به جای ِ کینه ، عشقمون پا بگیره…
اما کینه بی پدر بود! عشق، حالیش نمی شد
یه دونه م ستاره جا ، توو دل ِِ خالیش نمی شد!
اومدو با زهر ِ کین، خوشه هارو دسمالی کرد!
هیشکی که، مشکوک ِ این، نقشه ی عالیش نمیشد!
چون، همونی که می خواس ستاره شه، عاشق بود…
توو دلا، شعله ی پُر شراره شه ، عاشق بود …
بی ریا ، خوشه رو از دست ِ ریا، گرفتو خورد!
می دونس نوبتشه سی پاره شه! عاشق بود…!
حالا روو سینه ی شب، ستاره سوسو می زنه…
توی هفتا آسمون ، صداش، هوهو می زنه…
واسه هرچی عاشق ِ غریب و آواره می یاد –
رو قشنگترین ستاره، برج و بارو می زنه…
” alt=”شعر در مورد اسم آیدا ، عکس نوشته و عکس پروفایل تبریک تولد اسم آیدا” width=”550″ height=”293″ data-src=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/54.jpg” data-srcset=”https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/54.jpg 550w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/54-180×96.jpg 180w, https://parsizi.ir/wp-content/uploads/2020/01/54-120×64.jpg 120w” data-sizes=”(max-width: 550px) 100vw, 550px” />
آیدا…!!!
آنچه به تو میدهم
عشق من نیست؛
بلکه تو خود، عشق منی.
.
تویی که عشق را در من بیدار میکنی
و اگر بخواهم این نکته را آشکارتر بگویم،
میبایست گفته باشم که من “زنی” نمیجویم،
من جویای آیدای خویشم.
.
آیدا را میجویم تا زیباترین لحظات زندگی را
چون نگین گرانبهایی بر این حلقهی بیقدر
و بهای روزان و شبان بنشاند.
.
آیدا را میجویم
تا با تن خود رازهای شادی را
با تن من در میان بگذارد.
آیدا را میجویم تا مرا به “دیوانگی” بکشاند؛
که من در اوج “دیوانگی” بتوانم
به قدرتهای ارادهی خود واقف شوم؛
که من در اوج غرایز برانگیختهی خود
بتوانم شکوه انسانیت را بازیابم
و به محک زنم؛
که من بتوانم آگاه شوم.
.
آیدا! این که مرا به سوی تو میکشد
عشق نیست، شکوه توست؛
و آنچه مرا به انتخاب تو برمیانگیزد،
نیاز تن من نیست،
یگانگی ارواح و اندیشه های ماست.