- admin
- 17 آبان 1400
- 12:18 ق.ظ
حکایت شخصی شتری گم کرده بود جدید
حکایت شخصی شتری گم کرده بود جدید
امروز براتون مطلبی با عنوان زیر براتون آماده کردیم که امیدواریم مورد استفاده قرار بگیره و حتما در قسمت کامنت ها دیدگاهتون رو به اشتراک بزارید :
بازنویسی حکایت شخصی شتر گم کرد
«شخصی شتر، گم کرد. سوگند خورد که اگر شتر را پیدا کند آن را به یک درم بفروشد. چون شتر را یافت از سوگند خود پشیمان شد. برای آنکه سوگند خود را نشکند گربه ای را در گردن شتر آویخته و بانگ زد: که چه کسی می خرد؟ شتری را به یک درم و گربه ای را به صد درم. اما هر دو را با هم می فروشم. شخصی آنجا بود؛ گفت: این شتر ارزان بود؛اگر این گربه را در گردن نداشت»
شخصی شتر خود را گم کرده بود. قسم خورد که اگر شتر خود را پیدا کند آن را به یک درم بفروشد(به ازای مبلغی بسیار ناچیز) اما بعد از مدتی که شتر خود را پیدا کرد از قسم و قول و قرار خود پشیمان شد. کمی فکر کرد و نقشه ایی کشید. اینگونه که گربه ایی را در گردن شتر آویخت و فریاد زد که چه کسی این را می خرد؟! شتر را به یک درم می فروشم و گربه ای را به صد درم! اما هر دو را با هم می فروشم. شخصی آنجا بود گفت: این شتر ارزان است اما اگر گربه ای به گردن آن آویخته نبود.
حکایت با موضوع شخصی شتر گم کرد
نظر شما در مورد این انشا چه بود نظر بزارید
منبع:اشنا باز